به گزارش روابط عمومی دانشگاه، در جلسه دفاع از رساله دکتری دانشجو نعمتالله چوگانی با عنوان «بازخوانی و نقد طریقه ملامتیه از منظر مشایخ صوفیه تا پایان قرن پنجم»، دکتر علی آقانوری به عنوان استاد راهنما، حجتالاسلام والمسلمین دکتر یوسف غضبانی به عنوان استاد مشاور و حجتالاسلام دکتر ابوالحسن غفاری، دکتر رحمان بوالحسنی و دکتر محمدعیسی جعفری به عنوان استادان داور حضور داشتند.
در چکیده این رساله آمده است:
گروهی از صوفیان در نیمهی دوم قرن سوم پایههای نهضتی اصلاحطلب را در تصوف بنیان نهادند که به دلیل اتخاذ روش و پایبندی به برخی باورها، طریقت «ملامتیه» نام گرفتند. آنان جریانی علیه تصوف نبودند، بلکه با ارائه اصول و راهکارهایی میخواستند تصوف به اصول ساده و اولیهی خود بازگردد و از پیرایهها و آراستنها رهایی یابد. عنوان جستار پیش روی «بازخوانی و نقد طریقه ملامتیه از منظر مشایخ صوفیه تا پایان قرن پنجم» است که دادههای آن به شیوهی کتابخانهای گردآوری و با روش توصیفی ـ تحلیلی پردازش و در سه فصل: «بازخوانی و نقد طریقه ملامتیه از منظر مشایخ صوفیه در دوره نخستین (قرن سوم)»، دوره میانی (قرن چهارم) و دوره پایانی (قرن پنجم) واکاوی شده است.
در دوره نخستین (قرن سوم)، مشایخ بغداد و جز آنها، مبادی طریقت یادشده که متکی بر ملامت و اتهام دائمی نفس بود را مورد نقد و مناقشه جدی قرار دادند و آنها را به دوبینی و ثنویگری متهم ساختند.
در دوره میانی (قرن چهارم)، برخی مشایخ که بیشتر تحت تأثیر مشایخ بغداد و جنیدیمسلک بودند، نقد مشایخ پیشین خود را بازگفته و افزون بر آن، در آثار خود از برخی ناموران و مشایخ اصلی ملامتیه هیچ یادی نکردهاند که نشاندهنده گسل و شکاف قدیمی میان صوفیان بغداد و خراسان است. در مقابل، برخی مشایخ و مشاهیر صوفیه نیز با ارائه چهرهای مثبت از این طریقت، بی هیچ انتقادی، به معرفی اصول آنها پرداخته حتی ایشان را در مرتبهای فراتر از صوفیان مدرسه بغداد نشاندهاند.
انتقادها و اظهارنظرها در دوره نخستین و میانی وقتی شکل گرفت که هنوز آلودگیها و افراطها دامن ملامتیان را نگرفته بود. بیشتر مشایخ صوفیه در دوره پایانی (قرن پنجم) ضمن ستایش ملامت و احترام به ملامتیان پیشین، درباره ملامتیان عصر خود، نظر مثبتی نداشتند، از منظر آنان اینگونه بینشها و کنشهای ملامتیه از چارچوب شریعت اسلام خارج و به اباحیگری انجامیده است. برپایه سخنان مشایخ این دوره، ملامتیه در قرن پنجم از اصول نخستین خود فاصله گرفته و به کجروی و افراط روی آوردهاند. پیدا شدن عدهای بدنامِ خیل نکونامی چند، مسأله انتقاد را تشدید کرد و سبب شد تا آنان بیشتر به نقد و طعن مخالفان گرفتار شوند. در این قرن، افزون بر متصوفه، علمای رسمی نیز با دیده انتقاد و تردید به ملامتیان نگریستند. همچنین برخی صوفیان این دوره به پیروی از مشایخ بغداد، تحریر مفصلتری از انتقاد آنان ارائه دادهاند.