دکتر میرشرف‌الدین:

همه ابعاد فرهنگ در یونان، ماهیتی ادبیاتی داشت

تاریخ انتشار:

به گزارش روابط عمومی دانشگاه، دکتر سید جمال‌الدین میرشرف‌الدین استاد و پژوهشگر مطالعات فلسفه یونان در نشست علمی «ادبیات، خاستگاه تفکر فلسفی در جهان یونانی» با اشاره به اهمیت پرسش از خاستگاه تفکر فلسفی گفت: همواره در طول تاریخ یکی از پرسش‌های مهم در خصوص خاستگاه تفکر فلسفی این بوده که چه چیزی می‌تواند فراهم‌آورنده مقدمات و تمهیدات لازم برای شکل‌گیری تفکر فلسفی باشد. در ایران معاصر به طور عام از مشروطه بدین‌سو و به طور خاص در قرن معاصر این پرسش را بارها پرسیده‌ایم و مسئله اصلی محمدعلی فروغی در کتاب سیر حکمت در اروپا همین است و برنامه‌ای که می‌چیند این است که مقدمات شکل‌گیری تفکر فلسفی را فراهم کند.

وی در ادامه گفت: ادبیات به عنوان خاستگاه تفکر فلسفی به‌خصوص برای ما ایرانیان حائز اهمیت زیادی است. به دلیل آن‌که ما فرهنگ بسیار گسترده، حجیم و غنی ادبی داریم. اما حداقل در بدو امر به نظر می‌رسد که رابطه بسیار کمی با تفکر فلسفی ما دارد. به گونه‌ای که حتی نوعی گسست بین ادبیات خودمان و تفکر فلسفی خودمان می‌بینیم. اساساً در فاهمه تاریخی ما یک قانون نانوشته وجود دارد که بین ادبیات و شعر و تفکر فلسفی و نظر، رابطه‌ای نیست.

میرشرف‌الدین هم‌چنین گفت: ادبیات یونان به طور خاص یک ویژگی متمایز دارد و آن، این است که در این ادبیات، محور، مبنا، دغدغه و بستر حرکت، انسان است. ما در ادبیات دیگر، موجودات دیگری داریم که آن‌ها می‌توانند مبنا قرار گیرند ولی در جهان یونانی، انسان مبنا است. در این ادبیات، خدایان کاملاً انسانی هستند و اهمیت آن‌ها از این جهت است که در کنار انسان هستند و رقم‌زننده سرنوشت انسان‌ها هستند.

وی گفت: سایر ابعاد فرهنگ، یعنی دین، سیاست و اخلاق، در یونان ماهیتی ادبی و شاعرانه دارند. در یونان، متکفلان دین، شاعران‌اند نه کاهنان. کاهنان در شکل‌گیری الهیات و سایر ابعاد دینی حضوری ندارند. اگر سخنی سخن دینی باشد، آن سخن، سخن شاعران است. به همین دلیل،‌شعر است که کلام دینی به حساب می‌آید. بنابراین هومر، بنیان‌گذار فرهنگ دینی است و ایلیاد تجسم کتاب مقدس یونانیان است.

میرشرف‌الدین در پایان گفت: ادبیات با سوفیست‌ها تبدیل به جنبش اجتماعی شد. سوفیست‌ها درباره دیانت،‌ هنر،‌ حقوق اجتماعی و قانون خطابه می‌گفتند. به گفته آنان فلسفه هم باید درباره همه چیز حرف می‌زند. درست به همین دلیل است که با افلاطون، خودآگاهی به تفکر فلسفی شکل گرفت. با افلاطون، فلسفه، فلسفه می‌شود. چرا که لازم می‌بیند نظام داشته باشد و هویت اجتماعی پیدا کند. این زمانی برای فلسفه کاملاً خودآگاه و جدی می‌شود که نخستین سقراط به عنوان نخستین فیلسوفی که فلسفه را تبدیل به یک کنش اجتماعی می‌کند، بهایی که بابت دفاع از فلسفه می‌دهد، جان خودش است. به همین دلیل است که پس از سقراط، شاگردان سقراط می‌فهمند که دیگر با ادبیات به مثابه زیبا سخن گفتن طرف نیستند. با ادبیات به معنای بنیاد فرهنگ، شاکله اجتماعی، نظام سیاسی خاص و تمامیت حیات جمعی یک ملت طرف هستند.

دکتر میرشرف‌الدین در پایان این نشست علمی به سؤالات استادان و دانشجویان حاضر در جلسه پاسخ گفت.

مطالب مشابه