عطار نیشابوری یکی از عارفان و شاعران بزرگ ایران است که تحول عمیقی در عرفان اسلامی ایجاد کرده است. وی در زمینه عرفان، یک صاحبنظر کامل است و مقلد دیگر عرفا یا ادبا نیست؛ به عبارتی خودش مبتکر است.
عطار در ادبیات عرفانی از دو جهت جایگاه مهمی دارد. نخست اینکه او اولین کسی است که عرفان را به معنی عمیق آن وارد ادبیات فارسی کرد. قبل از عطار در آثار عرفایی چون «امام محمد غزالی» و «خواجه عبدالله انصاری»، مضامین عرفانی مثل عشق، فنا، وحدت وجود و… وجود داشت، اما به معنی دقیق عرفانی نبود. مثلا، در نوشتههای امام محمد غزالی، عشق بیشتر جنبه فلسفی و کلامی دارد یا در آثار خواجه عبدالله انصاری مفاهیم بیشتر به زهد و شریعت نزدیک است. حتی سنایی هم در آثارش این مفاهیم را به صورت فلسفی و کلامی مورد بحث قرار میدهد، نه عرفانی. اما در آثار عطار، مخصوصا در منطقالطیر، مفاهیم به معنای واقعی عرفانی است. از اینجاست که مضامین عمیق عرفانی به صورت جدی و درست به ادبیات فارسی وارد میشود. امتیاز دیگر عطار این است که پیشینیان او بیشتر به مفاهیمی چون عشق، تصوف، ریاضت، شهود، فنا و… نگاهی نظری و انتزاعی داشتهاند، اما عطار مفاهیم عرفانی را به صورت عملی مورد توجه قرار میدهد، چراکه به زعم او اصطلاحات و واژهها بدون عمل اهمیت چندانی ندارند.
منطقالطیر عطار از چند جهت ارزشمند است. اول اینکه نخستین منظومه رمزی عرفانی ایران و زبان فارسی است و پیش از آن به این صورت کسی منظومه رمزی عرفانی نسروده بود. دوم اینکه در این کتاب بر عرفان عملی تاکید میشود. البته عطار تنها در منطق الطیر متوقف نمیشود و به دنبال آن مصیبتنامه را میآفریند. عطار در کتاب مصیبتنامه شرح دردمندی انسان را بیان میکند. او در این کتاب، قهرمان داستانهای خود را سالکان فکرت معرفی میکند. عطار معتقد است «درد» در سراسر جهان از طریق انسان جاری است. هیچ حیوانی «درد» انسان را ندارد، بنابراین عشق هم در حیوان نیست. فرشتگان هم عشق ندارند. همینجاست که میتوان فهمید حافظ تحت تاثیر عطار بوده که گفته است:
فرشته عشق نداند که چیست / ای ساقی بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
از غزلیات مولانا هم کاملا مشخص است که متاثر از عطار بوده است.
از سوی دیگر، مطالب و محتوا و مضامینی که عطار در عرفان اسلامی ذکر میکند، بسیار جدید هستند. به تعبیری، ضمن اینکه خودش عارف بسیار برجستهای است، یک نظریهپرداز در قلمرو عرفان نیز به حساب میآید. دیگر کار استثنایی عطار این است که برخلاف دیگر عرفا که فقط منازل و سیر سلوک را گفتهاند، به نکته مهمتری توجه کرده که هیچ کدام از عرفای پیش از او به آن توجه نکردهاند. عطار در منطقالطیر به مشکلات پیش از سلوک توجه ویژهای کرده است. وی در آغاز منطقالطیر به خوبی وارد این موضوع میشود. وقتی هدهد بهعنوان رهبر انتخاب میشود، هر کدام از پرندگان که نماینده طبقهای از جامعه هستند، برای سلوک بهانههایی میآورند. در واقع عطار به این طریق میخواهد به نوعی مشکلات فراغت انسان از این دنیای مادی و دل بستن به پروردگار را عنوان کند که واقعا هم خوب از پس این کار بر میآید. غزلهای عطار نیشابوری یکی از مهمترین مراحل تکامل غزل عرفانی فارسی به شمار میرود. اگر در ادبیات کلاسیک از دیوان شمس تبریزی چشمپوشی کنیم، غزلیات عطار مهمترین نمونههای غزل عرفانی فارسی است. حتی میتوان عطار را به نوعی استاد مولوی نامید و اوج و تکامل غزلهای وی را در دیوان شمس مشاهده کرد. غزلیات عطار بهگونهای است که از همان آغاز مطلع غزل تا پایان آن، در یک مسیر طبیعی حرکت میکند. عطار سخن خود را دایرهوار در همان جایی به پایان میبرد که آن را آغاز کرده بود. در بسیاری از این غزلها، نوعی سرگذشت یا واقعه تصویر میشود، چهبسا که طی سرودن این غزلها که جوهر زندگینامه یک عارف هستند، تحولی روحی سبب دگرگونی عطار شده باشد. به هرحال، گرچه شهرت عطار به اندازه حافظ و مولانا نیست، دلیل نمیشود که کمتر از آنها شناخته شده باشد. مستشرقانی مانند هرموت رتیر، لویی ماسینیون، آنه ماری شیمل و… روی آثار عطار به صورت جدی کار کردهاند.