به گزارش روابط عمومی دانشگاه؛ حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید حسن اسلامی اردکانی عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در یادداشتی که روزنامه اعتماد با عنوان«استدلال عليه گياهخواری» آورده است:
سالها پيش، هنگامی كه نخستينبار گياهخواری را تجربه كردم، با سيلي از تحقير، تمسخر و استدلالهای «كوبنده» مخالفان گياهخواری مواجه شدم؛ با انبانی از دلايل دينی، علمی و اجتماعی. اين حملهها آنقدر شديد بود و من چنان ضعيف بودم كه پس از مدتی از گياهخواری دست كشيدم؛ نه چون استدلال مخالفان گياهخواری درست بود، بلكه چون توان پاسخگويی به آنها و فشار اجتماعی را نداشتم. اما اين كوتاه آمدن موقت بود و بارها گياهخواری را آزمودم و سرانجام تصميم گرفتم با دستی پر وارد اين عرصه شوم. مساله اين نبود كه منِ گياهخوار بخواهم به گوشتخواران حمله كنم، نكته آن بود كه گويی من به دليل گياهخواری مجرم هستم و بايد حتما از اين بيراهه باز گردم. به همين سبب اگر كسی میشنيد گياهخوارم بر خود «واجب» میديد تا از آيات و رواياتی كه خودم از حفظ بودم يا يافتههاي «علمی» فاقد اعتبار و از رده خارج شده استفاده كند و مرا به راه راست هدايت كند.
اما اينك ورق برگشته است و شاهد ادبيات فاخری هستيم كه مبانی و دلايل توجيهی گياهخواری اخلاقی را توضيح میدهد. مقصود از گياهخواری اخلاقی آن است كه شخص به دلايل اخلاقی، نه مثلا پزشكی يا اقتصادی به گياهخواری روی میآورد. يك نكته معمولا از چشم مخالفان گياهخواری پنهان میماند و آن اين است كه اصولا گياهخواران اخلاقي، از نظر علمی و استدلالی يك گام از آنها جلوتر هستند؛ زيرا كسانی كه گوشتخوار هستند، كمتر درباره منطق غذايی خود فكر و تأمل و در نتيجه مطالعه میكنند و درستی آن را مسلّم میگيرند، حال آنكه گياهخواران، كه معمولا قبلا گوشتخوار بودهاند، به دليل آنكه معمولا در معرض پرسش و حمله قرار دارند، ناگزيرند تا منطق كار خود را توضيح بدهند و بيشتر بخوانند و بدانند. به همين سبب، آنها معمولا فهم درستتری از كار خود دارند.
اين ضرورت موجب شده است تا روزبهروز شاهد نوشتههای دقيقی باشيم كه در آنها هم از گياهخواری اخلاقی دفاع میشود و هم به اشكالات و استدلالهای مخالفان گياهخواری پاسخ داده ميشود. يكي از اين آثار، كتاب خواندني «مكالماتي درباره گياهخواري اخلاقي» (نوشته مايكل هيومر، ترجمه محسن اسلامي و مرضيه خاكباز، تهران، فرهنگ نشر نو، 1403) است. اين كتاب به صورت گفتوگويی چهار روزه بين يك گياهخوار و يك گوشتخوار نوشته شده است. در اين كتاب مختصر و خوشخوان تقريبا همه استدلالهايی كه به ذهن مخالفان گياهخواری میرسد رديف شده و بهدقت به آنها پاسخ داده شده است. درحالی كه متن كتاب به شكل گفتوگويی دوستانه ميان دو دانشجوست، همه مستندات و منابع استدلالها در پانوشت آمده است و به مهمترين ادبيات اين عرصه استناد شده است. متن كتاب بسيار ساده است و من در دو نشست دو- سه ساعته همه آن را خواندم.
نويسنده كتاب معتقد است بدترين كار زندگیاش در گذشته گوشتخواری بوده است و اينك كه سالها است به گياهخواری روی آورده است، از رفتار پيشين ناموجه خود متعجب است. در عين حال، نويسنده از موضعی حداقلی از گياهخواری دفاع میكند، يعنی عمدتا بر گونههای خاصی از گوشتخواری تأكيد و آن را نفي میكند. موضع نويسنده از اين جهت با موضع من كه در مقاله «دو استدلال اخلاقی بر ضد مصرف گوشت صنعتی» (فصلنامه پژوهشهای اخلاقی، شماره 4، 1391) از آن دفاع كردم مشابه است. مترجمان به اين نكته در مقدمه خود اشاره میكنند. اين موضع حداقلی به نظرم هم قابل دفاعتر است و هم عملیتر.
با خواندن اين كتاب متوجه میشويم مخالفان گوشتخواری، عمدتا به دليل همرنگی با جامعه گوشتخواری را امری مقبول میشمارند و منطق و رفتارشان ازاين جهت شبيه بردهدارانی است كه مالكيت بر انسان را امري طبيعی قلمداد ميیكردند. خواندن اين كتاب هم براي گياهخواران مفيد است و هم براي مخالفان گياهخواري. گياهخواران از اين كتاب ميآموزند چگونه استدلالهاي خود را بهتر صورتبندي كنند و مخالفان گياهخواری متوجه قوت و ضعف استدلال خود میشوند.
مترجمان (كه خود گياهخوارند) در مقدمه خويش اشاره میكنند: «ما گياهخواری را از طريق سيدحسن اسلامی اردكانی میشناسيم». اگر چنين باشد، مايه شادمانی من است كه توانسته باشم چنين اثری بگذارم و به سهم خودم از رنج و درد حيوانات كاسته باشم. مقدمه مختصر پيتر سينگر، با اثر نامور خويش «آزادی حيوانات»، اهميت اين كتاب را بيشتر میكند و به اعتبارآن میافزايد.