گزارش سفر اساتید دانشگاه به عراق؛

از قم تا کوت

تاریخ انتشار:

دکتر حمیدرضا شریعتمداری عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در یادداشتی با عنوان از «قم تا کوت» به گزارش  سفر خود و برخی از اساتید این دانشگاه به کشور عراق پرداخته است.

متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:

توفیقی دست داد تا به لطف معاونت ارتباطات و امور بین الملل دانشگاه ادیان و مذاهب و بنابه دعوت دانشکده جامع کوت(كليةالكوت الجامعة)، بخشی از ایام نوروز را مسافر عراق و زائر عتبات عالیات باشم. این سفر در ذات خود، سفری علمی و اداری بود که با هدف شرکت در پنجمین همایش بین المللی علوم مدیریت و اقتصاد (المؤتمرالدولي الخامس للعلوم الإدارية والإقتصادية) و نیز بازدید از برخی دانشگاه های عراق( و دیدار با مسئولان آنها و امضای تفاهمنامه همکاری مشترک)، صورت گرفت، اما روشن است که قلب هر مسلمان و شیعه‌ای با شنیدن نام عراق، در وهله‌ی نخست، برای زیارت عتبات می‌زند و می‌تپد و او به شوق آن هدف ارجمند بار سفر می‌بندد و مشکلات احتمالی در سفر یا در برنامه‌ریزی را به جان می‌خرد. طبیعی است که خانواده‌ی مشتاق زیارت، هم از اینکه با این سفر بنده، تعطیلات نوروزی‌اش آسیب جدی می‌بیند و هم به دلیل عدم حضور در سفر و عدم درک محضر اهل بیت علیهم السلام، پذيرای حسرتی عمیق می‌شود، چندان از این سفر خشنود نباشد، اما توجیهی برای منع و امتناع نیست، پس ناگزیر من و آنها به این سفر تن ‌می‌دهیم و البته با ابن تعهد، که تسهیل‌کننده سفر آنها به عتبات نیز در آینده‌ای نزدیک باشیم.

هرچه بود، از مشهد مقدس که معقل و ملجآ ما در همه‌ی تعطیلات نوروزی و تابستانی است، عازم بغداد شدم. با زدن سه دوز واکسن(آن هم از نوع ایرانی‌اش) و همراه‌داشتن گواهی نتیجه‌ی منفیِ تست کرونا، نگرانی‌ای بابت سفر در فرودگاه‌های مبدء و مقصد نداشتم، اما نگران استقبال و انتقال به اقامتگاه (ترانسفر) که مهم‌ترین نگرانی هر مسافر خارجی به مقصدهای کمتر‌شناخته شده است،بودم. به ویژه آنکه همکار بين الملل دانشگاه،جناب آقای اسفندیاری به دلیل مشکلات پیش‌آمده نتوانسته بود خودش را به عراق برساند و آن دو عزیزی که پیش از من از تهران راهی بغداد شده بودند، مسئولیتی در قبال استقبال از بنده نداشتند. با این همه، این نگرانی با لطف و مهربانی همان دو استاد پیش‌سفرکرده، یعنی آقایان دکتر محسن معارفی و دکتر محمدجواد خلیلی، استادان دانشگاه ادیان در دانشکده‌ی رسانه که به استقبال بنده در فرودگاه بغداد آمدند، برطرف گردید. در طول این سفر، به ویژه، از مراحم دکتر خلیلی که عربی‌دانی‌اش مایه‌ی اعجاب عراقی‌ها بود، فراوان،برخوردار شدم.

شب اول را در فندق ملاذ الكاظمین در کاظمیه سپری کردم. روبه‌روی هتل، مسجدی بود به نام جامع الهاشمی که مسجدی باشکوه و ظاهرا متعلق به صدری‌ها بود که توفیق اقامه‌ی نماز در آن را یافتم.

طبعا اولین تکلیف زیارت مرقد کاظمَین علیهماالسلام بود. پس از زیارت، به دعوت چند نفر از دانشجویان عراقیِ دانشکده‌ی رسانه، راهیِ مطعم flowers5 در کنار دریاچه‌ی مصنوعیِ نُصب‌الشهید، کنار شارع فلسطين، شدیم. این دریاچه در اطراف اِلِمان یا نماد شهید در بغداد ایجاد شده که به یادبود عدنان خیرالله، ژنرال معروف بعثی‌ها ساخته شده است. دانشکده‌ی پلیس، وزارت کشور و وزارت نفت عراق هم در همان حوالی است. این منطقه همانند کاظمیه، کاملا شیعه‌نشین، و مناطقی مثل اعظمیه کاملا سنی‌نشین است. چند دهه پیش، این مرزبندی‌های شدید وجود نداشته است. در فرصت تناول شام و پس از شام، مجال صحبت‌هایی مفصل از تجربه‌های ایران و عراق به میان آمد که پرنکته و سودمند بود.

روز بعد به اتفاق یکی از رابطان دانشگاه راهی دانشگاه العراقیه شدیم. این دانشگاه سومین دانشگاه بغداد، بعد از جامعة بغداد و المستنصریه است که در کنار حوزه‌ی دانشگاهیِ اهل سنت تحت عنوان دانشگاه امام اعظم (اشاره به جناب ابوحنیفه که بازدیدی از مرقدش در اعظمیه داشتیم) قرار دارد. تصور می‌کردیم که با رئیس دانشگاه، نشست خواهیم داشت، ولی به جای ایشان، معاون آموزش دانشگاه (دکتر خمیس که قبلا رایزن فرهنگیِ عراق در رومانی بوده) و رئیس و معاونان کلیة الآداب به استقبال ما آمدند و البته استقبالی گرم و صمیمانه. بنابه تقسیم کاری که کرده بودیم، بنده دانشگاه ادیان و مذاهب را معرفی کردم و دیگر دوستان نیز در خصوص ایده‌های همکاری (مثل استفاده از استادان عراقی برای پایان‌نامه و رساله‌های دانشجویان عراقی یا تبادل استاد) صحبت کردند.

جالب است که در نظام دانشگاهی عراق، رتبه‌ی دانشیار وجود ندارد و فقط دو مرتبه‌ی استادیار(أستاذمساعد) و استاد تمام (استاذ) وجود دارد. پایان‌نامه ها و رساله‌ها فقط مُشرف(راهنما) دارند (یک یا دو نفر). هر استادی فقط حق راهنمایی دو رساله‌ی دکتری و دو پایان‌نامه‌ی ارشد را داراست. مازاد بر آن نیازمند تأیید کمیته‌ی دانشکده است.

بنابه توضیحات دکتر بهادلی، رئیس دانشکده و استاد تاریخ که از دانشگاه بغداد به این دانشگاه مأمور به خدمت شده بود، دانشگاه العراقیه در اصل، ویژه‌ی علوم شرعی و عربی تاسیس شده بود و بعدها توسعه یافت و شامل ده دانشکده از حقوق و ادبیات تا پزشکی و علوم اسلامی و ازجمله، دانشکده‌ی تربیت دختران گردید. ۲۳ هزار دانشجو در مقطع کارشناسی و تحصیلات تکمیلی در این دانشکده‌ها تحصیل می‌کنند. پردیس‌های دانشگاه در چند نقطه‌ی شهر پراکنده است. هر دانشکده یک مجله‌ی محکَّمه(علمی پژوهشی) دارد. به دلیل بازار کار نداشتن، رشته‌ی فلسفه در این دانشگاه وجود ندارد.

 در بازدیدی که از دانشکده داشتیم، با امکانات و سالن های مجهز زیادی روبه‌رو شدیم. سالن‌هایشان را به نام استادان برجسته‌شان که بازنشسته یا مرحوم شده‌اند، نامیده‌اند. مونیتورینگ سالن‌ها و ورودی‌ها از اتاق رئیس دانشکده (با مونیتورهای بزرگ) نیز جالب توجه بود. دانشکده صندوق‌های خودگردانی دارد که درآمدهای خاصِ دانشکده (مثل شهریه‌ی ارشد، دوره‌های شبانه، خوابگاه‌ها و دانش‌آموختگی) به آن واریز و در هزینه‌های خاصی که احیانا از سوی دانشگاه یا وزارت علوم پشتیبانی نمی‌شود، صرف می‌شود.

در این دیدار، مقدمات امضای تفاهمنامه بین العراقیه و دانشگاه ادیان و مذاهب فراهم شد و قرار شد پس از تأیید این تفاهمنامه از سوی وزارت علوم عراق، رسما در سفر هیئت عراقی به ایران امضا گردد.

چهارشنبه عصر با راننده‌ی در اختیار دانشگاه ادیان  و مذاهب در عراق(ابومکی) راهی کوت در استان واسط عراق، نزدیک به منطقه‌ی مرزی ایران (استان ایلام) شدیم. میزبان اصلیِ ما در این سفر، كلية الكوت الجامعة(معادل college university)بود که ریاست آن را فردی فعال و بین‌المللی، به نام دکتر سيد طالب موسوی عهده‌دار بود که بهترین مناسبات را با ایران داشت. اتاقی به نام ایران، و بخشی ویژه‌ی آموزش زبان فارسی (با گواهی دانشگاه فردوسی) دارند. همه‌ی تجهیزات دانشگاه از ایران خریداری شده‌اند. دختر بزرگ الموسوی در حال گذراندن دکتری کامپیوتر در دانشگاه فردوسی، و دختر کوچک‌ترش در حال تحصیل در پزشکی دانشگاه تهران هستند.

کلیة الكوت دومین دانشگاه کوت، بعد از دانشگاه دولتی واسط است که غیرانتفاعی می‌باشد و ده‌سال از تأسیس آن می‌گذرد و بالغ بر ۷۵ هزار دانشجو، عمدتا در مقطع کارشناسی در رشته‌هایی چون دندانپزشکی، داروسازی، کامپیوتر، حقوق و علوم قرآنی مشغول تحصیل هستند.

شام را در مهمانسرای کلیة در کنار دجله، در کنار برخی از دیگر استادان مهمان، از جمله، الحكمة جمیل استاد مسیحیت عراقی، از استادان دانشگاه میشیگان، صرف کردیم. دکتر حکمه جمیل داستان‌هایی عجیب از حبس در زندان‌های مخوف صدام، از جمله در نکره سلمان در صحرای السموات دارد که در کتابی به قلم خودش ثبت و منتشر شده است.

در مهمان‌سرا بود که چشممان به جمال جناب اسفندیاری، نماینده‌ی بین الملل دانشگاه که بالاخره توانسته بود، خودش را به عراق برساند، روشن شد. برای استراحت به واحد اقامتیِ دانشکده در مجموعه‌ی مسکونی دانشکده‌ی فنی و حرفه‌ای واسط رفتیم. سه‌شب را در این اقامتگاه خیلی معمولی سپری کردیم.

روز پنجشنبه با اجازه‌ی دکتر موسوی، راهی دانشگاه اواسط با ۲۶ دانشکده و ۱۶ مجله‌ی علمی و ۳۵ هزار دانشجو در مقطع دراسات اولیه یا کارشناسی شدیم. مازن حسن جاسم الحسنی از سادات حسنی، رئیس دانشگاه پذیرای ما در اتاق خودش و سپس در سالن کنفرانس دانشگاه شد. در دانشگاه واسط و به طور کلی، در الواسط با جمع زیادی از کردهای فَیلیِ شیعه روبه‌رو هستیم که خویشاوندی‌هایی با کردهای ایلام و مهران دارند و طبعا مناسبات خوبی با ایران و با زبان و فرهنگ فارسی دارند.

نامه‌ی رسمی دانشگاه توسط جناب اسفندیاری به دکتر الحسنی تحویل شد و قرارهای بعدی برای پیگیری تفاهمنامه‌ی همکاری بین دو دانشگاه گذاشته شد. در مدت توقف در دانشگاه که چند ساعتی به طول کشید، این شانس را پیدا کردیم که دیداری هم با دکتر علی الشیخ، از دوستان فاضل و قدیمی داشته باشیم که زمانی از کادر علمی المصطفی بود و اینک با عتبات همکاری می‌کند، از جمله در برنامه‌ی آموزش سیار عتبه که ویژه‌ی دوره‌های کوتاه‌مدتِ علمی برای دانشجويان عراقی در دانشگاه های مختلف عراق است.

عصر هنگام با تأمین هزینه‌ی سفر توسط میزبان، راهی کربلا شدیم تا توفیق زیارت سیدالشهداء، ابوالفضل العباس و دیگر شهدای کربلا را در اولین شب جمعه‌ی سال و قرن جدید داشته باشیم. در یک مهمان‌پذیر اتراق کردیم و پس از زیارت حرمین، بامدادان مجددا به کوت برگشتیم و به مهمانی شام دانشگاه در مهمان‌سرای حاشیه ی دجله رسیدیم.

پس از شام، فرصت خوبی دست داد تا با چند نفر از استادان عراقی دانشگاه‌های مختلف واز جمله، دانشگاه امام صادق علیه السلام،  شعبه‌ی نجف، گپ‌وگفتی داشته باشیم. هر کدام از استادان از زندگی علمی شان گزارشی دادند، بنده هم نیز.

روز شنبه آغازین روز همایش بود که با چند روز تأخیر، در محوطه‌ی میانیِ فضای مسقف دانشگاه برگزار شد. به واقع  ثقل اصلی نشست در همبن نشست افتتاحیه بود. عملا پنل‌های همایش چندان جدی نبود و برای ما هم نوبت ارائه‌ای در نظر گرفته نشده بود، جز در اختتامیه در روز یکشنبه که آن هم به اهدای لوح همایش به بنده به نمایندگی از هیئت ایرانی، محدود شد و فرصتی برای سخنرانی فراهم نشد.

عصر شنبه بازدیدی از سد قدیمیِ واسط داشتیم و عصر یکشنبه پس از شرکت در مراسم اختتامیه و صرف ناهار در سالن غذاخوری دانشگاه کوت و بازدید از کتابخانه‌ی دانشگاه، باروبنه‌ی خود را بستیم و راهیِ نجف اشرف شدیم تا ساعاتی را در محضر امیرمؤمنان سپری کنیم و پس از زیارت، به سمت فرودگاه حرکت کنیم.

اقامت ما با وساطت دکتر خلیلی و به لطف جناب فالی در اقامتگاهی بسیار مجهز انجام پذیرفت. در آخرین قسمت سفر، یعنی تشریفات فرودگاهی اگر حسن عنایت برخی دانشجويان عراقی‌مان که کادر فرودگاه هستند، نمی‌بود، حتما به پروازمان که بی‌خبر، ساعتی جلو افتاده بود، نمی‌رسیدیم، و لله الحمد

 درخصوص این سفر که به دعوت دانشگاه کوت و به همت بین الملل دانشگاه و شخص معاونت کارآزموده‌ی آن، جناب دکتر مهدی تسخیری، فراهم آمدند نکته را می‌توان به اشتراک گذاشت:

۱. محبوبیت دانشگاه ادیان و مذاهب در میان نسلی از کادرهای آزموده و صاحب تأثیر عراق که از دانشجویان یا دانش‌آموختگان این دانشگاه هستند، واقعیتی انکارناپذیر است. اگر برای این ظرفیت عظيم انسانی که در کنون و آینده‌ی عراق حتما تأثیرگذار خواهد بود، فراتر از برنامه‌های علمی، کلان‌برنامه‌های فرهنگی و مذهبی نیز طراحی و اجرا شود، به یقین، در تبادل و تعامل فرهنگی دو ملت، نقشی بسزا خواهد داشت؛

۲. در عین حال، در سطوح رسمی و گاهی نخبگیِ عراق با برخی نگاه‌های انتقادی هم روبه‌رو می شویم که نگران غلبه‌یافتن نگاه مالی و اقتصادی بر نگاه علمی در دانشگاه، و کم‌رنگ‌شدن ابعاد علمی و کیفیِ دوره‌های آموزشی هستند. شمار زیاد دانشجویان عراقیِ ما بهترین بستر و مستمسک برای رواج‌یافتن و جاافتادن این زمزمه‌هاب حاکی از نگرانی یا خرده‌گیری است. در کنار مدیریت آماریِ دانشجويان ورودی، حتما سخت‌گیری‌های سنجیده در فرآیند تحصیل، امتحانات پایان ترم و تدوین پایان‌نامه نقش زیادی در بهبود این نظرگاه ایفا خواهد کرد؛

۳. راه‌افتادن برنامه‌های مشترک علمی، آموزشی و پژوهشی میان دانشگاه ادیان و مذاهب(و دیگر دانشگاه‌های ایران) و دانشگاه‌های عراق، اعم از دانشگاه‌های قدیمی و نوپا می‌تواند نقشی درخور را در تبادل تجربیات از یکسو، و وصل شدن دانشگاه‌های ایران(و بالطبع، ملت و دولت ایران) به دنیای عرب از منفذ عراق، ایفا کند.

۴. جا دارد فراتر از دیدارهای رسمی، توافق های صوری و همایش‌های تشریفاتی یا ترویجی، و در کنار برنامه‌های مشترک علمی، مجموعه‌ای از فعالیت‌های فرهنگی (یا علمی فرهنگی تفریحی) طراحی شود تا آشنایی‌ها و پیوندهای فرهنگیِ دو ملت تقویت شود. به دلیل تنوع فرهنگی و مذهبی در عراق، لازم است ارتباطات ما با عراق به جامعه‌ی شیعیِ و عرب‌های عراق (که البته به دلیل محرومیت‌ها و تبعیض‌های تاریخی، نیازمند التفات و اهتمام بیش‌تری است) محدود نشود و بقیه‌ی قومیت‌ها مثل کردها، ترکمن‌ها و نیز دیگر ادیان و مذاهب، مانند کلیسای آشوری یا فرق مختلفِ اهل‌سنت یا متصوفه یا شَبَک‌ها و ایزدی‌ها را نیز شامل بشود.

در پایان وظیفه دارم، سپاسگزار میزبانان عراقی، معاونت ارتباطات و امور بین الملل دانشگاه و شخص جناب دکتر اسفندیاری و نیز همراهان علمیِ این سفر، آقایان دکتر خلیلی و دکتر معارفی (که مدافعانِ جدیِ دانشگاه در همه‌ی نشست‌ها و ارتباطات بودند)، تشکر کنم و برای تک‌تک ایشان، بهترین‌ها را در این ایام و لیالیِ مبارک ماه رمضان کریم، آرزو می‌کنم.

مطالب مشابه