به گزارش روابط عمومی دانشگاه ادیان و مذاهب در این جلسه که به همت انجمن علمی دینپژوهی دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار گردید؛ دکتر سید حسن اسلامی گفت: یکی از آفات جامعه علمی غرق شدن در جزئیات است که مانع از بررسی کلیات یک مساله میشود. این اتفاق در بسیاری از رشتههای علوم انسانی و به خصوص در رشته دینپژوهی اتفاق افتاده و به عنوان مثال یک دانشجوی مقطع دکتری پس از چند ترم اساسا نمیداند دینپژوهی چیست و در این رشته با چه مسائلی روبرو است. در گذشته در آغاز هر کتابی فصلی با رئوس اربعه یا رئوس ثمانیه وجود داشت و بیانگر کاربردها، اهداف و تمام مسائل مربوط به این علم بود ولی امروزه با تخصصی و کوچک شدن دایره علوم معمولا طالب علم با ابهاماتی در این زمینهها روبرو است.
وی افزود: درباره رشته دینپژوهی نیز این ابهامات وجود دارد و حتی تعریف آن نیز برای دانشجویان ابهام دارد. در تعریف این رشته بهتر است به دینپژوهی از منظر یک نوع مهارت،تمرین و حرفه نگاه کنیم و بگوییم این رشته مجموعهای از مهارتهای شناختی، عملی و عاطفی است که در فردی جمع میشود؛ دینپژوه فردی حرفهای است که با یکسری مفاهیم آشناست، نسبت به یک سری اصطلاحات آشناست، یک دانش پایه دارد و در حیطه مطالعات خود با مکاتب مختلف، نظریات دیگر اندیشمندان این رشته و همچنین گستره حوزه مطالعاتی خود آشناست.
عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با تاکید بر اینکه دینشناسی علمی میانرشتهای است و برای ورود به حوزه مطالعاتی آن باید حداقل سه رشته جامعه شناسی، روانشناسی و فلسفه آشنا بود؛ توصیههای مفید برای دانشجوی دینشناسی را برشمرد و گفت: یک دینپژوه باید نسبت به اموری اهتمام و توجه داشته باشد:
۱- عالم دینپژوه باید مولفان بزرگ این رشته را بشناسد و با فعالیتهای علمی آنان آشنا باشند به گونهای که گویی با آنان نفس کشیده است. به گفته یکی از فیلسوفان که میگوید شما میتوانید با کانت فلسفه بورزید و نیز در مخالفت با او نظریهای فلسفی داشته باشید ولی نمیتوانید بدون او فلسفه بورزید در دینپژوهی نیز اینچنین است، شما میتوانید به عنوان مثال همنوا با دورکیم دینپژوهی کنید و یا در مقابل نظریات او موضع بگیرید ولی نمیتوانید او و نظریاتش را در این رشته نادیده بگیرید چون دینپژوهی یک رشته است و از ملزومات آن آشنایی با تفکر و نظریات پیشینیان این رشته است.
2- دقیقا تفاوت دیدگاههای دینشناسان را بدانند.
3- مسائل این رشته و اینکه چه مسائلی ذهن دینپژوهان را درگیر کرده است، بشناسد . هر اندیشمند، فیلسوف و دین پژوهی با یک مساله محوری مواجه است و حول آن به تفکر و نظریهپردازی میپردازد. آشنایی با این مسائل محوری برای محقق دینپژوهی ضروری است زیرا هیچ دینپژوهی نه صرفا مبدع و نه صرفا مقلد است.
4- دینپژوه باید پس از آشنایی با نظریات مختلف و نیز شناخت مسائل و ابعاد گوناگون این رشته؛ خود تحقیق و پژوهش را آغاز کرده و دایره تحقیق و مطالعات خود را گسترش دهد.
۵- در نهایت یک عالم دینپژوه باید تمام تلاش خود را داشته باشد که در رشته فعالیت خود حرفهای، درجه یک، متفاوت و بیهمتا شود.
دکتر اسلامی در ادامه افزود: رعایت اصولی نیز در دینپژوه شدن لازم است که عبارتند از:
۱- رسیدن به خودآگاهی به این معنا که دینپژوه با مفروضات و محدودیتهای فکری خود آشنا باشد، موضع و قضاوت شخصی را از منظر همسویی و همدلی و یا تنافر و دوری در قبال دین بداند؛ این خودآگاهی مانع از قضاوتهای خشن و جهتمند خواهد بود.
۲- قدرت یافتن در مقایسه، کسی که در محیط یک دین زیسته و با همان یک دین آشنا است، فردی مومن است ولی دینپژوه نیست. لازمه دینپژوهی، مقایسه است و محال است که فردی ادعای دینپژوهی داشته باشد ولی نتواند آموزههای دین خود را با دیگر ادیان مقایسه کند.
3- دینپژوه باید به قدرت آشناییزدایی مجهز باشد، به این معنا که در روند پژوهش خود توان کنار گذاشتن نور متعارفی که وی را جذب کرده و با آن انس دارد را داشته باشد چرا که ماندن در مجذوبات و مألوفات مانع از نگاه ادراکی و افهامی به مسائل می شود.
۴- داشتن حس همدلی نسبت به دین، کسی که از دین متنفر است و نسبت به آن دارد نمیتواند دینپژوه شود . محال است کسی از مقولهای متنفر باشد و بتواند در زمینه آن صاحب نظر شود چرا که نفرت و بیتفاوتی مانع از درک دقیق یک مقوله است.این چهار اصل روشی و عاطفی است که دینپژوه باید با آن آشنا شود.
این استاد حوزه دینپژوهی افزود: علاوه بر تمام این نکات مهمترین نیاز و ابزار یک دینپژوه آشنایی با نظریات است. جمعآوری و فهمیدن دادهها و اطلاعاتی که در مقولات دینی و نظریات دینپژوهان پیرامون آنها وجود دارد.
دینپژوه نیازمند تئوری و نظریه است و نظریه برای دینپژوه چهارکاربرد دارد:
۱-تعریف که هیچ دانشی بدون داشتن تعاریف دقیق پیشرفت نمیکند و البته در این راه باید به تفاوت تعاریف در یک موضوع خاص دقت کرد.
۲- توصیف به معنای گذشتن از سطح جزئیات و رسیدن به زوایای مخفی و یا حتی پنهان در یک پدیده؛ نظریهها به دانشپژوه کمک میکند که اطلاعات جمعآوری شده خود را خوب توصیف کند.
۳- تبیین: به کمک نظریهها چگونگی چیدن و ترکیب اطلاعات در کنار هم ممکن میشود و این ترکیب در یک دستگاه مفهومی قرار گرفته و در نهایت به یک نقطه و یک نتیجه واضح و روشن در یک موضوع منجر میشود.
۴-پیشبینی برای آینده: نظریات در پیشبینی آینده که یکی از عملکردهای دینپژوه است، بسیار موثر و قابل توجه هستند.
وی در پایان بحث خود یادآور شد: نظریات و تئوریها اگرچه از اهمیت و کارکردهای بسیاری در یک علم و تحقیقات و پژوهشهای مرتبط به آن برخوردارند ولی در عین حال نظریهپروری و توجه بیش از حد به آن، آفات بسیاری در پی خواهد داشت؛ نظریهپرستی یکی از این آفات است. عنوان مثال یک نظریه ابزاری است برای شناخت دین استفاده کنیم ولی همین نظریه اگر مانع از دینفهمی شو، آفت است.. نظریات در بهترین حالت مانند یک بلندی، ته و یا کوهی است که با قرار گرفتن بر صدر آن میتوان چشمانداز بهتری نسبت به مسأله مورد مطالعه داشت.
آفت دیگر تمرکز بیش از حد بر نظریات، تقلیلگرایی به معنای منحصر نمودن یک پدیده در یک مقوله جزئی است. البته باید گفت تقلیلگرایی در روش خوب ولی در فکر خطرناک است.