با سخنرانی دکتر جاودان

نشست علمی «معنا و مبنای شکل گیری تشیع در عصر بعثت» برگزار شد

تاریخ انتشار:

دکتر جاودان در این نشست ابتدا در تبیین موضوع نشست به ارائه گزارشی کوتاه از دوران حیات و رهبری پیامبر اکرم (ص) پرداختند و گفتند: در عصر بعثت، شخص پیامبر به عنوان فرد اول جامعه اسلامی در همه صحنه‌های و حوادث اصلی آن عصر حضور تعیین کننده دارند، لذا همه مسلمانان معتقد به ایشان، از وی تبعیت می‌کنند و به عبارتی شیعه پیامبر هستند.در این‌جا این سؤال مهم مطرح می‌شود که چگونه علمای شیعه معتقدند که «شیعه علی» در زمان پیامبر شکل گرفته است. یعنی در حالی که پیامبر (ص) رهبری جامعه را به عهده دارند، چگونه عده‌ای شیعه امام علی(ع) هستند؟ این مفهوم یا اشاره تاریخی به این که کسانی در آن زمان پیرو علی(ع) بودند، چه معنایی دارد؟در حالی که خود امام علی(ع) خود را پیرو پیامبر می‌داند.

وی سپس با اشاره به این که سه پاسخ به این پرسش مطرح شده است، به طرح پاسخ نخست پرداخت و گفت: پاسخ اول دیدگاه خود علمای شیعه یعنی دیدگاه رسمی و ارتدوکسی شیعه است. همان پاسخی که از قرون اولیه تا امروز در آثار و منابع مختلف علمای بزرگ شیعه بدین مضمون مطرح شده است که امام علی(ع) از همان روزهای نخست وحی، به پیامبر اسلام(ص) ایمان آوردو خانه‌زاد وحی و قرین و همراه همیشگی پیامبر(ص) بود. پیامبر نیز از همان روزهای نخست، امامت و خلافت حضرت علی(ع) را مطرح کرد. لذا نمی‌توان تفکیکی تاریخی مطرح کرد.

دکتر جاودان درباره شواهد این نظریه گفت: شواهد متعددی برای این نظریه ذکر می‌کنند که رویکرد آن‌ها کلامی است،‌ یعنی متعهدانه و جانبدارانه. ادله آنان نیز عموماً درون‌دینی است و گاهی درون‌مذهبی. این ادله در منابع مختلف اهل سنت هم آمده با این تفاوت که علمای اهل سنت تفسیر متفاوتی از این دلایل ارائه می‌کنند. بحث خلافت را پیامبر(ص) در مواقع و صحنه‌های مختلف به شکل‌ها و بیان‌های مختلف مطرح فرموده‌اند که نمونه بارز آن، ماجرای غدیر است. پس بنا به این شواهد نصب امام علی(ع) به امامت یعنی گذاشتن از سوی سنگ بنای تشیع رسول خدل (ص). و این بدان معنا است که در همان زمان پیامبر(ص)، عده‌ای طرفدار امام علی(ع) بودند. لذا شیعه علی در عرض شیعه نبی نیست بلکه در ادامه آن است. بر این ادعا شواهد قرآنی، روایی و تاریخی بسیاری توسط علمای شیعه ذکر شده است.

رئیس پژوهشکده ادیان و مذاهب سپس به ارائه پاسخ دوم پرداخت و گفت: پاسخ دوم، طرح مسئله تشیع روحی یا معنوی است. این تبیین را «عبدالله فیاض» در کتاب الامامیه مطرح کرده است. برخی گفته اند عبدالعزیز الدوری از مورخان معروف عرب در سده اخیر نیز این دیدگاه را مطرح کرده است. این دیدگاه سعی می‌کند با رویکردی تاریخی و نه کلامی، یعنی به روش غیر جانبدارانه، به مسئله نگاه کند. این نظریه تلاش می‌کند از منظری برون‌مذهبی به مسئله نگاه کند. بنل به این دیدگاه، در عصر پیامبر اسلام(ص) آهسته آهسته نوعی پیوند روحی و معنوی میان جمعی از اصحاب و شخص امیرالمؤمنین برقرار شد و هرچه از دوره بعثت می‌گذشت، این پیوند مستحکم‌تر و بارزتر می‌شد. دلیل این امر، ویژگی‌ها، امتیازات و اوصافی بود که امام علی(ع) در بین اصحاب داشت. لذا مجموعه این اوصاف و امتیازات باعث شد جماعتی از اصحاب که خودشان را به این اوصاف نزدیک‌تر می‌دیدند، این پیوند را با امام علی(ع) احساس و در عمل برقرار کنند. این ویژگی‌ها عبارت بودند از: برتری علم و دانش امام علی(ع)نسبت به دیگر صحابه. علم به معنی فهم از اسلام ، وحی و شخصیت پیامبر(ص)؛ نکته دوم قرابت ویژه‌ای است که امام علی(ع) به پیامبر(ص)از نظر نسبی،‌ سببی و شخصیتی داشتند؛ ویژگی سوم، شجاعت‌ها و لیاقت‌های شخصی امام علی(ع) است که این امتیاز را فراهم آورد تا نقش بی‌بدیلی در تعیین کننده‌ترین صحنه‌های تاریخ اسلام پدید آورد؛‌ مانند لیلهالمبیت، جنگ بدر، احد، خیبر،  خندق و غیر آن. ویژگی دیگر، زیّ متواضعانه از یک طرف و زیست زاهدانه از سوی دیگر است. با آن که ایشان از قبیله قریش و بنی‌هاشم بودند، بسیار فروتن و متواضع بودند. این یک معنویت ویژه‌ای در شخصیت حضرت متجلی کرده بود که اصحابی که ذوق معنوی بیشتری داشتند، از این زاویه جذب امام می‌شدند.

وی ادامه داد: امتیاز دیگر، تأکیدات مکرر پیامبر(ص) نسبت به امام علی(ع) و ذکر امتیازات و فضایل برای ایشان در مواقع مختلف بود،‌ امتیازاتی که در بسیاری مواقع منحصر به فرد بود. از این رو، این مجموعه امتیازات باعث شد جماعتی از اصحاب با امام علی(ع) پیوندی روحی و معنوی برقرار کرده و کم کم تبدیل به جماعت همراهان علی یا «شیعه علی» شوند. به تدریج که وارد سال‌های آخر بعثت می‌شویم، این گروه بین اصحاب متمایز می‌شوند. نوع تلقی و برداشتی که امام علی(ع) از وحی و شخصیت پیامبر(ص) و نوع تعاملی که با حضرت دارد، محور و الگوی این جماعت می‌شود و ویژگی این جماعت می شود. این تحلیل در برابر نگاهی که اکثریت اهل‌سنت به شکل‌گیری تشیع دارند، دارای این امتیاز است که اصالت تشیع را امضا می‌کند و ریشه تشیع را به دوره پیامبر اسلام(ص) با محوریت امام علی(ع) می‌برد.

دکتر جاودان درشرح پاسخ سوم گفت: پاسخ سوم بیان دیگری است که رویکرد کلامی ندارد و تبیینی تاریخی است، هر چند از دیدگاه تشیع روحی نیز بهره‌ای گرفته است. این تحلیل مبتنی بر جریان‌شناسی اصحاب رسول خدا (ص) است. بر پایه این تبیین میان اصحاب دو  طرز تلقی و در نتیجه دو جریان مهم در نحوه تعامل اصحاب با تصمیمات و اوامر و اقدامات پیامبر(ص) وجود داشت. یکی جریانی است که به تبعیت مطلق و بی‌چون و چرا از دستورات و نظرات رسول خدا(ص) قائل و معتقد بود. یعنی معتقد بود که وقتی پیامبر(ص) امر می‌کند یا نظری می‌دهد و اقدامی می‌کند، باید بی‌چون و چرا از آن تبعیت کرد. محور این جریان امام علی(ع) بود و کسانی که در بحث تشیع روحی گفتیم که پیوند روحی با امام علی(ع) به عنوان شیعه علی داشتند، طرفدار این تلقی بودند. برای این جریان شواهدی مبنی بر مقاومت یا چون و چرا در برابر اوامر و تصمیمات پیامبر(ص) نداریم. جریان دوم جریانی است که معتقد است پیامبر(ص)، شخصی مثل سایر افراد است که البته رسول و فرستاده خدا است و مأمور ابلاغ دستورات وحی است و بس. آنان معتقدند اگر سخن پیامبر(ص) مرّ وحی باشد، باید از آن تبعیت کرد اما در غیر وحی، حق اشکال و چون و چرا در برابر رأی، فرمان، اقدام و تصمیم پیامبر(ص)را برای خود قائل هستند.

ایشان برای نشان دادن نحوه مواجهه این دو دسته از اصحاب با رسول خدا به ذکر چندین شاهد تاریخی مثل شهادت خزیمه بن ثابت بر صدق دعوی رسول خدا در ماجرای معامله اسب در حالی‌که او شاهد این ماجرا نبود از یک سو و مخالفت با تصمیم رسول خدا از سوی کسانی از اصحاب در صلح حدیبیه، واقعه یوم الخمیس، کتابت سخنان رسول خدا (ص) در صحیفه صادقه و موارد دیگری از این دست پرداخت. سپس نتیجه گرفتند که این شواهد نشان می دهد در نوع مواجهه با رسول خدا (ص) دو روش و بنا بر این دست کم دو جریان وجود داشته است. منطقا بایستی گفت این دو جریان و دو روش بر دو نوع تلقی و دو نوع مبنای فکری مبتنی استوار بوده است. یعنی یکی عصمت حد اکثری و دیگری حد اقلی برای رسول خدا (ص) قائل بوده است. آن دسته که حق مخالفت با پیامبر قائل نبوده محورش امام علی بوده و کسانی که این تلقی را می پسندیده اند با او همراهی و از او پیروی می کرده اند، به ویژه که او این همه امتیازات ویژه داشته و رسول خدا در مواقع و حوادث و گفته های بسیار او را تأیید می کرده است. لذا به تدریج تا می رسیم به اواخر دوران بعثت این جماعت ممتاز می شوند و گاهی عنوان « شیعهُ علی» بر ایشان اطلاق می‌گردد هر چند که در این زمان هنوز واژه شیعه اصطلاح نشده است.

معاون پژوهشی دانشگاه و رئیس پژوهشکده ادیان و مذاهب در پایان به چرایی طرح مسئله شکل‌گیری تشیع در دوره پیامبر(ص) اشاره کرد و گفت: از لحاظ تاریخی شواهد و قراینی و نیز روایاتی در منابع فریقین وجود دارد که بحث «شیعهُ علی» را در زمان پیامبر(ص) گزارش کرده‌اند. در خصوص این شواهد و روایات دو مواجهه داریم. اول این که این مسئله را انکار کنیم وبگوییم مثلا این گزارش‌ها معتبر نیست یا این روایات از نظر سندی اشکال دارد و درست نیست، کما این که بعضی اهل‌سنت چنین گفته‌اند. مواجهه دوم این است که این گزارش های تاریخی را به جهت اعتبار و سندیت بپذیریم و بگوییم که شواهد تاریخی قابل انکار نیستند، لذا در مرتبه بعد باید وارد تحلیل آن شویم و درباره مبانی آن سخن بگوییم. چنانکه شیعیان، برخی اهل سنت یا کسانی از مستشرقین این گونه عمل کرده اند و وجود تشیع در عصر بعثت را بر پایه این گزارش‌ها تبیین و تحلیل کرده اند.

 

مطالب مشابه