به گزارش دانشکده رسانه و ارتباطات؛ دکتر محمدمهدی فتورهچی، استاد مدعو دانشکده رسانه و ارتباطات در یادداشتی تحت عنوان «چند نکته از این معنی گفتیم و همین باشد» نوشت: سبب نگاشتن این یادداشت تلنگر دوستی بود که اخیرا میگفت: «چرا علمای دین و اغلب کارشناسان امور فرهنگ و تبلیغ در مسئله چند بعدی مهمی چون حجاب زبان در کام کشیدهاند و سکوت اختیار کرده اند»! لذا بنده هم به عنوان یک کارشناس کوچک تلاش خواهم کرد در سطوری که از نظرتان خواهد گذشت با در نظرگرفتن همه جوانب امر و ملاحظات مبتنی بر عقلانیت و مصلحت نظام و جامعه نکاتی را با ارائه چند پیشنهاد معقول که تامین کننده نظر اکثر جریانات فکری حاکم باشد، سیاهه کنم، شاید به فهم مشترکی دست یازیم.
از نظر راقم این سطور بیشک موضوع یا مسئله حجاب یکی از چالش بر انگیزترین و مناقشهآمیزترین مسائل سردرگم و پیچیده نظام بوده و هست، در واقع چالشی بین ایدئولوژی حاکم و عرفیاتی که درگذشته از سوی مجلس قانون شده است.
اگر چه حجاب و عفاف در گذشته بیشتر ماهیتی اعتقادی و دینی داشته ولیکن امروزه بهشدت به امری سیاسی و ابزاری نیرومند در دست اپوزیسیون و جریان برانداز نظام تبدیل شده است.
حرام سیاسی تلقی شدن بیحجابی از سوی رهبری ناظر بر هجمهای است که از سوی مدافعان حقوق بشر و مجامع جهانی و برخی دولتهای مدعی آزادی براین نظام اعمال شده است و لذا همین یک دلیل از منظر هر نظام مستقر و حاکمی کافیست که بسادگی راضی به عدول از این ارزش دینی و ابزاری که چندیست سیاسی شده است، نشود.
این روزها مهمترین مطالبه طرفداران جنبش زن، زندگی، آزادی بهویژه دختران و زنان جوان یعنی متولدین دهههای ۶۰ تا ۸۰ که بر حسب شواهد و قراین بخش قابل توجهی از ۲۴ میلیون دختر و زن ۱۵ تا ۴۵ سال، به عبارتی ۲۸ درصد جامعه را تشکیل میدهند، انتخاب آزادانه سبک زندگی و پوششی است که به رغم مخالفت والدینشان در تمنای سبک زندگی غربی و تحت تاثیر فرهنگی جهانی شده و منبعث از رسانههای نوین ارتباطی، بهویژه شبکههای اجتماعی هستند و بهشدت بر این شیوه زندگی پا فشاری میکنند.
بر این باورم که گذر از دوران سنت به تجدد و تغییر ذهینتهای ناشی از گسست بین نسلی و نیز سیاسی شدن پدیده بیحجابی موجب شده عدهای از منتقدان حجاب از جمله برخی والدین مذهبی در اعتراض به نحوه مواجهه و برخورد ماموران مربوطه از حق آزادی انتخاب پوشش نسل جوان و فرزندانشان حمایت و حتی به پویشهایی چون «من محجبهام ولی با گشت ارشاد مخالفم» بپیوندند.
بدیهی است که علاوه بر مخالفت جریانهای برانداز و اپوزیسیون، دیدگاههای مختلف و متضادی در چنین موضوع مهم و مناقشه برانگیزی ازسوی صاحبنظران، روشنفکران دینی و برخی روحانیون و…در جامعه مطرح میگردد.
مایه تاسف و تعجب است که چرا بسیاری از علمای دینی و مجتهدین مورد وثوق آحاد مردم در این خصوص پیش و یا حتی پس از بیانات روشنگرانه رهبری هیچ اظهار نظر متقن و مشخصی ارائه نمیکنند.
در سایه سکوت علمای دین، این روزها مسئولانی بدون شناخت و ارزیابی جامع و دقیق از مسئله حجاب از منظر و دیدگاه شخصی و غیر کارشناسی خود و تحت تاثیر جریان فکری مورد علاقهشان به این مهم پرداخته و به ارائه راه حلهایی بسنده میکنند که تنها خوشایند هواداران یک حزب و نحله سیاسی خاصی است!
این واقعیت را پذیرا باشیم که حجاب خط قرمز و مهمترین سنگر استراتژیک نظام بوده و برای حفظ چنین ارزش دینی که مورد وصیت شهدای دفاع مقدس و شهدای استقرار نظام جمهوری اسلامی است، قریب ۳۵۰ هزارشهید و ۶۰۰ هزار جانباز تقدیم مام وطن شده ولذا دفاع برای حفظ آن از سوی دینداران و انقلابیون و بهویژه خانوادههای معظم شهدا قابل قبول و قابل تامل است.
امروزه شبکههای معاند و برانداز نظام بهصراحت اذعان میکنند که بیحجابی (بیحدود و ثغور) کف خواستههای آنان بوده و نکته قابل تامل اینکه آزادی در مقوله حجاب، مقدمهای است برای فتح دومینووار سنگرهای دیگری که ذیل دکترین نظام لیبرال دموکراسی و سبک زندگی غربی اومانیستی پیگیری خواهد شد!
یک سوال اساسی از هواداران بی حجابی در کشور
چنانچه در آینده تحت فشارهای مختلف افکار عمومی و مجامع بین المللی و یحتمل مطالبه زعمای مصلحت اندیش نظام در خصوص حجاب تساهلی صورت گیرد و قانون حجاب لغو گردد، با عنایت به برخی رخدادهای هنجارشکنانه برخی دختران و زنان طرفدار سبک زندگی غربی و ولنگاری های عجیب و غریب در کیش و تجریش و … آیا حد یقفی برای رعایت پوشش متعارف متناسب با فرهنگ ملی مان وجود دارد ؟ حد و مرز بی حجابی کجاست و چه نهاد و چه کسانی باید بر آن نظارت کنند؟
بنا بر نظر اندیشمندانی چون مرحوم فیرحی، امر به معروف مورد تاکید حضرت سیدالشهدا ناظر بر نظارت شهروندان بر شیوه حکمرانی حاکمان متجاهر به دینداری و فاسق بوده است و نه بر عکس آن!
در واقع اگر حفظ نظام اصل و هدف اصلی انقلابیون نگران، کمرنگ شدن ارزشهای اسلامی و دینی است باید ابتدا امت با افشای مظاهر ظلم و فساد و قیام برای برقراری قسط و عدالت در جامعه که از مهمترین رسالتهای نظام است بپا خیزد که اگر این مهم در جامعهای محقق گردید میتوان به فروعات کم اهمیتتر و مورد مناقشهای چون حجاب پرداخت، بهویژه اینکه بر حسب ظاهر همه جریانهای فکری و عقیدتی بر اولی وفاق و اجماع دارند لکن در اهمیت و وجوب حجاب حتی بین علما و کارشناسان دینی اختلاق نظرهای عدیدهای وجود دارد.
در چنین شرایط پر از ابهام و تردیدی انتظار میرود متولیان و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و اعضای محترم تشخیص مصلحت نظام با ایجاد اتاقهای فکر و کمیتههای مشورتی متشکل از اندیشمندان و فرهیختگان جامعه با گرایشها و سلیقههای مختلف اقدام به برگزاری جلسات آزاد هم اندیشی کرده و در راستای آموزههای قرآنی و روایی از جمله با عنایت به آیه ۱۲۵ سوره نحل (ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن… «با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به شیوهای که نیکوتر است مجادله نمای» برای حل چالشهای فرهنگی و اجتماعی از این دست که اهل دین و معرفت را هم دچار تردید و تناقض میکند به تبادل نظر پرداخته و در پی پاسخ به سوالات مطروحه باشند.
انتظار میرود زعما و متولیان عالی امور فرهنگی کشور با پرهیز از سطحی نگری و ملاحظه همه جوانب و مصالح توامان ملت و دولت راهی برای برون رفت از این چالش تفرقه افکن اندیشه کنند، البته پیش از آنکه این چالش بزرگ و مسئله بحث برانگیز به یک بحران اجتماعی مبدل نشده است!
و کلام آخر اینکه به نظر میرسد گروههای مرجع فکری و مذهبی نظام با تعدیل نسبی انتظاراتشان اخیرا به این بسنده کردند که بانوان حداقل یک چیزی (همچون لچک) روی سر داشته باشند؛ هم وطنان عزیزی که بهدنبال سبک زندگی متفاوتی هستند تا اتخاذ تصمیماتی که منافع و مصالح همگان را تامین کند فعلا بر حفظ این حداقل به مثابه نمادی متمایز کننده با بیحجابی بسنده کنند و امید است هم وطنان ذکور ایرانی هم از این پس با بیاعتنایی وعدم تمرکز بر نحوه پوشش بانوانی که رعایت پوشش حداقلی را هم در محیطهای عمومی بر نتافته و حتی از اعمال جریمههای مادی هم چندان نگران نمیشوند بیش از گذشته غمض بصر کرده که این مهم و کنش اخلاقی از جمله بالاترین وجوه مغفول فریضه نهی از منکر است.