در این نشست، دکتر سید محمد حسینی، عضو هیئت علمی و رئیس دانشکده تاریخ دانشگاه ادیان و مذاهب، به بیان دیدگاه خود در این موضوع پرداخت. گفتنی است دبیر علمی این نشست را دکتر محمد تقی ذاکری، عضو هیئت علمی و مدیر گروه تاریخ اسلام دانشگاه ادیان و مذاهب بر عهده داشت.
خلاصه مطالب ارائه شده در نشست:
تاریخنگاری سنتی: این رویکرد بر اساس نقل روایات و آموزههای دینی شکل گرفته است. مورخان در این روش، عمدتاً به نقل و ثبت روایات میپرداختند و کمتر به تحلیل علّی و بررسی دیدگاه شخصی نویسنده میپرداختند. اهمیت سند و پایبندی به آن در این رویکرد بسیار برجسته است. در صورت فقدان سند، مورخ از اظهار نظر خودداری میکرد.
تاریخنگاری مدرن: این رویکرد با تأثیر از فلسفه مدرن و نظریه پوزیتیویسم، به دنبال یافتن حقیقت عینی در تاریخ است. برای دستیابی به این هدف، نقد متن و مؤلف، و بررسی بافتارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مؤثر بر ذهن مؤلف و متن، بهطور جدی مورد توجه قرار میگیرد. هرمنوتیک شلایرماخر و دیلتای نیز برای درک بهتر متن و شرایط تولید آن به کار گرفته میشود. این رویکرد بر جنبههای تجربی رویدادهای گذشته تأکید دارد و از استنتاجات ذهنی پرهیز میکند.
تاریخنگاری پستمدرن: این رویکرد، برخلاف رویکرد مدرن، تاریخ را به عنوان امری مرده و غیرقابل دسترسی مستقیم میداند. به باور این رویکرد، هر متنی میتواند خوانشهای متفاوتی داشته باشد و حقیقت ثابتی در تاریخ وجود ندارد. بنابراین، به جای تلاش برای بازسازی عینی گذشته، بر بررسی نشانههای متنی و اندیشههای نهفته در متون تاریخی تمرکز میشود. حتی منابع جعلی نیز میتوانند حاوی اندیشههایی باشند که شایسته بررسی هستند. در این رویکرد، تاریخ به عنوان تاریخ اندیشهها در نظر گرفته میشود و تلاش برای فهم گذشته از طریق نقد ادبی و بررسی نشانههای متنی انجام میگیرد. خوانشهای مختلف یک متن، منجر به شکلگیری حقایق متعدد و شخصی میشود.
در نهایت، تفاوتهای اساسی این سه رویکرد در نحوه برخورد با منابع تاریخی، دیدگاههای فلسفی و اهداف مطالعه تاریخ مشهود است. تاریخنگاری سنتی بر حفظ روایتها، تاریخنگاری مدرن بر عینیت، و تاریخنگاری پستمدرن بر نسبیگرایی و ناپایداری حقیقت تأکید دارد.