این استاد حوزه و دانشگاه در سخنانی در شب 21 رمضان، با برشمردن «مماشات، نرمی و لطافت و رفق» به عنوان مولفه های اصلی مدارا افزود: اما در علم جدید مدارا یک ضرورت سیاسی است، به معنایتحمل مسالهای که در جامعه وجود دارد و ما قبول نداریمو مصداق آن پذیرش مخالفان، دگراندیشان و دگرباشان توسط حکومت است. بنابراین پذیرش موافقین یا رای اکثریت از سوی حکومت به معنای مدارا نیست، چون رای اکثریت حاکم است. این تحمل مخالف و اقلیت است که مبنای مداراست.
به گفته وی، مدارا در حکومتهای مدرن یک فضیلت اخلاقی نیست، بلکه یک ضرورت است، چون لازمه خیر جمعی مشارکت همه جامعه و تفکرات و نه فقط اکثریت است؛ اما در حکومت دینی، مدارا یک فضیلت اخلاقی است و حاکم اسلامی که مدارا نداشته باشد، از فضیلت و مشروعیت اخلاقی برخوردار نیست.
دکتر صادقنیا در ادامه گفت: مدارا با هر انسانی، صرفا به دلیل انسان بودن، فارغ از نگاه و عقیده و حتی انسانیت تعریف شده در جوامع انجام میشود، چون ما گاه انسانیت را براساس دین، نژاد و ایدئولوژی تعریف میکنیم و ظلمهای زیادی در تاریخ با شعار انسانیت و تعریف آن در یک گروه انجام شده است.
وی 6 مولفه مدارا را «پذیرش تفاوت و اختلاف با دیگران و کنار آمدن با مخالف در عین وجود تفاوتها»، «تحمل مخالف و عدم حذف آن با وجود قدرت حذف»، «پذیرش احتمال خطا در هر اندیشهای در عین باور داشتن به آن»، «نرمخویی برای ترویج چیزی که درست میدانیم و عدم سختگیری و برخورد سخت»، «پذیرش یک پدیده ناپسند برای حفظ امر مهمتر و حفظ مصلحت جامعه» و «ستیزه نکردن با معترضان و مخالفان و تفاوت گذاشتن بین معاند با مخالف و منتقد» برشمرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با اشاره به ۱۳۰ بار تاکید امیرمومنان علیهالسلام در نهجالبلاغه به مفهوم مدارا گفت: امیرمومنان علیهالسلام در اصول خود، به ویژه عدالت و نفی ظلم در حکومت، قاطع است و اهل مسامحه و سازش نیست و با رانتخواران و فاسدان و بهره گیران از قدرت و ثروت عمومی بهشدت برخورد میکند. اما زمانی که به مردم و حوزه جامعه میرسد، بر مدارا تاکید میکند و مدارا را شرط حاکمیت میداند و نه امری تزیینی. ایشان میفرماید: لجاجت بر نظر حاکم، به فروپاشی حکومت میانجامد.
وی مدارا را بخشی از حکمت و عقلانیت عملی در اسلام دانست و گفت: برای اجرای اندیشه حق، انتخاب مناسبترین راه مهم است، نه مستقیمترین راه. مناسبترین راه ممکن است دورترین راه باشد. اما باید این مسیر را طی کرد تا به نتیجه درست رسید، نه صرفا با سرعت و خشونت عمل کردن.
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: مدارا به تعبیر علی(ع)، یعنی خودداری از تکیه صرف بر آرمانها و ارزشهای ذهنی و توجه به واقعیات و اینکه آرمانها باید توسط انسانها با همه تفاوتها و تنوعها به تحقق برسد. شکست اندیشه مارکسیسم که براساس آرمان عدالتخواهی شکل گرفته بود و بسیاری از کشورها را دچار مشکل کرد، بهخاطر عدم انعطاف و پیگیری آرمانها بدون توجه به واقعیات رقم خورد.
به گفته دکتر صادقنیا، حاکم نباید سخن و تصمیم خود را درست و بقیه نظرات مخالف را نادرست بداند و در اجرای تصمیماتش لجاجت داشته باشد، از این رو امام علی علیهالسلام میگوید: با من مانند جباران و مستبدان سخن نگویید، مرا بدون خطا ندانید و از من ستایش مطلق نکنید، بلکه مرا نقد و نصیحت کنید. شاید یکی از ریشههای استغفار در متن ادعیه، این است که اهل بیت علیهمالسلام خود را در تشخیص و تصمیم خطاپذیر میدانستند و از این استغفار میکردند.
این اندیشمند دینی، امام علی علیهالسلام را، هم در دوران قدرت و هم قبل از قدرت اهل مدارا توصیف کرد و گفت: امام با آنکه خود را بر حق و حکومت اسلامی را شایسته و وظیفه محول شده از سوی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و خدا به شخص خودش میداند، به تعبیر خودش در حالت «استخوان در گلو و خار در چشم» با کسانی که حقش را غصب کرده و بر حکومت تکیه زدهاند، مدارا میکند تا اصل وحدت جامعه حفظ شود و حتی به حکومتها مشورت هم میدهد، نه دست به شمشیر میبرد و نه دعوت به قیام میکند. در مورد تبعید ابوذر، با اینکه ابوذر را حق و مظلوم میدانست نهایتا او را بدرقه کرد و خشونت را آغاز نکرد.
وی ادامه داد: وقتی امام به قدرت هم رسید، بر خلاف دیگران مدارا را سرلوحه قرار داد تا جامعه با تنوعات و نظرات مخالف، به عدالت برسد، نه اینکه یکدست شود. او عدالت و حقوق را برای همه مردم میخواست و نه فقط برای شیعیان و موافقانش، بلکه حتی برای مخالفانش.
دکتر صادقنیا اخلاق را آخرین سنگر مردم دانست که در برابر حکومت میتوان به آن پناه برد، چون در برابر حکومت قدرتی ندارند و وقتی ببینند حکومت از اخلاق عبور میکند، کاملا ناامید میشوند. به همین دلیل، رعایت اخلاق توسط حکومت مهمتر از رعایت اخلاق توسط مردم است؛ چرا که حکومت ابزارهای مختلفی دارد، اما مردم ابزار اصلاح حکومت را ندارند.
وی با اشاره به توصیه امام علی علیهالسلام به مالک گفت: امام می فرماید: دورترین افراد به تو باید کسی باشد که عیوب مردم را گزارش میدهد و تلاش نکن عیوب مردم را کشف کنی، معلوم است که مردم عیوبی دارند، اما حاکم باید ستارعیوب باشد و نه کاشف گناهان مردم.
این را مقایسه کنیم با عملکرد ما که مردم را تشویق به جاسوسی و گزارش و فیلم و عکس از خطاهای شخصی یکدیگر میکنیم و با شنود و تجسس، میخواهیم از خطاهای مردم پرده برداریم و مچگیری کنیم. این باعث نابود کردن جامعه و امید اجتماعی است که به جای تلاش برای حل مشکلات و اجرای عدالت، مدام سر حکومتی در احوال شخصی مردم باشد.
به گفته استاد دانشگاه ادیان و مذاهب، مشکل کلیسا این بود که خود را جای خدا نشاند و حتی چون در کتاب مقدس آمده بود خون نریزید، آدمها را زنده می سوزاندند و میگفتند ما مُرّ کتاب مقدس را عمل کردیم! اما امام علی علیهالسلام میفرماید: خودت را جای خدا نگذار که حرف و نظر و حکمت را حکم خدا معرفی کنی و مخالف حکومتت را مخالف دین و خدا تلقی کنی.
دکتر مهراب صادقنیا در پایان گفت:در سخنان امام علی علیهالسلام، هیچ آرمان و هدفی که لازمه آن ایجاد فشار اخلاقی و دینی بر مردم باشد، در حوزه انجام واجبات مانند نماز و روزه و حجاب، وجود ندارد، اما در مورد عدالت و گرفتن حقوق مردم از قدرتمندان قاطع است. همان علی علیهالسلام نامه جاسوسی را از موی بافته شده زنی کشف میکند تا امنیت جامعه حفظ شود، اما نسبت به گناهان مردم عادی رو برمیگرداند و مدارا میکند.