نکات بیان شده در سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین دکتر حمیدرضا شریعتمداری در «نخستین همایش اسماعیلیه در ایران؛ کلام، ادبیات و تاریخ»
دکترشریعتمداری در همایش اسماعیلیه در ایران که نخستین بار در دانشگاه ادیان و مذاهب قم برگزار میشود
فرمودند: اسماعیلیه بخشی از پیکره تشیع اعتقادی است.
– بزرگان شیعه مثل شیخ مفید و شیخ طوسی و ملل و نحل نویسان مثل «شهرستانی» و «ابوالحسن اشعری»، تشیع اعتقادی را به گونه ای تعریف کرده اند که شامل اسماعیلیه و زیدیه نیز در کنار اثناعشریه می شود.
– از لحاظ تاریخی قرابتها و رقابتهایی بین این سه فرقه بوده است؛ چه بسا برخی مسایل فقهی و فرهنگی در امامیه هم تحت تأثیر برخی اندیشههای اسماعیلیان شکل خاصی پیدا کرده اند.
– مثلاً در قرن چهارم، اختلاف فقهی بین قم و بغداد درباره عدد ماههای قمری بود. قمی ها قائل به عدد ثابت بودند، ولی بغدادی ها قائل به رؤیت بودند.
آیت الله العظمی سیستانی در جایی فرموده اند که این نظریه قمی ها، تحت تأثیر «فاطمیان مصر» بوده است.
دکترشریعتمداری: – تأویل باطنی چیست؟
و دقیقاً با آنچه در قرآن با همین عنوان به کار رفته است یا با تأویل کلامی چه تفاوتی دارد؟
– علامه «طباطبایی» میفرماید که تأویل در قرآن مربوط به لفظ نیست؛ بلکه مجازا به لفظ نسبت داده میشود، یعنی بیان امری در حقیقت خارجی وجود دارد.
– تأویل در بیان قرآن، مخصوص خداوند است و راسخون در علم که خداوند قدرت تأویل را به آنها میدهد.
– اما "تأویل کلامی" در بین همه علمای مذاهب – شیعه و سنی، کلامی، اهل حدیث و اخباری، و… وجود دارد و همگان ناگزیر به این نوع تأویل تن دادهاند.
البته سلفیهای غلیظی داریم که یا منکر هر نوع تأویل هستند، یا مثلاً حتی تأویلات «احمد بن حنبل» را تخطئه کردهاند.
دکترشریعتمداری: – اسماعیلیه تنها مذهب در بین مذاهب اسلامی و شیعی است که نظام فلسفی خاص خود را دارد.
از لحظه روشی هم دیدگاه هایی مثل "نظریه تعلیم" در بین نِزاریان (به کسر نون، صحیح است) یا تأویل در اسماعیلیان وجود دارد.
– "تأویل باطنی" هم در بین همه جریان ها و ادوار فکری اسماعیلیه مقبول و جاافتاده است.
البته این امر در بین عرفای اسلامی و برخی روایات اثنی عشریه هم به چشم میخورد.
اما تأویلی که در بین اسماعیلیان مطرح است و در جریانهای غالی هم مشهود است، "تأویل باطنی" است.
دکترشریعتمداری معتقدند تعریف تأویل کلامی: دست کشیدن از معنای ظاهری به خاطر دلیلی که قوی تر است (چه دلیل لفظیِ منفصل و چه دلیل عقلی).
این نوع تأویل، مجوز یا مسوغ یا حتی موجب میخواهد و در هرحال، از طور دلالت لفظی خارج نمی شود و فقط معنای محتملِ غیرظاهر را ترجیح می دهد.
– اما در "تأویل باطنی" هیچ نقشی برای لفظ، قائل نمیشوند و به عبارت دقیق تر، هیچ شأنی برای دلالت لفظی قائل نیستند.
مهمترین شاخصه تأویل باطنی این است که در این نوع تأویل، در قید و بند لفظ و دلالت الفاظ نیستند؛ بلکه الفاظ تبدیل به علائم میشوند. ویژگی دیگر این نوع تأویل سنجش ناپذیری است، یعنی ملاکی برای سنجش آن وجود ندارد.
– تأویل باطنی، هم درباره الفاظ (عمدتاً الفاظ قرآنی) وجود دارد، هم درباره احکام شرعی، و هم درباره تکوینیات.
– صلاحیت این تأویل، فقط از آنِ «امام» است.
دکتر شریعتمداری برآنند که معیاری ترین شخصیت علمیِ اسماعیلیه «قاضی نعمان» صاحب کتاب "دعائم الاسلام" است.
وی در کنار دعائم، کتابهای تأویلی همچون "تأویل الدعائم" و "اساس التأویل" را نیز دارد.
البته تأویلات قاضی نعمان نسبت به قبل از خودش – مانند تأویلات ابوحاتم رازی – لطیفتر و به تفسیر، نزدیک تر است.
– «حمیدالدین کرمانی» در کتابش "راحه العقل" توصیه میکند که قبل از کتب من، در ابتدا کتاب های ظاهر و شریعت را بخوانید، سپس کتابهای تأویلی – از جمله کتاب های «ابوحاتم رازی» و «ابویعقوب سجستانی» و تأویل الشریعه امام معز فاطمی را بخوانند، سپس سراغ آثار من بیایند.- اوج تأویل – یا به تعبیر دکتر «فرهاد دفتری» شاهکار تأویل اسماعیلی – آثار «ناصر خسرو قبادیانی» است؛ به ویژه، کتاب "وجه دین" او.
وی در این کتاب می گوید تا به این تأویلات علم نداشته باشیم به وجه و روی دین و به علم دین، وقوف پیدا نکردهایم…. "کتاب و شریعت را بی تأویل، مقدار نیست".
– بر مبنای وجه دین، هیچ حقیقت عینی، هیچ لفظ مقدس و هیچ حکمی از احکام دین وجود ندارد، مگر اینکه باطنی دارد و این را فقط امام تشخیص میدهد؛ مثلاً مینویسد که : "نماز، کنایتی است از پیوستن به امام" یا "برخی متعلقات زکات را تأویل میکند به ناطق و اساس و امام".
– وی از تعداد کلمات، تعداد حروف و حتی سیلابس های "لا اله الا الله" حقائق عِلوی، حدود روحانی، چهارگانه "ناطق، اساس، امام و حجت" امامان هفت گانه و لواحق یا رؤسای جزایز ده گانه را بیرون می کشد!
– اینکه آیا واقعا همه این تأویلات را از امامان خود گرفتهاند؟ یا دوق و استحسان خودشان دخیل بودهاند، برای ما معلوم نیست، گرچه کسانی مثل قاضی نعمان همه علوم خود را از امامان فاطمی، به ویژه معزلدین الله می داند.
– مشکل اصلی این است که برای بررسی صحت این تأویلات، هیچ سنجه و معیاری وجود ندارد، یعنی مثلا اگر با استفاده از این تأویلات، ختم شریعت را اعلام کردند(همانگونه که در زمان ابوطاهر جنابی در بحرین و زمام «حسن دوم نزاری» در الموت اتفاق افتاد)، نمی توان آن را مورد سنجش یا پرسش یا نقد قرار داد!
اما در امامیه اینطور نیست که اگر حرفی از کسی حتی امام شنیدیم، هیچ مبنایی برای سنجش صحت آن نداشته باشیم؛ بلکه "عقل قطعی"، "مسلّمات احکام و معارف (مانند توحید یا نماز و روزه)" و "محکمات قرآنی" معیارهایی برای سنجش هستند.
– امامان اثنا عشریه می فرمودند که: "اگر ما چیزی را بیان کردیم، از ما بپرسید که آن را از کدام آیه قرآن استفاده کرده ایم؟" یا اینکه: "اگر حدیثی از ما نقل شد که با قرآن مخالف بود، ما آن را نگفته ایم یا آن را به دیوار بزنید".
– البته تأویل گرایی اسماعیلیه به معنای "شریعت گریزی" اسماعیلیان در دوره های مختلف نیست؛ بلکه به ویژه در دوران فاطمیان، پایبندی به شریعت وجود داشته است. البته در دوران نِزاریان جدید – یعنی آقاخانی ها – نقض برخی احکام شرعی دیده میشود.