به گزارش روابط عمومی دانشگاه، در جلسه دفاع از پایاننامه کارشناسی ارشد دانشجو محمدرضا محمدی با عنوان «عیسی به روایت کتاب مقدس: منجی یا میانجی»، حجتالاسلام والمسلمین دکتر الیاس عارفزاده به عنوان استاد راهنما، علیاکبر مؤمنی به عنوان استاد مشاور و حجتالاسلام والمسلمین دکتر مهراب صادقنیا به عنوان استاد داور حضور داشتند.
در چکیده این پایاننامه آمده است:
وقتی سراغ متن مقدس اصلی مسیحیت یعنی عهد جدید میرویم با تعالیم یکدست و همخوانی روبهرو نمیشویم بلکه با دوگانه تعالیم روبهرو میشویم که میتوان از آنها دو نظام الهیاتی مستقل و مجزا برداشت کرد. از یکسو، برخی از کتب در بایبل عیسی (ع) را ماشیح، پادشاه یهود و منجی موعودِ عهد قدیم معرفی میکنند که برای نجات بشریت از ظلم و هدایت آنان به سوی سعادت از سوی خداوند مبعوث شد و از سوی دیگر برخی از کتب در بایبل او را پسر یگانۀ خدا، ازلی، واسطۀ خلقِ جهان و همذات با خدا معرفی میکنند که برای نجات بشر، ساحت انسانی به خود گرفت و با فدا شدن و به صلیب رفتنش انسانها را از قید گناه نخستین رها کرد و فیض رایگان نجات را در اختیار همگان گذاشت.
نگرش اول را میتوان در اناجیل همنوا و اعمال رسولان مشاهده کرد. در این متون عیسی (ع) به عنوان پیامبر الهی، شفادهنده، موعظه کننده، پسر انسان، پادشاه یهود، منجی و مسیحای موعود عهد قدیم یاد شده است. این نوع نگاه به عیسی مسیح، برخاسته از نوع نگرش به ماشیح در عهد قدیم میباشد و این صفات، صفاتی است که انبیای یهود برای منجیِ خود مطرح کرده بودند. لذا حواریون و مسیحیان اولیه که همعصر با عیسی (ع) بودند او را همان بندۀ برگزیدۀ خدا و مسیحای موعود میدانستند. البته قابل ذکر است که این نوع نگرش به ماهیت عیسی مسیح، در قرون بعد نیز ادامه یافت.
نگرش دوم را در نامههای پولس و انجیل یوحنا میتوان مشاهده کرد. ریشههای نگرش دوم را میتوان در متون و فرهنگهای قبل از میلاد مسیح و همچنین در عصر ایشان بررسی کرد. ریشههای نگرش دوم را میتوان در متون و فرهنگهای قبل از میلاد مسیح و همچنین در عصر ایشان بررسی کرد. تأثیر برخی از آموزههای یهودی، اساطیر و اصطلاحات فلسفی یونان باستان و آیین گنوسی در سراسر نامههای پولس و یوحنا مشهود است.