میشل دوبست کاردینال اعظم فرانسه که برای دومین بار در دانشگاه ادیان و مذاهب حضور یافته بود، با اشاره به زمینههای آشناییاش با اسلام گفت: به دلیل آنکه در مراکش متولد شدهام، اولین زمینههای آشناییام با اسلام در این کشور شکل گرفت. بعدها که اسقف نظامیان در فرانسه شدم، با راهاندازی انجمن ویژه مسلمانان در ارتش فرانسه، آشنایی بیشتری با مسلمانان پیدا کردم.
کاردینال اعظم فرانسه در ادامه گفت: مشکلی که در دولت فرانسه وجود داشت این بود که هرجا بحثی از حکومت و مسلمانان است، دولت یک مخاطب داشته باشد. همه ادیان در فرانسه بر روی یک ساختار کاتولیکی شکل گرفتهاند. بنابراین آنها به دنبال این بودند که مسلمانان نیز باید چنین ساختاری داشته باشند یعنی یک نفر در رأس باشد و بقیه از او تبعیت کنند. در حالی که نسبت به مسلمانان باید این نگاه را ایجاد کنیم که هریک از مسلمانان فرانسه، باید دین خود را از کشوری که از آن آمدهاند، بگیرند.
میشل دوبست همچنین گفت: من از سوی پاپ به سمت مسئول گفتوگوی بین اسلام و مسیحیت انتخاب شدم. پیشنهاد من این بود که این گفتوگو باید بین مسلمانان و مسیحیان باشد، چرا این گفتوگو بین دو جریان است. در آنجا پنج نوع گفتوگو را بنیانگذاری و پیاده کردم. یکی از این دیالوگها، دیالوگ خیابانی بود. یعنی گفتوگوهایی که بین مردم در کوچه و بازار وجود دارد. ما میکوشیدیم کاری کنیم که مردم از یکدیگر وحشت نداشته باشند. کوشیدیم به آنها آموزش دهیم که چگونه با هم در صلح به سر ببرند. همچنین به دانشآموزان میآموختیم که از معرفی دین خود ترس نداشته باشند.
کاردینال اعظم فرانسه در ادامه گفت: حکومت تلاش میکند اختیار گفتوگو را در دست بگیرد ولی ما اجازه نمیدهیم حکومتها استقلال کلیسا را زیر سؤال ببرند.
وی افزود: برای به نتیجه رساندن گفتوگو باید چند شرط را رعایت کرد. نخست این که باید به عقیده خود باور و یقین داشته باشیم. باید به دنبال حقیقت برویم. باید در گفتوگو هدف داشته باشیم و در مسیر خداوند حرکت کنیم. در مرحله بعد باید طرف مقابل را شناخت، گوش شنوا در برابر او داشت و هرگز نباید دنبال این باشیم که بگوییم ما میدانیم شما چه میخواهید بگویید یا فکر میکنید.
در ادامه این دیدار، چند تن از اعضای هیئت علمی به ارائه نظرات خود پرداختند.
دکتر احمدرضا مفتاح رئیس دانشکده ادیان دانشگاه ادیان و مذاهب در این دیدار گفت: ما در دانشگاه ادیان و مذاهب با فعالیتهای علمی که انجام میدهیم، فکر میکنیم توانستهایم سطح تحمل جامعه نسبت به دیالوگ را بالا ببریم. هجم قابل توجهی از کتابهای منتشر از سوی دانشگاه ادیان و مذاهب درباره مسیحیت است. ما به دنبال این هستیم که با این فعالیتهای دانشگاهی قدمی در راه گفتوگوی ادیان برداریم.
حجتالاسلام والمسلمین شریعتمداری رئیس دانشکده فلسفه نیز در این دیدار گفت: هم نگاه وی و هم تجربهشان بسیار ارزشمند است. ما نباید دیالوگ را محدود به نگاههای الهیاتی کنیم و این که شاید به نگاههای فرهنگی بیشتر احتیاج داریم. ما در مسئله دیالوگ باید حداقلگرا باشیم و نباید به حداکثر آنچه میخواهیم فکر نکنیم. ما نشانههایی از این نگاه را در قرآن کریم هم میتوانیم ببینیم. ما نباید اصرار داشته باشیم که دیگری را به کیش خود درآوریم. ما وظیفه داریم دیگری را بشناسیم و خود را نیز به دیگری بشناسانیم. بیش از این، هرچه بتوانیم به یکدیگر نزدیک شویم، پیشرفت کردهایم.
حجتالاسلام والمسلمین دکتر صادقنیا نیز گفت: من فکر میکنم نگاه شما به گفتوگوی ادیان نگاه بسیار جذابی است. اما نگاه شما یک نکته دارد و آن هم اینکه این نگاه شما به دین، نگاه به عنوان یک فرهنگ است و در این میان ایدئولوژی را نادیده میگیرد. من با نگاه شما موافقم و فکر میکنم چارهای جز این نیست اما ما اگر بخواهیم چنین کاری کنیم باید بخش اعظمی از الهیدانان خود را راضی کنیم و این کار بسیار سختی است. لذا بهترین کار، تجربه شما است یعنی آغاز گفتوگو از کوچه و خیابان.
حجتالاسلام والمسلمین دکتر انصاریپور نیز در این دیدار اشاره کرد: گفتوگوهای الهیاتی گرچه مشکل است اما آن را راهگشاترین و بنیادیترین راه گفتوگو میدانم و اگر موفق شود، نتیجهاش از سایر گفتوگوها عمیقتر خواهد بود. بهخصوص گفتوگو در جنبههای انسانی میتواند تأثیر عمیقتری داشته باشد. این گفتوگو در میان ادیان ابراهیمی به مراتب سادهتر است.
مهدی صالحی مدیر همکاریهای بینالملل دانشگاه نیز گفت: شما بسیار خوب به جوانب مسئله گفتوگو پرداختید. فکر میکنم از گفتوگوهای الهیاتی گذر کردهایم و در سالهای اخیر، گفتوگوها بیشتر مسئلهمحور شده است. امروز دیگر خیلی تثلیث و توحید در دیالوگ مهم نیست بلکه عمده مشکلات بر سر مسائلی است که انسانها با آن روبهرو هستند.
وی افزود: امروز غرب شاهد هجم وسیعی از مهاجرت مسلمانان به آلمان و فرانسه و کشورهای اروپای غربی بوده است. بعد از جنگ جهانی دوم هم همین مسئله به صورت یک اتفاق ناگهانی پیش آمد و عده زیادی مهاجرت کردند و این مسئله مهاجرت خود یک مسئله شد در ارتباط بین مسلمانان و مسیحیان. از طرفی غرب نیز باید این مهاجرت را به عنوان یک فرهنگ جدید و بر اساس سیاستهایی که داشت و شرایطی که آن روز حاکم بود، میپذیرفت. لذا پذیرفت و الان نیز به همان دلیل و شرایط پذیرفته است و جمع زیادی از مهاجرین را پذیرفت تا شهروند آنان شوند. از طرف دیگر تفاوتهای فرهنگی و اعتقادی و مشکلاتی که بین این دو دین وجود داشت، خودش را نشان داد و غرب و نیز مسلمانان ساکن غرب با مشکلاتی روبهرو شدند. اینجا مؤسسات گفتوگو بیشتر روی حل این مشکل متمرکز شدند و معمولاً دیالوگها بر روی مسئلههایی که ممکن بود در غرب به وجود بیاید، متمرکز شد.