به گزارش روابط عمومی دانشگاه؛ حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهراب صادقنیا عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در یادداشتی با عنوان «آسیب نرسانیم» آورده است:
“هوش اخلاقی” یکی از انواع هوش و کیفیتهای خدادادی است. کیفیتی که به ما کمک میکند عمل اخلاقی را از غیر اخلاقی تمییز دهیم. از نگاه روانشناسان و جامعهشناسان اخلاق، این هوش، اصولی دارد که شایسته است به آنها توجه، و تقویت شوند. اختلال در این هوش، امکان تبدیل تعلیم اخلاق به تجربه را از بین میبرد.
بروس واینستین در کتاب “هوش اخلاقی” پنج اصل را به عنوان اصول هوش اخلاقی معرفی میکند. از نگاه او اولین آنها عبارت است از “آسیب نرسانیم”. این اصل، یک قاعدهی احترازی و پرهیزدهنده است. یعنی برای این که به این قاعده تن بدهیم لازم نیست کاری بکنیم؛ فقط کافیست پاسخ یک زشتی را با زشتی ندهیم. کافی است خشم را با خشم، خشونت را خشونت، و به قول مادر بزرگم، “تَش را با تَش” جواب ندهیم. این یعنی پاره کردن زنجیرهی آسیب؛ یعنی جلوگیری از دومینوی خشونت.
لازم نیست موضوع را پیچیده کنیم و دست به دامان فیلسوفان شویم تا بفهیم آسیب چیست و آسیبرساندن کدام است؛ کافیست “خالهزنک بازی”، “پچ پچهای پشت سر”، “بازیهای درگوشی”، “شایعات”، “سرک کشیدن به زندگی دیگران”، “از کاه کوه ساختن”‘ و “قضاوت کردن دیگران”را ادامه ندهیم. آسیب، در حقیقت، هر کاریست که به دیگران لطمه میزند. دامنهی لطمه از رنج و رنجش شروع شده و تا مرگ که آسیب نهایی است ادامه دارد. آسیب نرساندن در سناریوهای مختلفی میتواند فهمیده و دنبال شود.
درک این که آسیب چیست و ما کِی آسیب میرسانیم نیازمند مراقبت جدی و قاعدهی “تفهم دیگران” و “تأمل در خویشتن” است. نخستین سخن هوش اخلاقی این است که ما باید دریابیم چه کار و یا سخنی از ما به دیگری لطمه میزند سپس از آن پرهیز کنیم. هوش اخلاقی میگوید هیچ چیزی نباید بهانهی آسیب به دیگران باشد. اخلاقی که آسیب به دیگران را تجویز میکند، بیاخلاقیست.تفسیری از دین که نتیجهی آن لطمهی ناموجه به دیگران است، بیاخلاقیست و با روح دین و هوش اخلاقی ناسازگار است.