دکتر حمیدرضا شریعتمداری رئیس دانشکده فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب در یادداشتی به مناسبت درگذشت همکار عزیزمان آقای داود بهلولی در یادداشتی آورده است:
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد وقت وداع یاران
خبری آمد که تلخ بود و بس ناگوار:
از دست دادن همکاری سخت کوش و بی ادعا،
پژوهشگری نکته دان که کارمندی اش حجاب دانشمندی اش شده بود!
اهل تزهد و تکسب نبود، اما به واقع، مشی ای زاهدانه داشت.
دل در گرو تصوف داشت، اما از نوع واقعی اش، بدون آنکه خرقه ای بر تن کند و دلقی بر خود آویزد!
چند اثری که فراهم آمده ی خامه و کِلک زرین اوست، بهترین گواه فضل اوست.
با آنکه سالیانی در میان ما زیست، اما همگی در باره اش کم می دانستیم.
گویا او خودش همین گمنامی را بیش تر می پسندید!
آنچه بنده را به ایشان پیوند می زد، علاوه بر امور رسانه ای، خبرهای خوب و ناخوشی بود که گاه و بیگاه به بنده منتقل می کرد و از من به عنوان "میرزا بنویس" دانشگاه، می خواست تا بیانیه ای بنویسم و تبریک یا تسلیتی بگویم.
و چه سخت است اینکه: اینک دست به قلم می شوم تا نه به سفارش او، بلکه برای او و البته به سفارش دلم بنویسم و در رثایش قلم بزنم.
بهلولی عزیز،
ای کاش در مورد تو بیش تر می دانستیم!
ای کاش با تو بیش تر نشست و برخاست می کردیم و از حال و درونت، و از گذشته و کنونت بیش تر خبردار می شدیم تا غم از دست دادنت با حیرت ناشی از نشناختتنت، در هم نمی آمیخت و اینگونه حیران و نالان نمی شدیم!
ای کاش در جمع علمی مان، جایی برای تو باز می کردیم و از دغدغه ها و یافته های علمی ات بهره می بردیم!
گاهی آن عزیز برای مصاحبه ای می آمد، اما پس از پایان گفت وگو، مسئلهی دیگری را مطرح می کرد و چند و چون آن را به بحث می گذاشت و این نشانگر دلمشغولی های علمی او بود.
با خود می گویم:
ای کاش من هم بی ادعایی را از او می آموختم و نیز:
بیش دانی و کم گویی را
و نیز:
فارغدلی و بی آلایشی را
و نیز:
خود کم بینی و کم توقعی را:
و نیز:
در خود نگریستن و به خود پرداختن را:
《عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم وگر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن دِروَد عاقبت کار که کشت》.
اینک که در آستانه ی اربعین حسینی، شاهد پرکشیدن این گرامی همکارمان در روابط عمومی دانشگاه ادیان و مذاهب هستیم، ضمن همدردی با خانواده داغدیده آن مرحوم که یکباره آماج چند مصیبت سهمگین شده اند، به ریاست محترم دانشگاه، حجت الاسلام والمسلمین نواب و به همه همکاران علمی و اجرایی دانشگاه، به ویژه به دوستان روابط عمومی و مدیر کوشای آن جناب حجت الاسلام والمسلمین فخرآذر، تسلیت می گویم و از خدای متعال می خواهم با غفران و رضوان بیکران خودش، این فقید سعید را بپذیرد و دل داغدیده خانواده اش را سرشار از آرامش و خشنودی بفرماید!
دانشگاه ادیان که هنوز جامه عزایش را در سوگ یکی از بهترین کارگزارانش، مرحوم فرخ، از تن در نیاورده، به عزایی دیگر نشسته، مباد که بیش از این، گرفتار و داغدار شود!
تحقق این آرزو نیازمند دقت و اهتمام بیش ترِ همه ما، مسئولان و دست اندرکاران دانشگاه است تا در کنار حفظ نشاط، پویایی و بالندگی دانشگاه، از سلامت و کرامت تک تک همکاران و خانواده های محترمشان صیانت نماییم.
بارالها،
سایه رحمتت را بر سر ادیانیان و نیز ایران و ایرانیان بگستران و سایه شوم کرونا را از سر جهان و جهانیان برطرف فرما!
آمین یارب العالمین
حمیدرضا شریعتمداری