جریان شناسی منتقدین معنویت «عصر جدید» در مسیحیت

تاریخ انتشار:

در ذیل گزارشی از نشست یادشده آمده است:

«عصر جدید» در این بحث، جریان و مکتبی خاص در معنویت‌گرایی جدید است و نه عصر مدرن یا عصر نوین به معنای عام آن. ریشه دور پدیده «عصر جدید» به عنوان یک جریان خاص معنوی، به باطن‌گرایی غربی بازمی‌گردد و ریشه نزدیک آن، در جریان پتانسیل انسانی است. این جریان بخشی از پدیده‌ای است که کلیسای کاتولیک آن را کالت یا فرقه‌های ضاله می‌نامد. مصداق این جریان مثلاً مکتب «اوشو» نیست؛ بلکه مصداق آن، الیس بیلی و تئوسوفی است. اهم آموزه‌های «جریان عصر جدید» را می‌توان موارد ذیل دانست:

پانتییسم، پاننتیسم، مونیسم، آنیمیسم. هم‌چنین اعتقاد به آگاهی معنوی جدید در جهان مبتنی بر الوهیت درون که متمایز با آگاهی دینی مبتنی بر تعبد است و یا اعتقاد به تناسخ، کارما، معرفت باطنی و نقد دین‌داری نهادینه از اهم اعتقادات این جریان است.

بحث اول: گونه‌شناسی جریان‌های منتقد معنویت «عصر جدید» در مسیحیت:

اولین واکنش‌های رسمی به این پدیده را می‌توان در کلیسای کاتولیک یافت. کلیسای ارتدکس نیز هرچند در حجمی کم‌تر و البته هم‌سو با دولت روسیه به این پدیده واکنش‌هایی رسمی داشته است. در مسیحیت پروتستان اما به جهت آن‌که کلیسای رسمی وجود ندارد، واکنش‌ها در پروتستانتیسم بیشتر بر اساس مکاتب الهیاتی و الهیات‌دانان شناخته می‌شود. در گونه‌شناسی این واکنش‌ها به جای تقسیم آن‌ها به کاتولیک، ارتدکس و پروتستان، می‌توان بر اساس محتوا، قالب آن‌ها را به شش گونه تقسیم کرد:

1. واکنش‌های مضمونی (نقد مضامین و آموزه‌ها)؛

2. واکنش‌های تبشیری (نشان دادن اختلاف و تفاوت این جریان با متن کتاب مقدس)؛

3. واکنش ادبی (نقد پدیده در قالب رمان و داستان)؛

4. واکنش بر اساس تجربه مستبصرین (تجربه عصرجدیدی‌های دوباره مسیحی‌شده)؛

5. واکنش مسیحیت فمنیستی (نقد جریان‌های فمنیستی در مسیحیت علیه «عصر جدید»)؛

6. واکنش تربیتی (جلوگیری از انتقال آموزه‌های جریان «عصر جدید» از والدین به فرزندان).

در این شش دسته کلی می‌توان آثار انتقادی مسیحیان علیه این جریان را که شامل بیش از 200 عنوان و فعالیت است، دسته‌بندی کرد.

بحث دوم: واکنش‌های کلیسای کاتولیک و دشواری های مواجه:

کلیسای کاتولیک در جهان مسیحیت هرچند سعی کرد از شورای دوم واتیکان با تکثرگرایی دینی سازگار شود، اما با تکثرگرایی معنوی آن هم به شیوه طریقت‌های باطنی غربی سازگار نشد و واکنش‌هایی انتقادی در قالب بیانیه‌های کلیسایی در مواجهه با این پدیده داشته است. اما در ارائه این واکنش‌ها، چالش‌هایی داشته که اهم آن‌ها از این قرار است:

1. تنوع ساختاری پدیده؛

2. تنوع مخاطبان؛

3. تنوع آموزه‌ها و در‌هم‌آمیختگی آن با آموزه‌های مسیحی و هم‌چنین تنوع باورها؛

4. موضع‌گیری سخت جریان نیوایج علیه مسیحیت نهادیه.

بحث سوم: واکنش کلیسای ارتدوکس روسیه:

کلیسای ارتدوکس روسیه همگام با دولت روسیه این پدیده، یعنی پدیده «عصر جدید» را پدیده غربی و نفوذی می‌داند که برخاسته از باطن‌گرایی غربی در شکل جدید آن است و شکل انحرافی معنویت به حساب می‌آید. کلیسای ارتدکس شکل راست‌کیشانه معنویت‌گرایی را همان مکتب هسیکازم (مکتب مراقبه و سکوت در کلیسای ارتدکس) به حساب آورده و با این جریان مخالفت رسمی دارد. در سال 2001 آکادمی الهیاتی سنت‌پترزبورگ بیانیه‌ای درباره جهانی‌سازی صادر کرد که در آن بیانیه ضمن مخالفت با جهانی‌سازی به عنوان پدیده‌ای غربی، معنویت «عصر جدید» را یکی از ابزارهای این نوع جهانی‌سازی دانست. در بند اول و چهارم این بیانیه امده است که جهانی‌سازی محصول نخبگان غربی برای ساخت اجتماعی بسته و کنترل شده (موندیالیسم) است که ارزش‌های سکولار طبقه نخبه غربی را تحقق ببخشد.

بحث چهارم: تحلیل واکنش‌ها.

دکتر طالبی دارابی در این ارائه، ضمن معرفی پدیده و دسته‌بندی واکنش‌های مسیحی علیه آن، بخش ناشناخته این واکنش‌ها یعنی واکنش‌های کلیسای ارتدوکس را بیشتر تبیین نمود. در تحلیل این واکنش‌ها می‌توان این سؤال را مطرح کرد که نسبت معنویت عصر جدید با مسیحیت چگونه قابل ترسیم است؟ جواب‌های متعددی می‌توان به این سؤال داد. می‌توان نسبت معنویت عصر جدید با دین مسیحیت را مواجهه معنویت مدرن با دین سنتی، یا مواجهه معنویت انحرافی با دین اصیل و یا مواجهه سنت عرفانی با سنت کلامی دانست و یا می‌توان این مواجهه را مواجهه جریان باطن‌گرا (اسوتریک) با جریان ظاهرگرا (اگزوتریک) به حساب آورد. اما از زاویه جامعه‌شناسی فرهنگی و با الهام از نظریات پیتر برگر می‌توان این پدیده را مواجهه نهاد اولیه با نهاد ثانویه دانست. یعنی از قدیم دین مسیحیت رسمی، سایبان مقدسی را بر اساس روابط جمعی و رودررو و مبتنی بر متن مقدس فراهم می‌آورد، اما این نهادسازی اولیه در جهان مدرن برای برخی کارآمد نبود و در قالب پدیده نیوایج نهاد ثانویه تشکلی دادند که مرجعیت آن درونی است و ارتباطات آن شبکه‌ای و فردی و بر اساس خواست افراد است.

 
 

مطالب مشابه