به گزارش دانشکده علوم اجتماعی،ارتباطات و رسانه،اولین مسئلهای که در بحث آموزش روابط عمومیها مطرح است این است که ما با طیفی از شاغلین روابط عمومی مواجه هستیم که دانش آموخته رشته روابط عمومی نیستند و بعضاً از دیگر واحدهای سازمانی به روابط عمومی ارجاع داده میشوند و با وضعیت و جایگاه روابط عمومی آشنا نیستند؛ و این هم نشأت گرفته از این رویکرد است که برخی از مدیران ارشد سازمانی هنوز درک درستی از جایگاه روابط عمومی در یک سازمان ندارند و برخی از مدیران روابط عمومی نیز بر اساس تخصص و تجربه به سمت و مدیریت گماشته نشده اند.
لذا همینعدم آشنایی با جایگاه روابط عمومی موجب شده است که اگر مدیران ارشد افرادی را از دیگر واحدها به روابط عمومی بفرستند بدون درنظر گرفتن این که آیا تخصص و تجربه و دانش لازم را در این زمینه دارند حضور این افراد را به رسمیت بشناسند و این مسئله منجر شده است که برای این دست افراد که جزو شاغلین محسوب میشوند هرساله توسط اساتید روابط عمومی دورههای آموزشی برگزار شود. ولی چون انگیزه و علاقه لازم را ندارند بنابراین توفیقی هم حاصل نخواهد شد و در نهایت منجر به این مسئله شده است که ما با جامعه بیانگیزه در این حوزه مواجه باشیم که درصد علم آموزی کمی دارند.
از طرفی برخی مدیران روابط عمومی هم سهم بسزایی در این بیانگیزگی دارند، چرا که به اعتقاد برخی صاحبنظران، جامعه روابط عمومی ایران چندان که نیاز است خود را مقید به آموزش نمیبیند و این واقعیتی است که در جامعه روابط عمومی ایران شاهد هستیم؛ ولی نقشی که مدیران روابط عمومی در این زمینه دارند بسیار مهم است، نیروی انسانی جزو سرمایه اجتماعی یک سازمان محسوب میشود و عاملی جهت رشد و بهره وری آن سازمان است. لذا وقتی کارگاه و یا دورهای در آن سازمان برگزار میشود حداقل توقع این است که این آموزشها کاربردی و عاملی در جهت ارتقای واحد سازمانی باشد و اینجا نقش مدیر روابط است که از کارمند و پرسنلی که در این دورهها شرکت کرده است نتیجه عملی بخواهد. بارها در برگزاری کلاسها و دورههای آموزشی مشاهده شده است که کارمندان شرکت کننده صرفاً به دنبال تهیه گزارش به مدیریت خود از دوره برگزار شده و یا در نهایت گواهی نامه شرکت در دوره آموزشی هستند. در صورتی که کمتر مدیر و سازمانی پیدا میشود که به جنبه علمی و کاربردی این آموزشها اهمیت دهد و این که چقدر این آموزش توانسته است کاربردی و در عمل اجرا شود و مشکل خبرنویسی، گزارش نویسی، مقاله نویسی، روابط عمومی الکترونیک و … را در روابط عمومی مربوطه مرتفع نماید. بنابر این علم و عمل دو حلقه به هم پیوسته و وابستهاند که باید همیشه مد نظر قرار گیرد.
مسئله دوم در بحث آموزش در روابط عمومی، مربوط به مباحث دانشگاهی است که از چند منظر قابل نقد و بررسی است. در این خصوص باید عنوان نمود که با وجود پذیرش تعداد زیاد دانشجویان روابط عمومی در سالهای اخیر اما هنوز هم مبحث آموزش در حوزه روابط عمومی با مشکلات فراوانی روبرو است. حتی با وجودی که بسیاری از شاغلان روابط عمومی هم به این دورهها روی آوردهاند ولی در عمل مشخص میباشد که انگیزه اصلی، بیشتر «مدرک گرایی» است تا «آموزش کاربردی» و حتی گاهی آن دسته از فارغ التحصیلانی هم که مشغول به کار میشوند در حین کار مشخص میشود به بسیاری از حوزههای تخصصی تسلط ندارند و آموزششان کاربردی نبوده است. مسئله مهم دیگر این است که بحثهای آموزشی در حوزه روابط عمومی کاربردی نیستند؛ مثلا هنوز دانشجوی فارغ التحصیل روابط عمومی به گونهای عملیاتی و اصولی نمیتواند یک خبر، گزارش و یا مقاله تدوین نماید.
نکته مهم دیگر این است که بسیاری رشته روابط عمومی را رشتهای سهل و ساده میانگارند. در صورتیکه اگر جایگاه روابط عمومی را به عنوان یکی از مهمترین مراکز تصمیم گیری و اتاق فکر سازمانی درنظر بگیرند به راحتی در مییابند که دانش روابط عمومی امروزه صرفاً خبر و گزارش نیست؛ روابط عمومی اتاق فکری است که با وجود دنیای ارتباطات و رشد فزآینده تکنولوژیهای و ابزارهای نوین ارتباطی، باید به تمامی حوزهها تسلط داشته باشد و اطلاعاتش به روز باشد.
آموزش تخصصی روابط عمومی درایران