عاشورا سرشار از جنبه‌های عام و خاص نیکوکاری است

تاریخ انتشار:

 آن‌چه ما به‌ عنوان شعارهای عاشورایی می‌شناسیم، عمدتاً فرادینی، فرامذهبی و متعلق به آرمان‌های انسانی و ارزش‌های جهان‌شمول اخلاقی است.

به‌ گزارش روابط عمومی دانشگاه به نقل از پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، جریان عاشورا و قیام امام حسین (ع) یکی از مهم‌ترین رخدادهایی است که همواره از جهات گوناگون محل تأمل و تحلیل قرار گرفته است. برخی صاحب‌نظران وجوه سیاسی این جریان را کاویده‌اند، برخی به وجوه الهیاتی آن توجه نشان داده‌اند و برخی هم درس‌های معنوی و انسان‌ساز این جریان را مورد مطالعه قرار داده‌اند. بی‌شک یکی از وجوه این جریان حماسی وجه انسانی است و به بیان دیگر می‌توان آن را در نظرگاه انسانیت تحلیل کرد.

بر همین اساس، بر آن شدیم تا با حجت‌الاسلام‌ و‌المسلمین حمیدرضا شریعتمداری؛ عضو هیئت عمی دانشگاه ادیان و مذاهب و نویسندۀ کتاب‌هایی نظیر «ابوحیان توحیدی و تفکر عقلانی و انسانی در قرن چهارم هجری»، «سکولاریزم در جهان عرب» و «معارف کلامی شیعه، کلیات امامت» به گفت‌وگو بپردازیم و جریان عاشورا را از منظر نسبت آن با انسانیت بررسی کنیم. در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

– ضمن عرض سپاس از فرصتی که برای انجام این گفت‌وگو در اختیار ما قرار دادید، در ابتدا باید بگوییم که همانطور که می‌دانید، تا‌به‌حال تحلیل‌های مختلفی از نهضت عاشورا ارائه شده است. پرسش‌ ما این است که آیا می‌توان واقعۀ عاشورا را از بُعد انسانی و در پرتو انسانیت نیز تحلیل کرد؟

آن‌چه ما به‌ عنوان شعارهای عاشورایی می‌شناسیم، عمدتاً فرادینی، فرامذهبی و متعلق به آرمان‌های انسانی و ارزش‌های جهان‌شمول اخلاقی است. شاید یکی‌ دو مورد از مضامین و شعارهای عاشورا مربوط به اجرای احکام اسلامی باشد که آن‌هم باز اشاره به احکامی است که جنبۀ انسانی دارد و معطوف‌ به عدالت و توحید است که در میان همۀ انسان‌ها مشترک است. به‌همین جهت است که همواره از نهضت عاشورا تفسیرهایِ انسانی فراوانی شده و در میان اقوام و پیروان ادیان مختلف حتی ادیان غیرابراهیمی و غیرتوحیدی، صحبت از الگوگیری از قیام سیدالشهداء (ع) شده است. بارزترین نمونه در روزگار خودمان، اقتدا و تأسی «مهاتما گاندی» به شعارهای حسینی است.

اگر توجه کنید، در همۀ مضامینی که در خطبه‌های سیدالشهداء (ع) و گفت‌و‌گوهای میان این امام (ع) و دیگران آمده است، حتی در رجزخوانی‌ها، اساساً به‌ندرت می‌توان جنبۀ شیعی پیدا کرد و حتی جنبۀ اسلامی هم آنقدر پُررنگ نیست. ولی در مقابل، بحث عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی و حریت و آزادگی، عزت و کرامت انسانی و حتی بحث حق انتخاب مردم و ممنوعیت تحمیل یک نظر و حاکم مطرح است. اینکه اساساً در این نهضت از مردم دعوت می‌شود که از روی آگاهی و انتخاب، به‌ دور از جَوزدگی و تعلقات قومی و قبیله‌ای خودشان تصمیم بگیرند که در کنار سیدالشهداء (ع) باشند یا نباشند، همه نشان می‌دهد که ابعاد انسانیِ جهان‌شمول قیام سیدالشهداء (ع) بر ابعاد خاص دینی یا مذهبی به‌ معنای شیعی آن غالب است.

 جالب است که سیدالشهداء (ع) خودشان به چند نفر اجازه دادند و حتی توصیه کردند که صحنۀ کربلا را ترک کنند. یکی از موارد، فردی است که خود و فرزندانش گرفتاری‌ها و مشکلات مالی دارند و امام (ع) به آن شخص می‌گویند اگر بروی و آن مشکلات را حل کنی، بهتر از این است که در کنار من بمانی و بجنگی. همه این موارد نشان می‌دهد همچنان‌که کیان دین و اساس اسلام پیرامون ارزش‌های انسانی است، نهضت عاشورا هم کاملاً یک جریان انسانی است که برای همۀ ملت‌ها و فرهنگ‌ها حرفی برای گفتن دارد و ظرفیت الگوشدن را هم دارا است.

 – ما معمولاً در کنار «شور حسینی» از مفهوم دیگری به‌ نام «شعور حسینی» هم یاد می‌کنیم. حال سؤال این است که این شعور حسینی چه تعریفی دارد و چه وجوه و مؤلفه‌هایی می‌توان برای آن برشمرد؟

 «شور حسینی» اشاره به جنبه‌های عاطفی و شعائری عاشورا یا همدردی و همراهی با آن دارد؛ اینکه عواطف کاملاً تحریک می‌شوند و در قالب یک‌سری حرکت‌های آئینی نمایش داده می‌شوند. این، «شور حسینی» است. «شعور حسینی» که از آن صحبت می‌شود، اشاره به این است که شوری که شکل گرفته است، باید عمق و محتوا داشته باشد، معطوف به هدف باشد و آرمانی داشته باشد.

 از همین جا است که شعارها و آرمان‌های نهضت حسینی مطرح می‌شود. اینکه ما برای چه‌کسی عزاداری می‌کنیم؟ چه تلقی و تصوری از آن فرد داریم؟ آن شخصیت برای ما و روزگار ما چه سخن و پیامی دارد؟ پیام‌های عاشورا برای امروز ما چیست؟ امام حسین (ع) چه سخنانی داشته است و روی چه نکته‌هایی تأکید کرده است؟ این‌ها مجموعه‌ای است از توجهات معرفتی که معطوف به بُعد ادراکی و معرفتی و «شعور حسینی» است.

 انسان‌ها می‌توانند یک تلقی مبهمی از امام حسین (ع) و سختی‌ها و مصیبت‌های واردشده بر او داشته باشند و بدون اینکه تمییز روشنی میان شهادت امام حسین (ع) و سوگ سیاوش در اساطیر ایرانی بدهند، فقط احساسات خود را تخلیه کنند یا حتی بالاتر از این، ارتباط معنوی و شور و حال و تحول و تغییر روحانی و معنوی در خود ایجاد کنند. این نوع‌ برخورد در مواجهه با قیام سیدالشهداء (ع) کفایت نمی‌کند. یعنی به‌ صرف همدلی و همراهی روحانی و معنوی یا پایین‌تر از آن، همراهی عاطفی و احساسی کفایت نمی‌کند.

 ما از شخصیتی صحبت می‌کنیم که به‌ عنوان «امام»، «پیشوا» و «الگو» مطرح است. فعل و سخن او حجت است و هر سخنی که گفته و هر قدمی که برداشته است، قرار است سرلوحۀ اعمال ما و دستورالعملی برای زندگی ما باشد. بنابراین ما نباید دنبال این باشیم که امام حسین (ع) را در هاله‌ای از قداست یا ابهام و به شکل یک اسطوره یا واقعیتی که الهام‌بخشی و تأثیربخشی آن فقط در ساحت ناخودآگاه ذهن باشد، نگاه کنیم.

 ما با این نگاه مخالف نیستیم اما به‌ آن بسنده نمی‌کنیم. همان اسطوره‌هایی هم که در همۀ اقوام و ملل هستند، عموماً مضمون، پیام و بُعد معرفتی دارند، ولی ممکن است کسانی آن پیام‌ها، مضامین و ابعاد معرفتی را کنار بگذارند و فقط دنبال آن باشند که احساسات را برانگیزانند و اظهار کنند یا یک ارتزاق معنوی و ابتهاج روحانی داشته باشند. ما فراتر از این، دنبال الهام‌گرفتن و درس‌آموختن از نهضت سیدالشهداء (ع) هستیم.

 – چه گروه‌هایی اجازه نمی‌دهند که جریان عاشورا تبدیل به الگو شود؟

 چند گروه هستند که می‌خواهند نهضت سیدالشهداء (ع) را از الگوبودن و بُعد معرفتی خالی کنند؛ یک‌ عده کسانی هستند که نگاه اسطوره‌ای دارند. گروه دوم آن‌هایی هستند که نگاه تقدیسی دارند و امام حسین (ع) را در هاله‌ای از قداست قرار می‌دهند و اجازه اینکه انسان بخواهد به این شخصیت تقرب معرفتی پیدا کند، نمی‌دهند. گروه سوم کسانی هستند که کل قیام امام حسین (ع) را از منظر عرفانی، معنوی و روحانی می‌بینند؛ به‌ این‌ معنا که خداوند تجلی کرده و هدیه‌ای داده شده است. شبیه تلقی‌هایی که از به‌ صلیب‌کشیدن حضرت عیسی مسیح (ع) وجود دارد و می‌خواهد که مردم به این حرکت دل بدهند و با آن پیوند روحانی و معنوی پیدا کنند.

 گروه چهارم کسانی هستند که فقط روی بُعد اشک و زاری و عزاداری و شعائر تکیه می‌کنند، مجالس و برنامه‌های مختلفی برگزار می‌کنند، در شعرهایی که می‌خوانند، مضمون خاصی جز تخلیه هیجانات و عواطف ندارند و هیچ سخن و سخنرانی در آن نیست و فقط به عزاداری و نوحه‌سرایی اهتمام می‌ورزند؛ آن‌هم نوحه‌سرایی‌هایی که به‌مرور از مضمون و محتوا خالی شده‌اند. همه این‌ها جریان‌هایی است که نمی‌گوییم انحراف هستند یا کاملاً نادرست هستند، بلکه همۀ این‌ها یک بُعدی از ابعاد را گرفته‌اند و برجسته کرده‌اند و همۀ نهضت حسینی و عزاداری آن را به یک بُعد و امر خاص فروکاسته‌اند، در حالی‌ که مهم‌ترین امر در حرکت سیدالشهداء (ع)، بُعد معرفتی آن و پیامی است که برای انسان در هر زمان و مکانی دارد.

 این‌موضوع، مورد اتفاق همۀ مسلمانان است که پیامبر (ص) فرمودند: «اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا؛ امام حسن (ع) و امام حسین (ع)، چه قیام کنند یا قعود کنند، دو پیشوا هستند»؛ یعنی امام حسین (ع) اگر جای امام حسن (ع) بودند، صلح می‌کردند و اگر امام حسن (ع) جای امام حسین (ع) بودند، قیام می‌کردند. این‌دو به‌عنوان امام، پیشوا، الگو و حجت دینی و شرعی حرکت می‌کردند و بنابراین ما باید علاوه‌بر ارتباط عاطفی، روحانی و معنوی در ساحت خودآگاه ذهنی خودمان، امام را بشناسیم، قیام او را درک کنیم و سخنانش را بفهمیم و از آن‌ها مدد و الهام بگیریم.

 – از چه مواردی می‌توان الهام گرفت و الگوبرداری کرد؟

 از جمله مطالب و معارفی که ما می‌توانیم الهام بگیریم، همین ارزش‌های اخلاقی و انسانی است که در جای‌جای این قیام وجود دارد. در این‌ قیام، روابط احترام‌آمیز بین پدر و مادر با فرزندان، بین مردان و زنان و بین امام (ع) و اصحاب ایشان وجود دارد؛ همین‌که از هر حیله و خدعه‌ای پرهیز می‌شود؛ اینکه هرکسی با هر سابقه خلاف و بدی اگر برگردد از او با آغوش باز استقبال می‌شود؛ اینکه اگر قولی داده می‌شود یا پیمانی بسته می‌شود به آن قول و پیمان، پایبندی نشان داده می‌شود؛ اینکه هیچ بدزبانی و هتاکی در این میان از جبهه امام حسین (ع) و یارانش صادر نمی‌شود، این‌ها همه ارزش‌های اخلاقی و انسانی هستند.

 متأسفانه مداحان یا خطیبانی پیدا می‌شوند که در دعواهای سیاسی، از تریبونی که متعلق به امام حسین (ع) و این ارزش‌ها است، بددهانی‌ و هتاکی می‌کنند و وقتی مورد نقد و عتاب قرار می‌گیرند، حاضر می‌شوند سیدالشهداء (ع) را هم با خودشان پایین بکشند و می‌گویند خود امام حسین (ع) هم اینچنین کرد و این‌گونه فرمود. در حالی‌ که دامن و ساحت امام حسین (ع) و یارانش از هر نوع بددهانی، بی‌ادبی و هتاکی در بدترین شرایط، عاری و مبرا است.

 – آیا وجوه نیکوکارانه‌ای در نهضت عاشورا وجود دارد و چطور می‌توان از این‌منظر به این واقعه نگریست؟

 نیکوکاری گاه به‌معنای عام آن یعنی توجه به خیر و مصلحت عمومی است که نهضت امام حسین (ع) سرشار از خیر عمومی و توجه به مصلحت جمعی است. اما اگر نیکوکاری به‌معنای خاص آن یعنی دستگیری از نیازمندان باشد، اگر به جزئیات رویدادها و مناسباتی که در سراسر حرکت سیدالشهداء (ع) برقرار شده است نگاه کنیم، از این‌ نوع شواهد و موارد هم فراوان می‌توانیم ببینیم.

 مثلاً در ماجرای دسترسی به آب، حتماً می‌دانید قبل‌ از اینکه سپاهیان شام و کوفه برسند، امام (ع) و یارانشان به آب دسترسی داشتند. وقتی‌که لشکر حُر رسید، امام (ع) مسلط به‌آن شریعه و آبراه بودند. امام (ع) دستور دادند به همۀ آن‌ها آب داده شود. حتی به اسبان آن‌ها هم آب داده شد. حتی وقتی یکی از سپاهیان حر این توانایی را نداشت، خود امام (ع) به آن‌ فرد از سپاه دشمن و اسب او آب داد.

 این بحث آب‌رسانی که در روز عاشورا و قبل از آن برجسته است، نیکوکاری نسبت‌ به زنان و فرزندان خیام سیدالشهداء (ع) است و در حقیقت حضرت ابوالفضل‌ العباس (ع) شهید راه آب‌رسانی شد. اگر ایشان دنبال آب نمی‌رفت و رسماً وارد جنگ می‌شد، شاید سرنوشت معرکه عاشورا متفاوت می‌شد، ولی امام (ع) از ایشان خواستند قبل‌ از‌ اینکه به‌ میدان برود، برای نونهالان و خردسالان خیام حسینی آب بیاورد و ایشان تمام تلاشش تا زمانی که شهید شد این بود که از این مشک آب صیانت کند. این کاملاً مرتبط با خیرخواهی است.

 قضیۀ دیگر مربوط به بدهی‌ای است که منتسبان یکی از اصحاب داشتند و امام (ع) به او گفتند برای حل آن گرفتاری برو و این کار بهتر از ماندن و جنگیدن است که مورد دیگری از بحث نیکوکاری محسوب می‌شود. شاید کمتر کسی می‌داند که امام (ع) آن زمین و منطقه‌ای را که مواجهه و معرکه در آن‌جا صورت گرفت و ایشان می‌دانستند در همین‌جا شهید خواهند شد و باید دفن شوند، نسبت به خرید آن املاک، پیش‌دستانه اقدام کردند. پرسیدند که زمین‌ها مربوط به کدام عشیره و قبیله است؟ سپس با آن‌ها وارد مذاکره شدند، پول سنگینی را پرداخت کردند و آن زمین را خریدند که وقتی‌ دفن می‌شوند، در زمین غصبی و مِلک دیگران این اتفاق نیفتد. همۀ این موارد گوشه‌ای از وجهۀ انسانی و نیکوکارانه نهضت سیدالشهداء (ع) است.

 از طرف‌ دیگر، واکنش مسلمانان و شیعیان در طول تاریخ و در عزاداری و ترتیب مجالس است و یکی از چهره‌های عظیمی که بروز و ظهور می‌کند، رویکردهای بشردوستانه، نیکوکارانه و خیرخواهانه است. به‌ عنوان مثال، دادن صدقات و اطعام، حتی به کسانی‌ که ممکن است مسلمان یا معتقد نباشند، نوعی خیررسانی به همه است.

 از سوی دیگر، ماجرای راهپیمایی باشکوه اربعین در مسیرهای منتهی به کربلا در عراق، یکی‌ از زیباترین مظاهر و جلوه‌های نوع‌دوستی، انسان‌دوستی و حس نیکوکاری است که پیش چشم جهانیان واقع شده و می‌شود و مورد تحسین قرار گرفته است. من یک خانم دانشمندی را در فرانسه به‌نام «مَرون سِبرینا» دیدم که عضو هیئت علمی دانشگاه سوربون است و چندماه در عراق رحل اقامت انداخت و در آن‌جا فقط روی پیاده‌روی اربعین، اتفاقات مسیر و اطعام‌های انجام‌شده و خدمات صورت‌گرفته، مطالعه کرد و کتاب ارزشمندی هم در این زمینه به زبان فرانسه به رشتۀ تحریر درآورد.

 می‌خواهم عرض کنم هم در متن حرکت امام حسین (ع) از زمانی که از مدینه در ماه رجب به‌ سمت حجاز و مکه آغاز شد و سپس به‌ سمت کوفه و کربلا ادامه یافت، در تمام این مسیر، جلوه‌هایی از این انسانیت و انسان‌مداری و نیکوکاری را می‌بینیم. علاوه‌بر آن در واکنشی‌ که مسلمانان نسبت‌ به نهضت عاشورا نشان داده و می‌دهند، می‌توان جلوه‌های نیکوکاری را مشاهده کرد.