ملامتیان هم عصر حمدون قصار
ملامتی باید از هر بندی آزاد و رها باشد، دل و ظرف وجودی خود را به خدا گره بزند و حتی از عبادت هم احساس شوق نداشته باشد، چرا که این شادی او را مقید میکند.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه؛ محمد صادق ربانی مهر دین پژوه و دانشجوی دکتری ادیان و عرفان گرایش تصوف در جهان معاصر در یادداشتی با عنوان «ملامتیان هم عصر حمدون قصار» آورده است:
درباره جریان بزرگ صوفیان منتسب به ملامتیان میتوانیم بگوییم، پیش و همزمان با حمدون قصار، با توجه به گزارشات تاریخی، این حرکت و مشرب رواج داشته است، در ابتدای امر ملامتیه نوعی نشئهی عرفانی و حالت سلوک بوده که بعدها حمدون قصار در نیشابور آن را به عنوان یک مکتب و جریان، پرورش و گسترش داده است. او در وصف این جریان میگوید: طریق ملامتیه آن است که به عنوان اهل حال از هرگونه خودپسندی و جلال و بزرگ بینی نسبت به انسانها فارغ اند و از صرف تلاش و اهتمام در باب هر نوع صفت و حرکت برای تاکید گرفتن از خلق خودداری کنند. و در ادامه اذعان میدارد، ملامتی باید از هر بندی آزاد و رها باشد، دل و ظرف وجودی خود را به خدا گره بزند و حتی از عبادت هم احساس شوق نداشته باشد، چرا که این شادی او را مقید میکند. به طور اختصار از شخصیتهای موثر ملامتیه به عنوان شاهد مثال در ابتدای بحث، به ابوحفص حداد متوفی قرن سوم اشاره کنیم، در متون متصوفه ملقب به شیخ ملامت است، به تعبیر شیخ عبدالله انصاری در روزگار خویش “نمونه عالم” بود، درباره او گفتهاند: از یاران و هم کیشان احمد بن خضرویه و بایزید بسطامی و از شاگردان و مریدان عبدالله مهدی باوردی بود. ابوعثمان حیری و شاه شجاع کرمانی پرورش یافته مکتب و اندیشه او هستند و مریدان با نفوذ دیگری نیز در جریان تصوف داشته است. شخصیت برجسته دیگر در جریان ملامتیه جناب بایزید بسطامی است، البته قرار دادن بایزید در زمره ملامتیان در بین پژوهشگران تصوف اسلامی اختلاف نظر وجود دارد، اما با مطالعه در گفتار و زیست معنوی و سلوک عرفانی آن جناب، میتوانیم وی را به عنوان یک ملامتی به حساب آوریم. از جمله شواهدی که در این مورد میتوان به آن استناد نمود، حکایتی است که عطار نیشابوری در تذکره الاولیاء دربارهی وی نقل کرده است: «با جماعتی روی به بسطام نهاد، خبر در شهر اوفتاد، اهل بسطام به دور جایی به استقبال شدند. بایزید را مراعات ایشان مشغول خواست کرد و از حق باز میماند، چون نزدیک وی رسیدند، شیخ قرصی از آستین بگرفت و رمضان بود، به خوردن ایستاد. جمله آن بدیدند، از وی برگشتند. شیخ اصحاب را گفت: ندیدند. مسئلهای از شریعت کار بستم همه خلق مرا رد کردند. پس صبر کرد تا شب درآمد، نیم شب به بسطام رفت».
شخصیت مهم و تاثیرگذار دیگر که در این مجال به آن میپردازیم جناب احمد بن خضرویه متوفی قرن سوم، 240ه.ق، از همنشینان و مصاحبان بایزید بسطامی و ابوتراب نخشبی، مرشد حمدون و ابراهیم ادهم و حاتم اصم و از نزدیکان ابوحفص و جنید بوده است، به عنوان شخصی ملامتی پیش از حمدون قصار مطرح است. احمد بن خضرویه، مریدانی چون ابوعبدالله محمد بن علی ترمذی و ابوبکر محمد بن عمر وراق ترمذی داشت. بنابر تصریح عطار نیشابوری، خرقهی صوفیانه نمیپوشید و در رفتار وی نوعی ملامتگری وجود داشت. علی بن عثمان هجویری نیز ضمن اذعان به ملامتی بودن خضرویه مینویسید: «بزرگ جوان مردان و آفتاب خراسان ابوحامد بن خضرویه البلخی به علو حال و شرف وقت مخصوص بود اندر زمانهی خود مقتدای قوم و پسندیدهی خاص و عام بود و طریقتش ملامت بودی و جامه به رسم لشکریان پوشیدی».
چهره برجسته دیگر که خود از بزرگان و تاثیرگزاران جریان تصوف به حساب میآید، جناب جنید بغدادی است، که به تعبیر عبدالباقی گولپینارلی، ما جنید را از زمره ملامتیان میشماریم، زیرا علاوه بر آنکه او را هم مقام ابوحفص حداد، شیخ ملامتیه و داماد و جانشین او ابوعثمان حیری به شمار میآورند، کسانی مانند محمدبن ابراهیم زجاجی که از مریدان ابوعثمان و مرجع همهی مشایخ روزگار خود بود و پدر او ابراهیم بن یوسف، ابو محمد عبدالله بن محمد رازی، علی بن بندار بن حسین صیرفی که از متاخران مشایخ نیشابور شمرده میشد و نیز ابوعمرو اسماعیل بن نجید احمد سلمی که از مریدان ابوعثمان است و بعد از همه وفات کرده است و از سوی مادر جد ابوعبدالرحمن سلمی است، افرادی بودهاند که از جنید هم کسب فیض کردهاند. همچنین ابوحمزهی نیشابوری، مصاحب ابوتراب نیز از نزدیکان جنید شمرده میشود، عبدالله مرتعش که از چهرههای حقیقی ملامتیه در بغداد است و از مریدان خاص ابوحفص است نیز با جنید ملاقات کرده و مصاحب او بوده است. با توجه به این دلایل و شواهد میتوانیم بپذیریم جنید نگرش مثبتی به جریان ملامتیه داشته؛ و به عنوان آخرین شاهد در این قسمت، سخن جناب جنید در وصف حمدون قصار که گزارش آن در نفحات الانس جامی آمده که فرمود: اگر روا بودی که پس از احمد مرسل(ص) پیغمبری بودی، از ایشان بودی. مارا ترغیب میکند که جناب جنید را از بزرگان مشرب ملامتیه به حساب آوریم.
به عنوان نکته پایانی، علی بن عثمان هجویری در کشف المحجوب، روش و جریان ملامتگری از خصایص صوفیه کرام میداند و بیان میکند: سنت بار خدای عالم جل جلاله، هم چنین رفته است که هرکه حدیث وی کند عالم را بجمله ملامت کنندهی وی گرداند و سر وی را از مشغول گشتن به ملامت ایشان نگاه دارد و این غیرت حق باشد که دوستان خود را از ملاحظهی غیر نگاه دارد تا چشم کس بر جمال حال ایشان نیفتد و از رویت ایشان مرایشان را نگاه دارد تا جمال خود نبینند و به خود معجب نشوند و به آفت عجب و تکبر اندر نیفتد. پس خلق را بر ایشان گماشته است تا زبان ملامت بر ایشان دراز کردند و نفس لوامه را اندر ایشان مرکب گردانیده تا مر ایشان را بر هر چه میکنند ملامت میکند، اگر بد کنند به بدی و اگر نیک کنند به تقصیر کردن و این اصلی قوی است اندر راه خدای عزوجل که هیچ آفت و حجاب نیست اندر این طریق صعب تر از آن که کسی به خود معجب گردد.