به واقع، اگر مظالم انگلیسی ها را که مشتی از خروار است به نمایش می گذاریم به چه دلیل باید با دیالوگ های صریح و با اِسناد جنایات جاافتاده ی روس ها به انگلیسی ها ی درآمده
در کسوت روس ها، روس ها را که کمترین جرمشان اشغال ایران در آن دوران بود تبرئه کرد؟ گیرم قحطی آن زمان ایران فقط و فقط ناشی از جنایات انگلیسی ها بوده، اما نویسنده و کارگردان می توانستند با سکوت از کنار نقش روسیه بگذرند، اما کدامین رسالتْ آنان را به تصریح به برائت روس ها ملزم می کرد؟
از این گذشته، سیاه نمایی ای که این فیلم از جمهوری اسلامی در چند دهه گذشته صورت می دهد هم بسی شگفت انگیز است. روایتگر فیلم در جایی بسان فیلم های مستند از مغفول ماندن این بخش تاریک از تاریخ مناسبات انگلیس و ایران گله می کند و به صراحت،از اینکه حتی یک صفحه از کتاب های درسی ایران در پیش و پس از انقلاب به روایت این فاجعه و جنایت اختصاص نیافته انتقاد میکند و به تلویح، همه این لاپوشانی ها را محصول شیطنتهای بریتانیا وانمود می کند.
نقد برخی جزییات دیگر مانند طعن مکرر و ملال آور به روشنفکران با تعبیر منورالفکرها، تقسیم چندباره روحانیت به دو یا سه گروه، نمایش تصاویر بازداشت ملوانان آمریکایی، بدون هیچ ارتباط روشنی با داستان فیلم و ضدقهرمان سازی از یک کلیمی بدون هیچ ضرورت خاصی را به فرصتی دیگر و به اهل فن واگذار می کنم.
در مجموع، به نظرم سازندگان این فیلم به رغم حسن انتخابشان در سوژه، و توفیقشان در پردازش داستانی و تصویری این قطعه از تاریخ غمبار ایران، با تن دادن به برخی مطالبات غیر حرفهای،نامتجانس و غیرضرور، کمی تا قسمتی فرصت سوزی کرده اند. اما به هر حال، باید هم به آنان دست مریزاد گفت و هم از بانیان این نمایش و همایش در دانشگاه و مدرسه اسلامی هنر قدردانی کرد.
منتشر شده در دینآنلاین