در ذیل سفرنامه دکتر محمد غفورینژاد رئیس واحد دانشگاه ادیان و مذاهب در مشهد از سفر علمی-فرهنگی به ایتالیا و فرانسه ارائه می شود:
در دهه دوم مهرماه سال جاری (1401) به همت معاونت ارتباطات و بین الملل و با اشراف اداره کل امور بین الملل دانشگاه ادیان و مذاهب سفری علمی فرهنگی به دو کشور ایتالیا و فرانسه برنامه ریزی و اجرا شد. اینجانب نیز توفیق شرکت در این سفر را یافتم. آنچه در اینجا قلمی می شود، گزارشی مختصر از این سفر ده روزه است.
روز نخست
روز دوشنبه ساعت ۴ و ۳۰ دقیقه بامداد با هواپیمای امارات ایر از تهران عازم دوبی شدیم. مجبور بودیم نماز صبح را در هواپیما اقامه کنیم. پس از دو ساعت در فرودگاه دوبی پیاده شده و دو ساعت بعد مجددا دوبی را به مقصد میلان ترک کردیم. در این فاصله فرصتی شد تا یک جلسه معارفه مختصر توسط جناب آقای دکتر بهرامی مدیر کوشا و پرتلاش سفر برگزار شود و برای نخستین بار همسفران را بشناسیم. همسفران عده ای از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه ادیان و دیگر دانشگاهها بودند. از دوبی تا میلان ۶ ساعتی را داخل هواپیما بودیم و قدری استراحت کردیم.
ساعت ۴ بعد از ظهر از فرودگاه میلان به سمت محل اقامت حرکت کردیم. در فرودگاه میلان اقامه نماز ظهر به عللی میسر نشد. متأسفانه در میان اروپاییان، با همه ادعاهایی که در مورد تمدن و بهداشت و…. دارند، در سرویسهای بهداشتی، تطهیر با آب مرسوم نیست. ظاهراّ تطهیر با آب بعد از تخلی نخستین بار توسط پیامبر گرامی اسلام بنیان نهاده شد؛ آنجا که به یکی از همسرانشان فرمودند: « مُرِي اَلنِّسَاءَ اَلْمُؤْمِنَاتِ أَنْ يَسْتَنْجِينَ بِالْمَاءِ وَ يُبَالِغْنَ فَإِنَّهُ مَطْهَرَةٌ لِلْحَوَاشِي…»[1]. فاصله فرودگاه تا شهر میلان را با اتوبوسی تمیز و زیبا طی کردیم و از فضای سرسبز اطراف جاده لذت بردیم. شهر میلان پنجمین شهر بزرگ اروپاست. پس از استقرار در هتل بلافاصله راهی کلیسای دئوما، که مهمترین کلیسای تاریخی میلان است شدیم. متأسفانه کلیسا بسته بود و امکان بازدید وجود نداشت. به ناچار به هتل بازگشتیم و به استراحت پرداختیم.
روز دوم و بازدید از قلعه تاریخی اسفرزسکو و کلیسای دئوما
روز دوم سفر پس از صرف صبحانه راهی قلعه تاریخی اسفرزسکوی میلان شدیم. قلعه ای بسیار بزرگ که زمانی کاخ پادشاه بوده و در برههای به عنوان زندان از آن استفاده میشده است. در کنار قلعه، پارک بسیار وسیعی قرار دارد که احتمالا جزئی از حریم قلعه محسوب میشده است. در بازدید از پارک به مجسمههایی برخوردیم که مردم به پای آنها قفلهایی ظاهراّ به عنوان نذر و نیاز و گرفتن حاجت زده بودند. روز بعد بر روی پلی در ونیزهم، شبیه همان قفلها را دیدیم. نمیدانم ریشه تاریخی این عمل چه بوده و اینکه آیا از ملل شرقی به غرب سرایت کرده یا بالعکس معلوم نیست. پس از بازدید از قلعه برای دیدن دو کلیسای تاریخی دیگر راهی شدیم. متاسفانه ساعت بازدید به پایان رسیده بود و بازدید میسر نشد.
ظهر در فضای سبز پشت کلیسای سنت مارکو نماز خواندیم. ظهر ناهار را در یک رستوران ترکی خوردیم و به بازدید از کلیسای دئوما رفتیم. بنایی است تاریخی، عظیم و زیبا که از سراسر جهان بازدیدکننده دارد. بلیط بازدید از نخستین مرحله کلیسا و موزه آن ۷ یورو برای هر نفر است. برای بازدید از طبقات بالاتر مبلغ بیشتری باید پرداخت. ما که از صبح پیاده روی فراوان کرده و خسته بودیم به همان مرحله نخست و موزه اکتفا کردیم و به هتل بازگشتیم. اول اذان مغرب به هتل رسیدیم و به استراحت پرداختیم.
روز سوم و سفر به ونیز
صبح روز سوم برنامه بازدید از ونیز داشتیم. یک ربع قبل از حرکت قطار میلان-ونیز به ایستگاه رسیدیم. ونیز شهری است متشکل از ۱۲۶ جزیره که با پلها و آبراههایی به هم متصل شدهاند. شهری زیبا با شهرت جهانی و جاذبه توریستی فراوان است. یکی از مشکلات شهر زیبا و توریستی ونیز عدم وجود سرویس بهداشتی عمومی است. این را یک شهروند ونیزی که از او سراغ سرویس بهداشتی را گرفتند میگفت. در ایستگاه راهآهن ونیز برای استفاده از سرویس بهداشتی باید یک یورو پرداخت. در میدان سنت مارکو، که میدان اصلی شهر ونیز است؛ سرویسهای بهداشتی چند طبقهای، آن هم بدون آسانسورساختهاند که برای استفاده از آن باید یک و نیم یورو پرداخت.
میدان سنت مارکو به نام کلیسایی به همین نام است و به میدان امام اصفهان شباهت دارد. نماز ظهر را در گوشهای از میدان اقامه کردیم. فرصتی برای بازدید از کلیسای تاریخی و زیبای سنت مارکو نداشتیم و باید راهی ایستگاه راه آهن میشدیم تا از قطار جا نمانیم.
آقای بهرامی مدیر کوشا و زحمتکش سفر برای ظهر از یک ساندویچی بنگلادشی که مسلمان سنی بود، ساندویچ مرغ تهیه کرد. پس از ناهار بلافاصله راهی ایستگاه اتوبوسهای دریایی شدیم تا راهی راه آهن شویم. این اتوبوسها در خیابانهای اصلی ونیز رفت و آمد میکنند و قدم به قدم در ایستگاههای مربوطه برای پیاده و سوار شدن مسافران توقف میکردند. چیزی شبیه اتوبوسهای شرکتهای اتوبوسرانی که در شهرهای بزرگ وظیفه جابجایی مسافران را بر عهده دارند. ساعت حرکت قطار برگشت ۳ و ۵۷ دقیقه بعد ازظهر بود. متأسفانه ما با بیش از نیم ساعت تأخیر به ایستگاه رسیدیم و از قطار جاماندیم. آقای بهرامی بلیط دیگری برای ساعت ۵ و ۱۰ دقیقه تهیه کرد که مسیر را به صورت دو تکهای طی میکرد و باید با عوض کردن قطار در یکی از ایستگاههای بین راه به میلان میرسیدیم. بر خلاف قطار صبح در مسیر رفت، قطار برگشت خوب نبود؛ قطاری اتوبوسی و شلوغ که در ایستگاههای متعددی توقف داشت و بوی نامطبوع عرق پا شامه را میآزرد. ضمن آن که مسیر دو ساعت و نیمه صبح را در سه و نیم ساعت پیمود. جاماندن از قطار از جهت دیگری هم برای خصوص من خسارت بار بود.
توضیح آنکه قبل از سفر در ایران با دوستان متعددی در مجمع جهانی اهل بیت(ع)، جامعه المصطفی(ص)، مدیریت بین الملل آستان قدس رضوی موضوع سفر را در میان گذاشته بودم و از آنان خواسته بودم مراکز و مساجد شیعی شهرهای میلان، رم و پاریس را معرفی کنند. مقداری زعفران نیز از مشهد تهیه کرده بودم و از دوستان آستان قدس نیز سی بسته نبات و چند بسته نمک متبرک و چهار بسته قرآن، مفاتیح، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه اهدایی آستان، که وزن قابل توجهی هم داشت گرفته بودم، تا در دیدار شیعیان مقیم شهرهای مورد بازدید به آنان اهدا کنم. در طول دو روزی که در میلان بودیم، تلاشهای من و جناب آقای بهرامی برای تماس با حجه الاسلام فائزنیا، نماینده مجمع جهانی اهل بیت (ع) و مدیر مرکز امام علی (ع) میلان به نتیجه نرسیده بود. روز سوم در حالیکه در قطار عازم ونیز بودیم، با آقای فائزنیا قرار گذاشتیم که بعد از بازگشت از ونیز به بازدید مرکز برویم. متأسفانه با جاماندن از قطار ونیز-میلان این برنامه هم کنسل شد. دیگر فرصتی برای بازدید از مرکز نداشتیم. چون فردا صبح باید عازم رم میشدیم.
روز چهارم و سفر به رم
روز چهارم سفر میلان را با قطار سریع السیر به مقصد رم ترک کردیم. حوالی ظهر به ایستگاه راه آهن رم رسیده و بلافاصله با مینی بوسی که آقای دکتر بهرامی از قبل هماهنگ کرده بود، عازم محل اقامت مان، یعنی هتل GP شدیم که در حاشیه شهر رم قرار داشت.
کارگاه علمی در دانشگاه گری گوریانا
در روز پنجم سفر و دومین روز اقامت در رم، برنامه ورکشاپ علمی در دانشگاه پاپی گری گوریانا را داشتیم که مهمترین برنامه علمی سفر بود. اساسا این سفر به دعوت این دانشگاه سامان یافت. 8 نفر از همسفران برای ارائه مقاله در این کارگاه اعلام آمادگی کرده بودند. ساعت ۷ و ۴۵ دقیقه صبح با تاکسی که آقای دکتر بهرامی هماهنگ کرده بود عازم دانشگاه پاپی گری گوریانا شدیم. خوشبختانه من و اکثر همسفران به موقع رسیدیم. در حالی که دوستان مشغول گرفتن عکس یادگاری با تابلو سردر دانشگاه بودند، پروفسور لورنت بازانس، که دعوتنامه به امضای او ارسال شده بود، مرا صدا کرد و خود را معرفی نمود. معلوم شد که به استقبال ما به بیرون از فضای دانشگاه آمده است. با او گرم گرفته و از دعوتش تشکر کردم. هرچند دانشگاه در بافت مرکزی شهر رم قرار گرفته، ولی جزئی از خاک واتیکان به شمار میآید. دانشگاه گری گوریانا ۲۸۰۰ دانشجو از کشورهای مختلف دارد. دکتر بازانس خود فرانسوی است و ۱۱ سال است که در ایتالیا زندگی میکند. میگفت یک ماهی است که محل زندگیاش از دانشگاه گری گوریانا به مقر اصلی واتیکان منتقل شده و گویا در آنجا سمت تشکیلاتی جدیدی گرفته است.
با رسیدن تاکسی آخرین گروه، تعداد ما تکمیل شد و با راهنمایی دکتر بازانس به سالن کارگاه علمی هدایت شدیم.
دکتر بازانس جلسه را آغاز کرد. وی پس از معرفی خود، به معرفی دانشگاه گری گوریانا پرداخت و گفت که چهار پنج سال قبل در سفری به ایران از دانشگاه ادیان بازدید داشته است. دو نفر از دانشجویان دکتری ایشان هم در تمام مدت جلسه حاضر بودند و با دقت به مباحث گوش میکردند. پس از سخنان بازانس همسفران ما به معرفی مختصری از خود پرداختند. سپس نوبت ارائهها فرارسید. اولین ارائه را من داشتم. عنوان بحث من ادیان ابراهیمی و مساله جانشینی بر اساس نص بود.
مسأله این تحقیق آن بود که شیعه پژوهان غیر شیعه معمولا پیدایش تشیع را پدیدهای غیر طبیعی، بدعت آمیز و بر خلاف جریان اصیل اسلامی تلقی و معرفی میکنند. این در حالی است که مطالعه پیشینه مؤلفههای عقیده شیعی، یعنی جانشینی خاندان پیامبر بر پایه نص، در ادیان ابراهیمی و نیز دادههای قرآن کریم در مورد پیامیران سلف، این موضع را تایید نمیکند. زیرا بر اساس سنت یهودی، حضرت موسی(ع) از خداوند برای راهبری قومش پس از خود، جانشینی طلب میکند و خداوند یوشع بن نون را بدین منظور بر میگزیند. به رغم پارهای تفاوتها، انتخاب یوشع برای رهبری اجتماعی بنی اسرائیل پس از موسی با تلقی شیعی از مفهوم امامت (منصبی الهی که وظیفهاش ایصال امت به نقطه مطلوب، و نه صرفا ارائه طریق، است) مشابهت دارد. همچنین کلیسای کاتولیک به استناد فقراتی از عهد جدید بر این باور است که حضرت عیسی(ع) پطرس را به عنوان جانشین خود برگزیده است. در سنت اسلامی نیز علاوه بر نصوص متعدد کتاب و سنت که دلالت بر جانشینی امام علی(ع) نسبت به پیامبر اسلام(ص) دارد، قرآن کریم برای خاندان پیامبران سلف جایگاه ویژهای قائل است و کرارا از جانشینی افرادی از خاندان آنان سخن گفته است. نتیجه تحقیق آن است که اعتقاد شیعه در موضوع محل بحث، علاوه بر ادله عقلی و نقلی، با روح حاکم بر آموزههای کتاب مقدس و قرآن کریم در موضوع جانشینی پیامبران، تأیید می شود.
پس از ارائه در فرصت استراحت و پذیرایی، نظر پروفسور بازانس را در مورد بحثی که ارائه کرده بودم پرسیدم و از او خواستم اگر در بخش مطالعه دادههای عهد جدید ملاحظهای دارد بیان کند. وی بدین نکته اشاره کرد که جایگاه حضرت عیسی (ع) با دیگر انسانهای عادی متفاوت است و در سخن از جانشینی پطرس باید به این نکته توجه داشت. در پاسخ او گفتم که در اعتقاد شیعی نیز جایگاه پیامبر اکرم (ص) با جایگاه امامان (ع) متفاوت است و کسی از امامان شأن و فضیلت حضرتش را ندارد. از دانشجویان دکتری پروفسور هم نظرشان در مورد بحث را پرسیدم. ملاحظه خاصی نداشتند.
در طول مدت ارائه اعضای هیات ایرانی، دو نفر از اساتید، از جمله دکتر آندره هم هر یک به مدت حدود نیم ساعت در جلسه حضور یافتند. پس از برخی ارائهها گفتگوهای خوبی میان بازانس و دانشجویانش از یک سو و هیأت ایرانی از سوی دیگر صورت میگرفت. در پایان جلسه هم گفتگو میان حضار ادامه یافت. جلسه تا ده دقیقه به ظهر طول کشید.
در پایان از پروفسور بازانس اجازه خواستم که نماز ظهر را در همان سالن بخوانیم و بعد آنجا را ترک کنیم.
ملاقات با سفیر جمهوری اسلامی در واتیکان
بعد ازظهر دیداری با دکتر هاشمی سفیر جمهوری اسلامی در واتیکان داشتیم. آقای حسینی از کارمندان وزارت خارجه، که دانشجوی دانشگاه ادیان هم بوده، این جلسه را هماهنگ کرده بود. من به همراه آقایان بهرامی و حسینی با اتومبیل بنزی که سفارت فرستاده بود عازم آنجا شدیم. آقای دکتر هاشمی پزشک و در عین حال روحانی است. سابقه نمایندگی مجلس، قائم مقامی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و چند سمت دیگر را در کارنامه دارد. وقتی میگفت که پاپ را قبل از سفر به عراق، به ایران دعوت کرده و پاپ هم پذیرفته و به خاطر مخالفت برخی مسئولان این سفر تحقق نیافته است، افسوس خوردم. از برخی مشکلات کاری در طول چهار سال مأموریتش، که حالا دیگر رو به پایان است، میگفت. مردی کاربلد، پخته و جاافتاده است. از سفر آیه الله اعرافی به واتیکان از او پرسیدم. ابراز رضایت کرد و ارزیابی مثبتی از آن داشت.
بازدید از مرکز امام مهدی (عج) در رم
شب بر اساس قراری که آقای بهرامی تنظیم کرده بود به بازدید از مرکز امام مهدی عج رفتیم که توسط آقای حسین مورلی تاسیس شده است. حسین مورلی در سال ۲۰۰۳ مسلمان شده و به مذهب تشیع گرویده است. وی به همراه پدر و خواهرش یک بنگاه اقتصادی دارد و مشاور اقتصادی است. همسرش ایرانی است و فرزند سومش دو سه روزی است که متولد شده و به نام مهدی نامگذاری گردیده است. پدر و مادر حسین مسیحی هستند و میگفت که بحمدالله مشکلی با آنان ندارد.
مرکز امام مهدی (عج) در طبقه همکف یک ساختمان مسکونی چند طبقه در منطقه متوسط شهر رم واقع شده و فضایی حدودا ۷۰۰ متری دارد. بخشهای مختلفی همچون حسینیه، کتابخانه و دفتر مدیریت دارد. آقای مورلی برای تأسیس مرکز تمام مجوزهای لازم را از دولت و شهرداری گرفته و هیچ نقصی از این حیث وجود ندارد. خود آقای مورلی تحصیلات حوزوی ندارد و با شرکت در دورههای کوتاه مدت و مطالعات آزاد، معلوماتی کسب کرده است.
مدیر داخلی مرکز در حال حاضر شیخ عباس دیپالما است. او نیز ایتالیایی است و در قم، لندن و دمشق ۱۳ سال تحصیلات حوزوی کرده است. همسر شیخ عباس مقیم لندن است. شیخ عباس هر سه ماه یک بار از همسرش سر میزند؛ دو هفتهای را آنجا هست و دوباره به رم بر میگردد. روزهای شنبه جلسات و کلاسهای مذهبی دارند. یکشنبهها نیز برای کودکان و نوجوانان کلاس دارند که به صورت آنلاین برگزار میشود. شبهای جمعه کلاس تفسیر و برنامه دعای کمیل دارند و روز جمعه با شرکت ۲۰-۳۰ نفر نماز جمعه میخوانند.
علاوه بر اینها مرکز جمعا حدود ۱۵ کتاب به زبان ایتالیایی ترجمه کرده که یک سوم آن به قلم شیخ عباس ترجمه شده است. از جمله آنها کتاب صفات الشیعه مرحوم صدوق است. میگفتند که دهه محرم ۴۰۰ نفر از شیعیان مقیم رم و دیگر شهرهای ایتالیا در مراسمات شرکت میکنند. در هر ماه در مناسبتهای مذهبی، دو یا سه برنامه دارند.
شیخ عباس هم در خانوادهای مسیحی متولد شده و جزء مستبصرین است. او هم با پدر و مادر و خواهر و برادرانش مشکل خاصی ندارد و وی را به همین صورت پذیرفتهاند.
وجود چنین مرکزی در رم مغتنم است. به حال آقای حسین مورلی و شیخ عباس دیپالما غبطه خوردم. حقیقتا مصداق مجاهد في سبیل الله اینان هستند. دو بسته فرهنگی شامل قرآن کریم، مفاتیح، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه، مقداری نبات متبرک آستان قدس رضوی را به آقای مورلی اهدا کردم.برای بازگشت به هتل سختی تاکسی تلفنی گیر آوردیم. چون شب شنبه و تعطیلی بود. آقای مورلی لطف کرد و چند نفری از جمله من را با اتومبیل شخصی خود به هتل رساند.
روز هفتم و بازدید از پانتئون و کلوسئوم
روز سوم حضور ما در رم، که هفتمین روز سفر بود، به بازدید از چند بنای تاریخی و خرید گذشت. کلیسای پانتئون که در اصل معبد بوده و در قرون نخستین میلادی به کلیسا تبدیل شده و گفته میشود بزرگترین گنبد جهان را دارد، از آن جمله بود. همچنین بنای عظیم و باشکوه کلوسئوم، که از جاذبههای تاریخی طراز اول و محبوب رم محسوب میشود را دیدیم. این بنای عظیم ۲۰۰۰ سال قبل به عنوان یک آمفی تئاتر بزرگ ساخته شده است. ساختار کلی آن شبیه استادیومهای امروزی است. گنجایش آن ۸۰ هزار نفر بوده که رقم قابل توجهی است. در وسط میدان گلادیاتورها با یکدیگر یا با حیوانات وحشی مبارزه میکرده و امپراتور و اشراف به تماشا مینشسته و لذت میبردهاند. طبقه زیرین میدان، فضایی برای تمرین گلادیاتورها و قفسهایی برای نگهداری حیوانات وحشی داشته است.
روز هشتم و سفر به پاریس
صبح اول وقت هتل GP رم را به مقصد فرودگاه رم ترک کردیم. مسافت رم تا پاریس را باید با هواپیمای شرکت اسپانیایی vueling میپیمودیم. امکانات هواپیما خیلی معمولی و شبیه پروازهای داخلی کشور خودمان بود. هواپیما مجهز به مانیتور نبود، آموزشهای ایمنی قبل از پرواز توسط مهمانداران به سبک سنتی ارائه گردید. پرواز نیم ساعتی هم با تاخیر انجام شد.
حوالی ظهر به فرودگاه پاریس رسیدیم. پس از صرف ناهار به بازدید از طاق نصرت پاریس، خیابان شانزلیزه و برج ایفل بازدید کرده و به بالای آن صعود کردیم. برج ایفل حقیقتا از عجایب است. این برج بیش از صد سال قبل بدون استفاده از جوشکاری و با استفاده از پیچ و مهره و پرچ ساخته شده است.
روز نهم و بازدید از کلیسای نوتردام و مسجد الجزائری ها
روز دوم حضور در پاریس به بازدید از دو کلیسای کهن و نیز کلیسای نوتردام گذشت. کلیسای نوتردام را از بیرون دیدیم. داخل آن به علت آتش سوزی چند سال پیش قابل بازدید نبود و تا سال ۲۰۲۵ جهت بازدید باز نخواهد شد. گروه به بازدید کلیسای سکره کر رفتند. ولی ما آنان را همراهی نکرده و راهی مسجد الجزائریها شدیم. نماز ظهر را در مسجد الجزائریها خواندیم. همسفران نیز پس از دو ساعتی به ما ملحق شدند. حضور در مسجد پس از یک هفته گشتن در میان غیر همکیشان، حس خوبی داشت. مسجد الجزائریها که به نام مسجد پاریس هم شناخته میشود مسجدی کهن است که صد سالی قدمت دارد. منبر مسجد را ملک فواد اول پادشاه مصر در سال ۱۹۲۹ اهدا کرده و کتیبهای نیز بر آن به یادگار گذاشته است. مسجدی است بسیار زیبا با صحن و باغچهای چشم نواز. کاشیکاریها و چوبکاریهای داخل و صحن مسجد جلوهای زیبا به آن بخشیده است. کاش شیعیان پاریس که تعدادشان کم نیست هم مرکزی با همین شکوه بنا کنند. یک ایرانی مقیم هامبورگ در مسجد مرا دید و به زبان انگلیسی در مورد مسجد پرسید. از او پرسیدم اهل کجایید؟ وقتی گفت ایرانی هستم به انگلیسی به او گفتم اگر ایرانی هستید می توانیم با هم فارسی صحبت کنیم! هر دو خندیدیم. می گفت که با مرکز اسلامی هامبورگ ارتباط دارد. از آنجا تعریف میکرد و می گفت کاش ایرانیها در پاریس هم مرکزی مانند مرکز هامبورگ میداشتند. بعد از نماز به دیدن امام جماعت مسجد رفتم. مسجد سه امام دارد که هر سه الجزائری هستند. موفق شدم با دو تن از آنان به نامهای شیخ سفیان و شیخ خالد دیدار و گفتگو کنم. با شیخ خالد عکس یادگاری هم گرفتم. برخوردشان با یک روحانی شیعه ایرانی خیلی گرم نبود. طبیعی هم هست. میگفتند مسجد همه مجوزهای لازم را دارد و از ناحیه دولت مشکلی ندارند. شیخ سفیان از دانشگاه الجزائر فوق لیسانس گرفته بود. می گفت مدارس علمیه سنتی هم در الجزائر دایر است.
پس از این گفتگو به یک رستوران تونسی در نزدیکی مسجد رفتیم. من غذای ملی مغربیها و تونسیها، که وصفش را بارها از دوستان مغربی و تونسی در ایام حج شنیده بودم سفارش دادم تا برای اولین بار آن را تجربه کنم. چنگی به دل نمیزد.
روز دهم و بازدید از موزه لوور
روز سوم حضور در پاریس به بازدید از موزه لوور اختصاص داشت. موزه لوور بسیار وسیع است و شاید بزرگترین موزه جهان باشد. بخش تاریخ باستان موزه قسمتهای مختلفی همچون رم، یونان، مصر و ایران دارد. ما بخشهایی از آثار هنری دوره رنسانس فرانسه و تاریخ ایران باستان را بازدید کردیم. آثاری با شهرت جهانی همچون مجسمه زئوس ؟ و اثر لئوناردو داوینچی با نام لبخند ژوکوند را دیدیم. نیز بخشهایی از سالن هنر اسلامی را مورد بازدید قرار دادیم. بازدید از همه بخشهایی موزه بیش از یک روز وقت میخواهد.
ناهار را در یک رستوران ترکی صرف کردیم. باقی مانده وفت هم به خرید گذشت.
از اولین روز حضور در پاریس پیگیر بودم تا بازدیدی از دفتر مرکز اسلامی پاریس داشته باشم. با آقای حصارکی که جوانی فعال در عرصههای فرهنگی و مذهبی در پاریس است ارتباط گرفته بودم. ایشان وعده داده بود که ملاقاتی را با حجه الاسلام و المسلمین مکی رئیس مرکز اسلامی پاریس و آقای شریف رئیس مرکز الغدیر که مربوط به لبنانیهاست، هماهنگ کند. خودم هم به آقای مکی پیام داده بودم. روز سوم حضور در پاریس آقای مکی تماس گرفت و گفت که به بلژیک رفته است و تا جمعه بر نمیگردد. پرواز برگشت ما روز پنجشنبه بود. بنابراین بازدید از مرکز میسر نشد.
روز آخر
روز پایان سفر ساعت ده و نیم صبح از هتل عازم فرودگاه پاریس شدیم. تشریفات پرواز بیش از حد معمول طول کشید. در هر روی با پرواز هواپیمایی امارات عازم دوبی و از آنجا بلافاصله عازم فرودگاه امام خمینی (ره) شدیم. در فرودگاه از آقای دکتر بهرامی و زحماتش در حضور همسفران تشکر کردم.
[1] . شیخ صدوق،من لا يحضره الفقيه،جلد1،صفحه۳۲، شماره 97958(همانا رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) به يكى از زنان خود فرمود: زنان با ايمان را دستور ده كه با آب استنجاء كنند و در اين كار زياد اصرار ورزند زيرا آب پاككنندۀ اطراف محلّ است…)