به همت انجمن علمی دانشکده فلسفه؛

سفر علمی به دانشگاه امام صادق (ع) برگزار شد

تاریخ انتشار:

به قول آريستيپوس «انسان معمار كاخ لذت خويش است».

به گزارش روابط عمومی دانشگاه، به همت دانشکده فلسفه و انجمن دانشجویی فلسفه، سفر علمی به دانشگاه امام صادق (ع) برگزار شد. به همین منظور در ادامه گزارشی به قلم محمدرضا امینی را خواهید خواند.

حالا برتراند راسلی یا کسی باید پیدا شود که این بار به جای نوشتن در ستایش بطالت، در تقدیس خوش‌گذرانی بنویسد. البته که هر کسی می‌تواند خوش‌گذرانی را باب میل خودش تعبیر و تفسیر کند. و به قول آريستيپوس «انسان معمار كاخ لذت خويش است». اما اهل دانش و اندیشه که آبشان هیچ با هدونیست‌ها توی یک جوی نمی‌رود هم راه‌های مخصوص به خود را دارند برای خوش‌گذرانی. فی‌المثل همین «به پا خاستن» و «عزم سفر» کردن به قصد علم‌آموزی هم برایشان کلی کیف دارد، حتی اگر سختشان باشد.

بر همین سبیل، دانشکده و انجمن ما، یعنی دانشکده فلسفه و انجمن دانشجویی فلسفه هم به پا خاستند و عزم سفر علمی کردند و دست به خوش‌گذرانی دانشی زدند و لذت بردند. سه‌شنبه 31 مرداد راه افتادیم سمت تهران و یک‌راست دانشگاه امام صادق علیه السلام. الحق میزبانی‌شان عالی بود. زحمت محتوای علمی اردو برعهدۀ دکتر حامد قدیری، عضو هیئت علمی دانشگاهمان بود. وقتی پای دکتر قدیری در میان باشد، لابد خودتان هم حدس می‌زنید که اساتید مدعو در چه سطحی باید باشد. اما نکتۀ درخورِ بیان اساتید دعوت‌شده این بود که تمامیِ این بزرگواران را با قلم و مقالات فارسی و انگلیسی‌شان بیشتر می‌شناسیم تا چیز دیگر.

دکتر سعید انواری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی آمد و دو جلسۀ تخصصی با موضوع «پژوهش درباب نسخ خطی» کار کرد. انواری در جلسه نخست مباحث نظری را آموخت و در جلسه دوم عملی و کاربردی کار کرد و باز هم آموخت.

 دکتر امیرحسین زادیوسفی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس «داستان یک رساله» را برایمان گفت؛ داستان رسالۀ خودش که چطور از دل یک گفت‌وگوی سادۀ فلسفی با دوستش در شبکۀ اجتماعی پیرامون علم خدا به جزئیات، علاقه و گم‌شده‌اش و عنوان رسالۀ دکتری‌اش که جایزۀ دومین دورۀ ابن‌سیناپژوهی را هم برد را  کشف کرد: «بازخوانی تحلیلی نظریۀ‌ ابن‌سینا دربارۀ علم خداوند به جزئیات». زادیوسفی به بهترین حالت ممکن نشان داد که یک فلسفه‌خوان چطور به حتی به امور جزئی زندگی خودش و دیگران توجه می‌کند و زیستش را براساس آن تنظیم می‌کند.

گمان نمی‌کنم دکتر ابراهیم آزادگان نیاز به معرفی داشته باشد. همین اندازه می‌نویسم که این فلسفه‌پژوه پرکار و پرتلاش، استاد فلسفه در گروه فلسفۀ علم دانشگاه صنعتی شریف است و دکتری فلسفۀ تحلیلی‌اش در پژوهشگاه دانش‌های بنیادین تهران (IPM) گرفته است. آزادگان از دغدغۀ اساسی خودش درباب «علم و دین» گفت. با تسلط بسیاری که بر مباحث فلسفۀ علم و فلسفۀ دین دارد، بسیاری از تعارضات ظاهری را برطرف، و در عین حال، نقاط بحث‌برانگیز این مبحث را به‌روشنی بیان کرد.

چهارشنبه شب رفتیم که فیلم تماشا و بعد نقدش کنیم. دکتر حمیدرضا قادری دعوت شده بود. قادری مدرک پزشکی دارد، دانش‌آموختۀ حوزۀ علمیۀ قم است و دانش‌آموختۀ کارشناسی ارشد تاریخ تشیع. فیلمی که او برایمان برگزیده بود، عنوانش بود: «Skyggen i mit øje» (سایۀ درونِ چشمانم). این فیلم دربارۀ چند نفر است که به‌واسطۀ بمباران اشتباهیِ مدرسه‌ای در شهر کپنهاگ در جنگ جهانی دوم سرنوشتشان به‌هم‌ گره ‌خورده. فیلمی بسیار تماشایی و خوش‌ساخت بود؛ از آن‌دسته فیلم‌ها که وقتی تماشا می‌کنی، نطق نقد فلسفی‌ات خودبه‌خود باز می‌شود.

حالا اینکه مواجهۀ داود حسینی و محمود مروارید موقع ناهار چطور بود را بعداً برمی‌گردم و می‌گویم. اما الان باید بگویم که دکتر داود حسینی، مدیرگروه دانشکدۀ فلسفۀ دانشگاه تربیت مدرس را هم دکتر قدیری دعوت کرده بود. حسینی مسئلۀ «ابتناء» را برایمان شکافت. او آنچنان به مباحثی که مطرح می‌کرد مسلط بود که با نگاه‌هایش هل من مبارز می‌طلبید. چیزی که برایمان جالب بود این بود که او با موشکافی تمام نشان داد که چطور باید با دقت‌های علمی به ریشۀ پرسش‌های فلسفی رسید و دربارۀشان تأمل فلسفی کرد.

می‌رسیم به دکتر محمود مروارید. محمود مروارید دانش‌آموختۀ حوزۀ علمیۀ قم است و دکتری فلسفۀ تحلیلی‌اش را از پژوهشگاه دانش‌های بنیادی (IPM) تهران گرفته است. مروارید حالا عضو هیئت علمی پژوهشکدۀ فلسفۀ تحلیلی پژوهشگاه دانش‌های بنیادی است. فقط باید محمود مروارید باشی تا مسئلۀ دشوارفهم «صادق‌سازی و بساطت» را به شیوارترین و جذاب‌ترین زبان ممکن بیان کنی. همچنان که از لابه‌لای حرف‌های او می‌توانستی بفهمی و گاه‌گداری لو می‌داد، دل در گرو اصول فقه داشت و تلاش می‌کرد تا نقبی به فلسفۀ تحلیلی معاصر از دریچۀ اصول شیعی بزند.

جلسۀ دکتر مروارید بلافاصله پس از ارائۀ دکتر حسینی بود. حسینی در کمال تواضع در ارائۀ مروارید شرکت کرد و بعدش همگی راه افتادیم سمت اقامتگاه برای نماز و ناهار. اینجا جایش است که بگویم در طول مسیر و حتی پیش از صرف غذا ما همگی مبهوت بحث علمی دو ستارۀ فلسفی بودیم. شاید درست نباشد این بیان، اما همانجا به دوستان گفتم که ببینید دو تا گلادیاتور علمی چطور با هم مواجهه دارند. و درست همین جا جایش هست که برتراند راسل سروکله‌اش پیدا شود و در ستایش خوش‌گذرانی علمی چیزی و بلکه چیزهای زیادی بنویسد.

مطالب مشابه