به گزارش روابط عمومی دانشگاه ادیان و مذاهب، در جلسه دفاعیهای که پنجشنبه، 26 بهمن 1396 در سالن کنفرانس شهید بهشتی دانشگاه ادیان و مذاهب با حضور دکتر علی اله بداشتی بهعنوان استاد راهنما، دکتر مصطفی سلطانی، استاد مشاور و دکتر محمد غفوری نژاد، دکتر عزالدین رضانژاد و دکتر علیرضا میرزایی در جایگاه اساتید داور برگزار شد دانشجو کمیل شمسالدینی از پایاننامهاش دفاع کرد.
در چکیده این پایاننامه آمده است:
چکیده: از سدههای نخست قمری در جهان اسلام دیدگاههای مختلفی درباره تفسیر پارهای از آیات و روایات نبوی، پدید آمد، که بعدها به صفات خبری شهرت یافتند. صفات خبری، صفاتی هستند که در متون دینی به خدا، انتساب یافتهاند، اما ازنظر عقلی انتساب در معنای ظاهری این صفات به خدا محال مینماید. چگونگی انتساب این صفات، به خدا، دیدگاههای مختلفی را بین متفکران مذاهب اسلامی پدید آورده است. این رساله به تطبیق مبانی و لوازم دیدگاه سه شخصیت اشعری، سلفی و امامی در تحلیل صفات خبری میپردازد.
رازی اشعری و فاضل مقداد، کاربرد صفات خبری را درباره خدا، مجازی دانسته و آنها را تأویل کردهاند. اما ابن تیمیه آنها را درباره خدا و انسان، به معنای حقیقی و ظاهری تفسیر کرده، با این تفاوت که کیفیت این صفات را درباره انسان، معلوم اما درباره خدا مجهول میداند. عقلگرایی (تقدم عقل بر نقل)، اعتقاد به ماورای حس و پذیرش مجاز در قرآن، از مبانی فخر رازی و فاضل مقداد، همچنین ظاهرگرایی (تقدم نقل بر عقل)، حجیت فهم سلف، حسگرایی و انکار مجاز در قرآن، از مبانی ابن تیمیه در تحلیل این صفات است.
تنزیه خدا از تشبیه، تجسیم و دیگر محدودیتهای مادی، لازمه دیدگاه رازی و فاضل مقداد، تعطیلگرایی و عدم امکان شناخت خدا، پیامد دیدگاه ابن تیمیه در معناشناسی این صفات است. همچنین یکسانانگاری خدا با انسان، جسمانگاری، مکانمندی، ترکیب و نیازمندی او، لازمه دیدگاه سلفیان از نگاه هستیشناسی در تحلیل این صفات است. اما تأویلگرایان برای رهایی از چنین لوازمی، صفات خبری را تأویل کردهاند.
فخر رازی و فاضل مقداد در معناشناسی صفات خبری بسیار همسویند. رازی در تحلیل این صفات از اصل اشعری خود -اثبات بدون کیفیت- رویگردان و با امامیه همعقیده شده است. این همسویی به اشتراک آن دو در مبانی تأثیرگذار در این صفات برمیگردد.
کلمات کلیدی؛ فخر رازی، ابن تیمیه، فاضل مقداد، صفات خبری، تعطیلگرایی، تفویضگرایی، تأویلگرایی، تشبیهگرایی، ظاهرگرایی، حسگرایی