به گزارش روابط عمومی دانشگاه، مهدی دانشور در نشست علمی «جایگاه خداشناسی در دیانت زرتشتی» که به همت دانشکده ادیان برگزار شد، گفت: در پی رشد، آگاهی و شناخت آدمیان از خود، هزاران سال طول کشید تا بعضی از اقوام توانستند از مرحله تصورات اسطورهایِ ابتدایی، به مراحل پیشرفته تفکرِ دینی برسند و از تصورات شرکآمیز به ایمان به خدا راه یابند. چراکه کهنترین ساختار دینی بشر، کلا ساختاری قومی بود؛ هر قوم دارای خدایانی متعدد با مراتبی متفاوت از نظر اهمیت بود. حتی گاه هر یک از قبیلههایی که منشعب از قومی واحد بودند، خدا یا خدایانی خاص خودشان داشتند.
وی در ادامه گفت: خدایان هر گروهِ قومی یا قبیلهای، تنها حامی همان گروه قومی یا قبیلهای محسوب میشدند، تا آنجا که در نبرد میان دو قوم، خدایانشان هم با یکدیگر نبرد میکردند. در این مرحله از تمدن بشری، رابطهی انسان و خداوند، نه فردی، که گروهی بود. هنوز ساختار جامعه (قوم و قبیله) گروهی بود و شخصیت فردی شکل نگرفته بود. فرد از آن جهت که عضو قبیله بود، موجودیت داشت.
دانشور در ادامه این نشست علمی گفت: خدایان قومی، دارای خویشکاریِ اجتماعیِ خاصی بودند. آنها مظهر وجود، تمامیت و اتحادِ ناگسستنی قوم خودشان بودند. به اسارت رفتنِ بتِ خدای بزرگ قوم و یا ویرانی بتخانه او توسط قومی دیگر، به معنای خلع سلاح روحی و مادی قوم شکستخورده بود. چنین قومی دستکم تا سالیان دراز، روحاً قادر نبود به بازسازی خویش بپردازد. وقتی خداوند چتر حمایتش را از قومی برمیداشت، قوم، ماهیت خودش را از دست میداد.
وی همچنین گفت: جهان مردگان، ربطی به تقوا و بیتقوایی فرد در زندگی این جهانی نداشت. آنان به بقای روح بعد از مرگ معتقد بودند، ولی این بقا معمولاً با دوزخی یا بهشتی بودن گنهکاران و پارسایان ربطی نداشت.
از هزاره دوم پیش از میلاد، در پهنه گسترده این فرهنگ، تحولی رخ داد که از پرستش خدایان قومی به پرستش خدای یکتای جهانی اقوام، سوق داده شدند.
از هزاره اول پیش از میلاد، ما در این منطقه نوعی ادغام عقاید گوناگون دینی را شاهد هستیم. در این دوران، ایران و غرب آسیا تحولات متعارضی را به خود دید که تأثیرات فرهنگی بسیاری در کل منطقه بر جای نهاد.
در این دوران، زرتشت عصر خدایی را معرفی کرد که یکتاست و دارای تعالی و تجریدی عظیم است؛ در تعارض با او، مظهر شری شیطانی به نام اهریمن وجود دارد که فرزند اورمزد؛ بلکه همزاد اوست. دو اصل خیر و شر مینوی، حاکم بر جهان هستند. هر امر خیری پدید بیاید، به خودی خود، همزاد شری هم به دنبال خواهد داشت. قبلاً ضد خدایان و اژدهاها، جز خداوند خیر بودند. این نخستین بار بود که انسان به وجود مظهری برای همه نیروهای شر واقف میشد و فرمانروایی او بر ایشان را میشناخت.