به گزارش روابط عمومی دانشگاه، بههمت معاونت پژوهش، پیش نشست کنگره بین المللی علامه طباطبایی در تاریخ ۱۲ مهر ۱۴۰۲ با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد انصاری اصل در سالن حکیم دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد.
عضو هیئت علمی دانشکده عرفان دانشگاه ادیان و مذاهب در ابتدای این پیش نشست بیان کرد: پژوهشهای پرشماری در این زمینه صورت گرفته است که قرآن کریم، صاحبان ادیان دیگر را به تعامل با یکدیگر فرامیخواند و همچنین آنها را بر گردآمدن به دور هم بر سر مشترکات فرمان میدهد. این کتاب مقدس، مشترکات بنیادین بین ادیان را نیز خود، بیان کرده است. بنابراین اصل دعوت به تعامل و زمینههای همدستی مشخص است ولی آنچه عموم محققان آن را فروگذاشتهاند “چیستی معنای تعامل” است. این مسأله را علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان بهگونهای متمایز از دیگر اندیشمندان اسلامی، طرح و معنا کرده است و تلاش ما بر این است که نظرگاه ایشان را تحلیل کنیم. کاربستهای اجتماعی در جامعه بشری، از پیامدهای این اندیشه است، از این رو مسأله این گفتار، دارای اهمیت و توجه شایانی خواهد بود.
معنای تعامل پیروان ادیان از منظر علامه طباطبائی
دکتر محمد انصاری اصل ادامه داد: پیش از بررسی معنای تعامل از دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، توجه به این نکته لازم است که بدانیم وقتی که از تعامل با ادیان سخن میگوییم دقیقاً در چه پارادایمی از مواجهه اسلام با پیروان دیگر ادیان هستیم. بر اساس آیات و روایات و تاریخ، اسلام در هشت پارادایم تاریخی با دیگران مواجه میشود که پارادایم پسینیِ آن، تعامل است.
نوآوری علامه طباطبایی در این میان این است که بر خلاف معنای عامی که در محافل و پژوهشهای حوزه بینالادیانی از “تعامل” میشود و آن را به گفتوگو، یافتن وجوه مشابه و زمینههای مشترک و امثال آن، معنا میکنند وی با پشتیبانی آیه 64 سوره آلعمران، تعامل را به “کنش گروهی از مجموعهای واحد متشکل از یهودیان، مسیحیان، مسلمانان و همه پیروان ادیانی میداند که کتب وحیانی دارند؛ قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿آلعمران٦٤﴾
وی بیان کرد: این متفکر اسلامی، آیه مورد بحث را فراخوان همگانی و بینالادیانی خدا به “دینی جامع “به نام “کلمه سَواء“ تعبیر میکند و بر این اندیشه است که استقرار این دین، در گرو همدستی بر “کلمه”ای است که همه از آن دم میزنند. “کلمه سواء” شامل سه پارهای است از لوازم توحید: سرسپردگیِ تنها برای خدا، بسط عدالت و حرّیّتِ در اراده و عمل، و میوه آن؛ خشکیدن ریشههای اختلاف و حصول حقیقت دین بهمعنای قوامبخشی به جامعه بشری خواهد بود و این همان سبب گسیل پیامبران است. بنابراین گوهر معناییِ تعامل ادیان، تفسیر سلبی “کلمه سواء” و بهواقع، عمل به مفهومِ مخالفِ توحید، یعنی نفی شرک(توحید عملی) است و نفی شرک، به گسترش عدالت و برابریِ در بهرهمندی بشر از حق حیات و مزایای فردی و اجتماعی زندگی است. از دیگر سو، عدم نفی شرک و حاکمیت مطلقالعنان انسان بر انسان، موجب انهدام و خفای فطرت و فروریختن اساس انسانیت خواهد شد.
دکتر محمد انصاری اصل اظهار کرد: علامه طباطبایی بر این است که هدف انبیاء، دعوت مردم به توحید نیست بلکه پیامبران برای “تعدیل مجتمع بشری” آمدهاند که این مهم، با نفی شرک، دست میدهد. او بر این است که اصولِ موضوعه اهلکتاب، بر محور توحید بوده اما عمل آنها با این اصول، هماهنگ نیست، از این رو در معنای تعامل، از برخی مسائل احتراز میکند؛ تعامل به معنای ایجاد مناسبت و ارتباط، جدال احسن یا نیکو سخن گفتن، همدلی، همزبانی، هماندیشگی، شناختن و برجسته کردن مشترکات و گفتوگو بر سر آنها نیست که این امور، پیشینی و در پارادایمهای دیگر نیازمند بررسی هستند. در اینجا سخن از یک “کنش” است.
وی در پایان گفت: وی در تفسیر آیه یاد شده، بر این نکته تأکید دارد که معنای تعامل، تنها با عملی همگن و یکسو از پیروان ادیان، میّسر بوده و البته با همراهی نکردن یکی از گروهها، از دیگری ساقط نمیشود. گفتنی است که علامه طباطبائی در حوزه مطالعات بینالادیانی، ابداعات دیگری نیز دارد که در پاردایمهای دیگر مواجهه با پیروان ادیان، قابل طرح است.