به گزارش روابط عمومی دانشگاه، روز دوشنبه 25 تیرماه 1397 جلسه دفاع از رساله دکتری با عنوان «بررسی تاریخی مناسبات امامیه با غیرامامیه در ری از قرن چهارم تا نيمه قرن هفتم با تأکید بر مبانی، بسترها و گونهها» در سالن امام موسی صدر برگزار و دانشجو محمد زرقانی از رساله خود دفاع کرد.
دکتر داداشنژاد و حجتالاسلام والمسلمین دکتر نادم استادان راهنما، دکتر آقانوری استاد مشاور و حجج اسلام دکتر شریعتمداری و دکتر غفورینژاد و نیز دکتر واسعی استادان داور این رساله بودند.
در چکیده این رساله آمده است:
امامیه در ری از قدمت و پیشینه طولانی برخوردار بوده است ولی تا مقطع قرن چهارم غالباً در انزوا و تحت فشار از سوی افراد و گروههای مخالف بوده و بعضا جهت حفظ هویت و موجودیت خویش ناچار، دست به تقیه زده است. اما از قرن چهارم به بعد همزمان با برآمدن آل بویه به دلیل شیعه بودن بلکه امامی مذهب بودن سلاطین و غالب ایادی و حکمرانان آن، امامیه تا حدود زیادی از انزوا درآمد و حتی از موقعیت و اقتدار اجتماعی و سیاسی بالایی نیز برخوردار شد. در این مقطع امامیه بر اساس مبانی فکری و اعتقادی و با بهره گیری از زمینه ها و بسترهای سیاسی – اجتماعی ری، از طریق برقراری ارتباط و ایجاد مناسباتی از نوع رواداری با پیروان دیگر مذاهب اسلامی و غیر اسلامی در کنار تلاش و مجاهدات بی وقفه بزرگان خویش توانست در حوزههای فکری- اعتقادی و حتی سیاسی- اجتماعی به موفقیت و پیشرفتهای قابل توجهی نائل گردد. رشد و شکوفایی علمی، فرهنگی و سیاسی در قالب تمدن بزرگ اسلام یا همان رنسانس اسلامی که تا حدود زیادی متاثر از این شرایط و اقدامات امامیه بود شاهد و نمونه بارزی از این موفقیت و پیشرفتها میباشد. با سقوط آل بویه و برآمدن سلسلههای متعصب سنی غزنویان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان که تا نیمههای قرن هفتم طول کشید، بر اثر تعصبات و برخوردهای خشن برخی سلاطین و حکمرانان آنها همانند محمود غزنوی و طغرل و خواجه نظام الملک سلجوقی، موقعیت و اقتدار اجتماعی و سیاسی امامیه به طور موقت تنزل یافت و حتی آن شکوه و اقتدار علمی و تمدنی اسلامی نیز از شتاب و سرعت خویش باز ایستاد. ولی طولی نکشید که به دلیل قابلیت و ویژگی ذاتی مکتب تشیع و درایت، توانمندی و استعدادهایی که رجال امامیه از خود نشان دادند مجددا آن عزت و اقتدار سابق به همراه شکوه علمی و تمدنی شیعی و اسلامی بازگشت. در این دورهها امامیه به دلیل شرایط و تعینات اجتماعی و سیاسی حاکم، رویکرد مناسباتی خویش را از رواداری که مطابق شرایط و موقعیت اجتماعی و سیاسی دوره آل بویه بود به رویکرد تعاملی و بعضا تقابلی در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی که متناسب دوره پس از آل بویه بود تغییر داد و موفق شد با اقتدار ناشی از نفوذ و حضور خود در صحنههای مختلف به نتایج و دستاوردهای مثبت و حیاتی دست یابد.