به گزارش روابط عمومی دانشگاه، به همت دانشکده فلسفه نشست علمی «پیشینه شهود اخلاقی در الاهیات مسیحی» با حضور و سخنرانی دکتر علی مهجور مدیر گروه فلسفه اخلاق دانشکده فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد.
دکتر علی مهجور در این نشست بیان داشت: نخستین کاربرد واژه «سیندریسز» در استفاده ژروم قدیس در تفسیر و تعبیر رؤیای حزقیال نبی است. این واژه پس از آن به معنای وجدان در ادبیات دینی دوره قرون وسطی به کار رفت؛ با آموزههای دینی از کتاب مقدس در هم آمیخت و به کمک دیدگاههای انسانشناسانه ارسطوبی و افلاطونی، از «سیندریسز» مفهومی برساخته شد که هم به وجدان اخلاقی اشارت داشت و هم مبتنی بود بر آموزههای گناه نخستین و لطف خدا برای دستیابی به سعادت. این مفهوم با استفاده از مقدمات فلسفی یونانی پشتوانه موجه فلسفی نیز یافت و توانست جایگاه مستقلی برای عقل عملی در اندیشههای مسیحی قرون وسطایی تدارک ببیند. «سیندریسز» در آغاز، به عنوان اصول عقل عملی، اصول عام اخلاقی قانون طبیعی شناخته میشد.
وی گفت: سیندریسز در تبارشناسی شهود اخلاقی به عنوان سلف دینی مفهوم «شهود» در نظر گرفته میشود؛ چراکه اولاً از طریق دریافت بیاختیار آدمی تحصیل میشود و ثانیاً همواره ضروری و خطاناپذیر است. بدین معنا که آنچه از سیندریسز به عنوان ندای امر یا نهی اخلاقی در ضمیر انسان طنین میافکند، ضرورتاً نمیتواند آدمی را به کاری ناشایسته دعوت کند یا از انجامدادن کاری شایسته بازدارد. فیلسوفان و الاهیدانانی همچون پیتر لومبارد، آگوستین، آکوئیناس، مایستر اکهارت، بوناونتورا و برخی دیگر، با به کار بردن این واژه و تفسیرهایی از آن در قالب واژگانی همچون بارقهی الاهی، عقل برتر، بارقه وجدان و …. تمهیدی برای شکلگیری مفهوم وجدان و بعدها قانون طبیعی در اندیشه و فلسفه اخلاق اروپایی شکل دادند.
مدیر گروه فلسفه اخلاق ادامه داد: این مفهوم در قرنهای 11 تا 14 میلادی بار شرمگینی از گناه را نیز در بر گرفت. بدینترتیب تازیانة وجدان، که انسان را به سبب ارتکاب گناه نکوهش میکند، جلوه پررنگتری در بین معانی این واژه یافت. استفاده لوتر و کالون از این واژه و معادلهای مفهومیاش، موجب تأکید بیش از پیش بر این مسئله شد که «سیندریسز» بقایای شعله ازلی خدا در جان آدمی است. انسان هرچند با گناه نخستین فروغ شعله ازلی الاهی را خاموش کرد و در تاریکی فرو رفت، اما خدا به لطف خود بارقهای از آن شعله را در زیر خاکسترها همچنان روشن نگه داشت تا انسان گاه و بیگاه از این بارقه بهره گیرد و در تاریکی گمراه نشود.
وی در پایان افزود: این اصطلاح آرامآرام پوسته دینیاش را شکافت و به مثابه قانون طبیعی که با ما متولد شده است، جلوهگر شد. بدین ترتیب بار الاهیاتیای که تا پیش از دوره جدید در این اصطلاح وجود داشت کمرنگ شد و بیش از پیش بر این نکته تأکید شد که «سیندریسز» همان وجدان، و امری طبیعی در انسان است و سبب معرفت پیشینی در آدمی میشود. نهایتاً با شروع دوره عقلگرایی و انسانگرایی سکولار، یا خود عقل جانشین «سیندریسز» شد یا غریزه طبیعی. با این حال، محتوای دینی و الاهیاتی «سیندریسز» هرگز از این واژه جدا نشد و کاربردش، حتی در دوره معاصر نیز، همواره قرین بار معنایی دینی نیز هست.