دومین نشست از سلسله نشستهای انجمن دینپژوهی دانشکده ادیان دانشگاه ادیان و مذاهب با سخنرانی دکتر خلیل قنبری با عنوان «دینپژوهی، علمشناسی یا واقعیتشناسی» روز چهارشنبه 21 فروردینماه 1398 برگزار شد.
دکتر خلیل قنبری در نشست علمی «دینپژوهی، علمشناسی یا واقعیتشناسی» گفت: در بحث حاضر نیم نگاهی انتقادی بهBeginner,s Guide to the Study of Religion A اثر برادلی و آثار دیگری که درباره دینپژوهی نوشته شده است، دارم. قبل از هر چیز با نظر به تفکیک میان دینپژوهی و درباره دینپژوهی به این نکته توجه میدهم که بازیگرانه وارد دینپژوهی نمیشوم بلکه ناظرانه درباره دینپژوهی بحث میکنم. از این رو اثر حاضر در حوزهی «دینپژوهیشناسی» است نه «دینپژوهی».
وی افزود: دینپژوهیشناسی، نه دینپژوهی، دستکم از چهار مشکل اساسی رنج میبرد؛ 1) خلط میان میان دینپژوهی و علوم انسانی و فلسفی 2) مرزبندی مبهم میان دینپژوهی و الاهیات 3) بسنده کردن به توصیف محض از دینپژوهی واقعشناسانه و 4) غفلت از دینپژوهی علمشناسانه.
دکتر خلیل قنبری در ادامه گفت: مدعایم این است که به گواهی تاریخ علم در کنار دینپژوهیِ واقعشناسانه برای مثال علوم اجتماعی و علوم انسانی، دینپژوهی علمشناسانه یعنی فلسفه معرفت دینی نیز وجود دارد. به بیان دیگر در کنار دینپژوهانی چون دورکیم، فروید، یونگ، مارکس و پتربرگر، دینپژوهانی چون آنتونی فلو، بازل میچل، ایان باربور، ننسی مورفی و هانس کونگ هم وجود دارند. لذا دینپژوهیشناسی یعنی مطالعه درباره دینپژوهی در دو سطح باید سخن بگوید. دینپژوهیشناسی (فلسفه علوم اجتماعی) باید درباره دینپژوهیِ واقعشناسانه (علوم اجتماعی) بحث کند و دینپژوهیشناسی (فلسفه فلسفه معرفت دینی) باید درباره دینپژوهیِ علمشناسانه (فلسفه معرفت دینی) بحث کند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب همچنین در پایان گفت: ایراد اثر برادلی هرلینگ به عنوان اثری در دینپژوهیشناسی آن است که 1) فقط دینپژوهی واقعشناسانه را بررسی کرده است و البته در اینجا نیز از سطح توصیف فراتر نرفته است و 2) مانند دیگر آثار دینپژوهیشناسی دینپژوهی علمشناسانه را از قلم انداخته است. در بحث حاضر با استناد به تاریخ علم نشان میدهم که دین پژوهیِ علمشناسانه پنج دوره را طی کرده است و لذا آن نیز باید موضوع مطالعه دینپژوهیشناسی قرار گیرد.