خدا خالق و الگوی انسان

تاریخ انتشار:

تحقق جامعه مهدوی نیاز به انسان‌های پاکی دارد که در مکتب مهدویت تربیت شده‌اند.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه؛ حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسین رجبی در یادداشتی به مناسبت نیمه شعبان المعظم  با عنوان «خدا خالق و الگوی انسان» آورده است:

به مناسبت میلاد حضرت مهدی سلام الله علیه چند نکته با عنوان: خدا خالق و الگوی انسان» تقدیم می شود( انشالله اساتید از نظرات خود دریغ نفرمایند)
– خدا در هنگام آفرینش انسان فرمود: «و نفخت من روحی» تو را ازجنس خود آفریدم. این جمله دریایی از معارف و مفاهیم مربوط به عظمت خدا، و عظمت انسان است. شایسته است هر انسانی درباره خود، خدا و وظایفش بیندیشد.
– خدا فرمود: تورا مانند خود آفریدم اما نه به این معنا که خود را خدا بدانی و غیر خود را بنده قرار دهی ، این مرز خروج از سنت الهی در آفرینش است، خروج از این مرز ورود به مرز شیطان است که تکبر ورزید و خود را در برابر خدا قرارداد . هرکس به این مرز وارد شود مثل شیطان و از جنس او می‌گردد. دراین صورت الگوی او شیطان است.
– فرمود: تو را موجود ابدی مانند خود آفریدم تا مسیر آینده را بشناسی و بدانی که مسیرآینده‌ات چیست وبه کجا منتهی می‌گردد. تو را مانند خود صاحب اراده و انتخاب آفریدم تا آینده وابدیتت را خود بسازی. تو می‌توانی ابدیت خود را بسازی، می‌توانی مرا الگو قرار دهی نه شیطان متمرد را.
– تو را آفریدم و هرنوع استعداد در تو نهادم، به آنها نیز اکتفا نکردم بلکه پیامبرانی که استعداهای خدادادی خود را به فعلیت رسانده‌اند برای تو الگوی ثانوی قرار دادم تا با فکر وعقل خود به من نزدیک شوی زیرا همه سعادت در « مقام قرب» وجود دارد. نور خدا در آن مقام مشهود تو قرار می‌گیرد سپس می‌توانی با رفتار وکردار فردی و اجتماعی جامعه‌ای بهشتی بسازی.
– فرمود: اگر الگوی خودت را غیر من قرار بدید ودر اوصاف غیر من قرب پیدا کنید هرگز دنیای ایده‌آل خودت را نخواهی یافت و به آن نخواهی رسید. تنها راه رسیدن به دنیای خوب و پاک وقتی حاصل می‌شود که مثل من باشی نه مثل شیطان و خصوصیات او که با ظلم، کشتار، فقر و ضعف همراه است.
– مطالعه تاریخ ما را به این حقیقت می‌رساند که عامل اساسی در عدم رسیدن انسان به جامعه پاک و دور از عدالت، دوری از مسیر خدا و انتخاب مسیر شیطان است. وتا وقتی که انسان این گونه زندگی کند روی خوشی به خود نخواهد دید. بدین‌ جهت بزرگان فرمودند : انبیا آمدند تا آدم بسازند، و آدم شدن محال است پس ساختن جامعه پاک و تحقق اوصاف الهی در آن، محال است.
– انبیا به جای مسایل جزئی، در راستای تبیین کلید سعادت دنیا وآخرت با ساختن انسان راه را نشان دادند تا در پرتو آن عدالت، حاکم و معیشت و اقتصاد سامان یابد. خدا فرمود: کسی به فلاح رسید که خود را با تزکیه از همه ناهنجاری های اخلاقی و اعتقادی رشد دهد واین پیام تمامی پیامبران بوده است« قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّىٰ (14) وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّىٰ (15) بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (16) وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ (17) إِنَّ هَذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَىٰ (18) صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ (19) ». عامل عدم موفقیت کامل پیامبران ، خروج اکثریت از سنت الهی و مرز مشخص شده توحید است. البته هیچیک از این مشکلات نمی‌تواند انسان باایمان را ناامید کند و کنار بنشیند. خدا از انسان خواسته است که با پیمودن این راه سخت ودشوار می‌توانی مثل من باشی، اما قابل دسترسی است چنان که برخی به آن رسیدند . و در نهایت این هدف کامل با ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) و تحقق راه کلید سعادت وعدالت، به هدف مطلوب خواهند رسید.
بدون تردید انقلاب اسلامی استمرار خط توحید است که پیامبران براساس سنت الهی شکل دادند وخروج از این مسیر خروج و نابودی است. امام خمینی و رهبری براساس این سنت الهی ورسالت انبیا، جامعه را بسوی تعالی سوق می‌دهد. خروج از این مسیر وپ شت کردن به آن ، آغاز سختی‌ها و دشواری‌ها بسیار بدتر و خطرناک‌تر از گذشته است. باید این مسیر تا ظهور منجی ادامه یابد و در پرتو وصی خاتم، هدف اساسی خلقت به صورت کامل محقق گردد. البته تنها راه تحقق وعده الهی و استمرار آن با تزکیه عقول و نفوس است.
– از ویژگی های خدا این است که هرگز در حکم و دستورات او خواه در کتاب تکوین یا تشریع ظلم و تجاوز وجود ندارد، هر فعل و تحولی در کتاب تکوین، همچنین هر امر ونهی او در کتاب تشریع حق و عین عدل است چنان که در انتقام از ستمگران به حقوق الله ومردم عجله ندارد. پس خداوند نه ظلم و نه عجول است. زیرا عجله از خصوصیات کسانی است که خوف وترس از فوت و از بین رفتن دارد چنان که افراد ناتوان و ضعیف ظلم می‌کنند. پس ظلم نتیجه ضعف و ناتوانی افراد ناتوان است که فکر می‌کنند با ستم می‌توانند در خود قوت وتوانایی ایجاد نمایند،
– پس پاکی جامعه بشری از ظلم و بی‌ عدالتی بستگی دارد که انسان خودش به مقام قرب الهی برساند به این معنا که خود را به مقامی از بصیرت برساند که تنها قدرت و توانایی او در سایه ایمان و عمل صالح یعنی ایجاد عدالت در باور، رفتار و گفتار، حاصل می‌گردد. هرچه انسان در این ابعاد رشد نماید به خدا قرب پیدا می‌کند وهرچه قرب بیشتر، توانایی بیشتر وهرچه توانایی بیشتر، پاکی از ظلم و گناه بیشتر نصیب انسان می‌گردد. دراین صورت الگو بودن خدا معنا پیدا می‌کند.
– تحقق جامعه مهدوی با الگو قرار دادن خدا و رسیدن انسان به مقام قرب الهی حتمی است چنان که عکس آن نیز با دوری از خدا و اوصاف او حاکم خواهد شد.
– تحقق جامعه مهدوی نیاز به انسان‌های پاکی دارد که در مکتب مهدویت تربیت شده‌اند. تربیت انسان با عنایات الهی و شکوفا شدن عقل و نیروی فکر، باور درست همراه با عزم، اراده وانتخاب، همراه خواهد بود. دراین صورت راه های انحرافی خود را نشان خواهد داد و هیچ شک وتردیدی در حق راه پیدا نمی‌کند.
– وظیفه مهدویون این است که در مرحله نخست خود و سپس جوانان را با تلاش علمی وعملی به مقام قرب برسانند، زیرا کلید حل دشواری‌ها در درون انسان است چنان که تحقق دشواری ها از درون انسان سرچشمه می گیرد. دراین شب عزیز از خدای بزرگ در خواست می‌شود به برکت مقام مقربان درگاهش، بشر عجول و ظلوم را به مقام قرب برساند تا زمینه‌های فرج منجی عالم فراهم گردد.