موسی کلیمالله:به وقت طلوع
فیلم موسی کلیم الله، فیلمی قابل قبول و امانتدار در بازنمایی روایت تولد حضرت موسی است و تماشای آن به علاقمندان روایات تاریخی و دینی توصیه میشود.
![](https://urd.ac.ir/wp-content/uploads/2025/02/IMG_20240917_120254_crop.png)
به گزارش روابط عمومی دانشگاه؛ مهندس آرش آبائی محقق و دین پژوه کلیمی و استاد مدعو دانشگاه ادیان و مذاهب در یادداشتی به نقد و برسی فیلم «موسی کلیمالله: به وقت طلوع» اثر جدید ابراهیم حاتمی کیا پرداخته که در ادامه می خوانیم:
اخیرا به تماشای فیلم موسی کلیمالله در چهل و سومین دوره¬ی جشنواره فیلم فجر (بهمن ۱۴۰۳) نشستم.
این فیلم محصول ۱۴۰۳ به کارگردانی و نویسندگی ابراهیم حاتمیکیا و تهیهکنندگی سید محمود رضوی است. فرجالله سلحشور، فیلمنامهی ابتدایی این فیلم را نوشته بود، و پس از درگذشت او، حاتمیکیا بازنویسی آن را انجام داد.
این فیلم، سه گانهای است که کل زندگانی حضرت موسی را به نمایش خواهد گذاشت، که در بخش نخست ماجرای تولد حضرت موسی تا لحظهی سپردن آن نوزاد به رود نیل را نمایانده و ظاهرا قرار است دو قسمت دیگر از آن نیز دربارهی مقاطع دیگر زندگانی حضرت موسی تهیه شود. مدت فیلم در نسخهی جشنواره حدود دو ساعت و نیم است که بسیار طولانی به نظر میرسد.
پیش از هر چیز باید یادآور شوم که در فیلمهایی که بر اساس واقعهی شناخته شدهی تاریخی یا متن معروف دینی ساخته میشود، به دلیل شناخت قبلی و تسلط مخاطب بر کل داستان، غالبا انتظار از آن بسیار بالاست و تمام جزئیات آن زیر تیغ نقد مخاطبان غیر حرفهای سینما قرار میگیرد، و از این لحاظ نویسندگی و کارگردانی چنین فیلمهایی از حساسیت و دقت بالایی باید برخوردار باشد.
اول؛ باید توجه داشت که فیلم بر اساس دیدگاه اسلامی و با اتکا بر منابع اسلامی تهیه شده است. در تیتراژ پایانی فیلم، در بخش منابع، از میان دهها منبع مورد استفاده، فقط نام «ترجمهی تورات» به چشم میخورد و سایر منابع تماما تعلق به حوزهی اسلام دارد. حتی در میان اسامی مشاوران فیلمنامه نیز هیچ اسمی از عالمی کلیمی به چشم نخورد. لذا وجود تفاوتهایی با روایت توراتی و یهودی بدیهی است، به-خصوص این که در روایت توراتی، دختر فرعون موسی را از آب میگیرد و او را به فرزندی میپذیرد، اما در دیدگاه اسلامی، آسیه، زن فرعون، موسی را به فرزندی می گیرد (که البته هنوز این قسمت از فیلم به آن نپرداخته است).
دوم؛ علیرغم غالب بودن دیدگاه اسلامی، منطقا روایت توراتی نیز باید مورد توجه قرار گیرد که ظاهرا این امر با صرفنظر از برخی جزئیات، رعایت شده و از این نظر اختلافی فاحش یا تناقضی جدی با باورهای یهودی در این قسمت از فیلم دیده نشد. هر چند همانطور که پیشاپیش انتظار داشتم، برخی نمادهای اسلامی در لابلای فیلم گنجانده شده، مانند آن که رهبر عبرانیان، از اجدادشان و عهد خداوند با آنان یاد میکند و در میان اسامی ابراهیم و اسحاق و یعقوب و یوسف، نام اسماعیل را هم به میان میآورد، علیرغم آنکه بنی اسرائیل از اسماعیل به عنوان جد خود یاد نمیکنند. و یا در پایان فیلم، یوکابد مادر موسی، او را در رود نیل رها میکند و دعا میکند که او در پناه «پنج نور الهی» محافظت شود و پنج شعاع نور نیز بصورت نمادین صحنه را روشن میکند، و لابد به نظر نویسنده، یوکابد عبرانی در 3300 سال پیش به پنج تن آل عبا معتقد و متوسل شده است.
سوم؛ برخی اختلافات موجود با روایت یهودی به این شرح است:
در فیلم، فرعون مصر عقیم و بی فرزند تصویر شده، اما در تورات، خداوند فرزند نخست زادهی فرعون را میکشد، بدین معنا که او صاحب فرزندانی بوده که نخستزادهاش به عنوان مجازات الهی، هلاک میشود. در فیلم، موسای نوزاد با برادرش هارون سخن گفته و نامش را اعلام میکند و بعدا خداوند نیز نام موسی را به یوکابد مادرش اعلام میکند، اما در تورات، دختر فرعون بر موسی نام میگذارد به معنای «از آب کشنده»، و در روایت تلمودی، یوکابد نام فرزندش را «یِقوتیئِل» نامید.
چهارم؛ در فیلم، خداوند با یوکابد صحبت میکند، اما در تورات چنین امری مذکور نیست. همچنین، در همین موضوع، عمران (پدر موسی) با یوکابد دربارهی صحت وحی خداوند به او به مباحثهای الاهیاتی میپردازد، گویی که این زوج سادهی عبرانی، سالها در رشتهی الاهیات تحصیل کرده و نظریات متفاوت خود را به بحث گذاشتهاند.
پنجم؛ کارگردان برای فرار از طرح یک فیلمنامهی قوی و حرفهای، و برای حل خلاء های موجود در ماجراهای فیلم، دست به ابداع معجزات خودساخته میزند. در یک صحنه، مردی برای افشای تولد موسی نزد فرماندهی مصری میرود. اما در لحظهای که میخواهد این راز را بازگو کند، ناگهان لال میشود! چنین ترفندی در یک صحنهی هیجان انگیز فیلم که نفس مخاطب را حبس کرده است، نیاز به کارگردانی حرفه ای ندارد! هر درس ناخوانده ای هم میتواند برای فرار از حل این معضل، معجزهای از خود اختراع کند، مثلا آن فرمانده دود شود و به هوا برود، یا آن مرد سخن چین نامرئی شود و صدها ترفند ساده لوحانهی دیگر! اما یک کارگردان با تجربه و با حوصله، بجای پاک کردن صورت مسئله، میتواند دهها راه حل منطقی وارد صحنه کند، مانند آنکه حواس فرمانده به شورش مردم جلب شود، یا حرف آن سخن چین را به علت تناقضات یا وجود شاهد خلاف آن و غیره، نپذیرد و این صحنه بطور باور پذیر پایان یابد و در عین حال، هیجان آن نیز حفظ شود. در صحنهای دیگر، در جایی که سربازان مصری در حال جستجوی موسی در خانه هستند، ناگهان ماری از ناکجا ظاهر شده، دست سرباز را میگزد و سرباز فرار میکند، و دیگر از آن مار اثری دیده نمیشود. مخاطب نمیبیند که مار پس از گزیدن آن سرباز چه شد، آیا همچنان در نزدیکی موسی و یوکابد هست یا نه. به ناچار باید این را نیز معجزهای ساختهی کارگردان بداند که مشکل را با آن رفع کرده است. در نمونهای دیگر، در صحنهی پایانی که یوکابد و مریم، موسی را در سبدی در رود نیل رها میکنند، آن فرمانده مصری که آنها را تعقیب کرده، خود را به آب میزند تا آن سبد را به چنگ آورد. در این صحنهی هیجان انگیز نیز دهها راه منطقی برای هلاکت آن مصری یا دست نیافتن به سبد قابل تصور است، اما جناب حاتمی کیا به سادگی معجزهی دیگری از خود ابداع میکند، و مانند یک فیلم اکشن جنگی، سریعا یک تمساح را از نیزار به سوی آن مصری روانه میکند (توجه کنید که مثلا تمساح بطور طبیعی نیز در حال شنا در نیزار نیست، و به مریم و یوکابد که آنها هم در آب هستند وقعی نمینهد، بلکه توسط کارگردان محترم مانند یک موشک کروز به سوی آن مصری شلیک میشود) و فرماندهی مصری قبل از رسیدن به سبد حاوی موسی، توسط تمساح دریده میشود و فیلم به خوشی پایان مییابد. چنین صحنههایی حاکی از آن است که نویسنده و کارگردان، حوصلهی پخته کردن تمام صحنهها را نداشته، و یا معتقد است که هر چه معجزه و اعمال خارقالعاده در فیلم بیشتر باشد، آن را دینیتر و الاهیتر مینمایاند. هر چند اهل فن در امور الاهیاتی میدانند که بدون کاربرد مکرر معجزات، امور و اتفاقات طبیعی نیز حاصل تقدیر الهی میتواند تلقی شود. ولی احتمالا کارگردان راه سریعتر و آشکارتر را ترجیح داده است.
ششم؛ کل جمعیت عبرانیان مصر در حد یک روستای کوچک نیز نیست! در فیلم به حضور عبرانیان در شهر گوشن اشاره شده که تورات نیز آن منطقه را سکونتگاه عبرانیان میداند. تورات در روایت خروج از مصر، با ذکر رقم 600 هزار مرد، غیر از زنان و کودکان، جمعیت عبرانیان را میلیونی تصویر کرده است، اما در صحنههای این فیلم، تنها حدود 20 – 30 نفر در حال رفت و آمد و تجمع و اعتراض و غیره هستند. جالب آنکه بهرهگیری از امکانات رایانهای پیشرفته در ساخت فیلم نیز نتوانسته این جمعیت را انبوه و طبیعی جلوه دهد. علاوه بر آن، مشکلی که در اکثر فیلمهای سفارشی و ایدئولوژیک هست، ابله جلوه دادن دشمن است. فرعون و دار و دستهاش به عنوان رهبران کشور ابرقدرت زمان،در این فیلم چندان عاقل نیستند و به سادگی و عجولانه تصمیم میگیرند و شکست میخورند. بحثهای دربار فرعون از هیچ عمق و پیچیدگیای برخوردار نیست. این وضعیت در برخی صحنه¬ها فیلم را از حالت تاریخی و دینی به فضای طنز نزدیک کرده است.
هفتم؛ ابزار جلوههای ویژه و هوش مصنوعی، چنان به افراط و گاه ناشیانه در فیلم به کار رفته است که این فیلم بیشتر به انیمیشن شبیه است تا فیلمی طبیعی. همهی عناصر فیلم به غیر از بازیگران اصلی، و حتی موسای نوزاد، حاصل استفاده از جلوههای رایانهای است، آن هم بطور کاملا غیر طبیعی، که مخاطب هرگز خود را در محیطی طبیعی و عادی نمی یابد، همه جا نورانی و تمیز است؛ و واقعا برخی کارتونهای معروف دوران کودکیمان، که با امکانات غیر رایانهای 50 سال پیش ساخته میشد، به لحاظ سرعت حرکت اجسام و رفت و آمدها و تصویر سازی مناظر و غیره، طبیعیتر از برخی صحنههای این فیلم به نظر میرسید.
جمعبندی: فیلم موسی کلیم الله در بخش اول خود، صرفنظر از زمان طولانی و برخی جزئیات که ذکرش رفت، فیلمی قابل قبول و امانتدار در بازنمایی روایت تولد حضرت موسی است و تماشای آن به علاقمندان روایات تاریخی و دینی توصیه میشود.