به گزارش روابط عمومی دانشگاه؛ حجت الاسلام والمسلمین دکتر باقر طالبی دارابی عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در یادداشتی با عنوان «وفاق و لزوم غیریت سازی گفتمانی!» که پایگاه خبری تحلیلی ادیان نیوز منتشر کرده آورده است:
مفاهیم اتحاد، وحدت، وفاق، ائتلاف و همبستگی در یک سو و مفهوم آشتی ملی در سوی دیگر، از جمله مفاهیمی بوده و هستند که دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب در طی دو دهه گذشته تا امروز از منظرهای مختلف به آن اشاره و در تایید یا انکار یا نقد آن سخنها گفته و مقالات نوشته و می نویسند.
از طرف دیگر با دو مفهوم گفتمان و غیریت سازی گفتمانی در بستر فعالیتها و اندیشه ورزی سیاسی در ایران مواجه هستیم. اگر فرض را بر این بگیریم که مجموع نوشتهها و سخن های دو جناج را می توان در قالب یک تحلیل زبانی نظام مند به نام گفتمان (دیسکورس) دسته بندی کرد، آنگاه غیریت سازی گفتمانی را نباید از نظر دور داشت.
نکته سوم این است که میزان صداقت یا دروغ افراد و نهادها در سخن گفتن از وفاق را باید با معیار گفتمانی و تحلیل زبانی فهمید و سنجید.
مشاهدات اولیه نوشتهها و گفتهها نشان می دهد که خط و مشی وفاق دستخوش بازی سیاسی برخی افراد شده است؛ از یک سو، برخی تندروها به جای واو اول این کلمه ، “نون” قرار داده و “نفاق”اش میخوانند، و در سوی دیگر کسانی از روی ترس یا فرصت طلبی و برای فرار از شفاف سازی و غیریت سازی گفتمانی، از وفاق به نام موضع میانه روانه نام می برند تا بر منش پراگماتیستی و جاه طلبانه ی خود سرپوش بنهند.
سوال مطرح برای مشاهده علمی و انتقادی این است که اگر وفاق همان “آشتی ملی” و همان مرام اما با نام متفاوت باشد که چند سال پیش توسط رئیس جمهور اسبق سید محمد خاتمی مطرح شد معنایش این میشود که سخن گفتن از وفاق یعنی پیگیری سیاست آشتی ملی. سخن گفتن از وفاق یعنی سخن گفتن تعامل خردمندانه دو گفتمان برای تحصیل، نگهداری و انتقال منافع ملی که با ساخت و پاخت جناحی و تعارفات فرصت طلبانه افراد برای فرار از غیریت سازی گفتمانی بسیار متفاوت است.
اگر قرار باشد فعالان و سخنگویان و نظریه پردازان اصلاح طلب و اصولگرا از موضع گفتمانی خود سخن بگویند، لازم است به قواعد بازی گفتمانی یعنی غیریت سازی شفافیت، تن بدهند.
شواهد ناشی از توجه گفتمانی و تحلیل گفتمان نشان می دهد که این روزها با افرادی مواجه هستیم که سعی میکنند تعلق گفتمانی خود را پنهان سازند و از وفاق که محور کار رئیس جمهور است، سخن گویند که بیش از هر چیز تلاش می کنند به عنوان چهره های تازه به دوران رسیدهای معرفی شوند که جایگاهی فراگفتمان دارند!
از نگاه آسیب شناسی سیاسی( پولیتیکال پاتولوژی ) میتوان این فرضیه را مطرح کرد که فعالیت چنین افرادی موجب به تاخیر افتادن شفافیت گفتمانی در قالب تحزب قانونمند در ایران می شود و با پدیده نو پدیدار خود- فراتر بینی گفتمانی در لباس و ردای جدید مواجه هستیم که خطری بزرگ برای نسل آینده این مرزوبوم است.
به عنوان کسب که متولد دهه پنجاه است و وقایع دهه ۶۰ را دیده و در دهه ۷۰و ۸۰ فعال سیاسی و جنگی بوده است حدس قوی می زنم که نهاد یا جریانی در حال بازتولید افرادی است که احتمالا به دلایلی که خودشان می دانند، حرف شنوی دارند و هر آنچه آن نهاد یا جریان بخواهد را اینان بیان و تعقیب می کنند. حدس یا فرض این است که در پشت سخن گفتن در موافقت یا مخالفت با خط و مشی وفاق پدیده ای در حال شکل گیری است که بتوان آنرا در تحولات آینده ایران مصداق عینی شعار “اصلاح طلب، اصولگرا / دیگه تمامه ماجرا” قلمداد و معرفی کرد و مردم را در سیطره گروهی کنترل شده از سخنگویان فراگفتمانی قرار داد.
نتیجه !
مساله ای که در بررسی اولیه بدست آمده و اینجا مطرح کردم میتواند موضوعی برای بررسی گفتمانی در شرایط کنونی با دال مرکزی وفاق و شرط گفتمانی غیریت سازی و فرض تولید هدفمند کنشگران بازتولید شده و در اختیار باشد که احتمالا نتیجه آن جلوگیری از شکل گیری تحزب قانونمند و قانونمند سازی مدیریت جامعه بر مبنای شفافیت گفتمانی باشد. این مساله ابعاد پیچیده ای دارد که نگاه علمی و روشمند میتواند گره های این پیچیدگی و کلاف سر درگم را باز کند.