تبیین ابعاد سهگانه امامت در خطبه دوم نهجالبلاغه
جلسه تفسیر نهجالبلاغه با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین دکتر نادم، در نمازخانه دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد. در این نشست، ایشان به تبیین و شرح خطبه دوم نهجالبلاغه پرداختند و بر ضرورت توجه به زمینههای تاریخی و شرایط صدور خطبهها در فهم صحیح کلام امیرالمؤمنین علی علیهالسلام تأکید کردند.
دکتر نادم در ابتدای سخنان خود با اشاره به نقش «شان نزول آیات» در فهم قرآن کریم، تصریح کردند که در فهم روایات نیز باید به «شان صدور» توجه جدی داشت؛ بهویژه در متونی همچون نهجالبلاغه که فهم دقیق آن بدون در نظر گرفتن فضای زمانی، سیاسی و اجتماعی دوران امیرالمؤمنین علیهالسلام ممکن نیست.
خطبهای در بستر حوادث پس از جنگ صفین
ایشان با اشاره به اینکه خطبه دوم نهجالبلاغه پس از ماجرای جنگ صفین ایراد شده است، خاطرنشان کردند: این خطبه در شرایطی بیان شده که جریان حَکَمیّت با نیرنگ معاویه و عمرو عاص و با فشار و اصرار برخی از نیروهای خودی، بر امام تحمیل شد؛ در حالی که حضرت بهعنوان امام جامعه برای مقابله با انحراف حاکمیت اموی و شکستن اقتدار معاویه قیام کرده بودند.
ساختار سهبخشی خطبه دوم نهجالبلاغه
دکتر نادم با اشاره به تحلیل پیشین خود از این خطبه، آن را دارای سه بخش اساسی دانستند:
-
توصیف شرایط پیش از بعثت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و وضعیت اجتماعی و اعتقادی جامعه آن روز
-
اشارهای انتقادی و معترضه به نیرنگهای منافقانه حاکمیت معاویه
-
تبیین جایگاه، اوصاف و ویژگیهای اهلبیت پیامبر صلیاللهعلیهوآله
ایشان در ادامه تأکید کردند که بخش سوم خطبه، بهویژه فراز پایانی آن، از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ چراکه در این فراز، امیرالمؤمنین علیهالسلام بهصراحت به مبانی حق ولایت و حاکمیت اهلبیت علیهمالسلام اشاره میفرمایند.
«وَلَهُم خَصائصُ حَقِّ الوِلایة»؛ تصریح به حق حاکمیت
دکتر نادم با استناد به عبارت «وَلَهُم خَصائصُ حَقِّ الوِلایة» بیان کردند: برخلاف برخی دیدگاهها که مدعیاند امیرالمؤمنین علیهالسلام در نهجالبلاغه سخنی از حاکمیت سیاسی نگفتهاند، این فراز بهروشنی دلالت بر حق ولایت و حق حکومت سیاسی و اجتماعی اهلبیت علیهمالسلام دارد؛ تفسیری که بسیاری از بزرگان نیز آن را پذیرفتهاند.
ایشان افزودند: حضرت در ادامه میفرمایند «فیهِمُ الوَصِیّةُ وَ الوِراثَةُ»؛ یعنی وصیت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و میراث ایشان در این خاندان قرار دارد. این میراث صرفاً مادی نیست، بلکه تمام مقامات معنوی، علمی و الهی پیامبر به اهلبیت علیهمالسلام منتقل شده است.
بازگشت حق به صاحب حق
به گفته دکتر نادم، امیرالمؤمنین علیهالسلام با بیان این مطالب، در واقع وضعیت زمان حکومت خود را تبیین میکنند و میفرمایند: اکنون که من امام و حاکم جامعه اسلامی هستم، حق ولایت و رهبری سیاسی به جایگاه واقعی خود بازگشته و به صاحب اصلی آن سپرده شده است؛ حقی که پیش از این در جایگاه خود قرار نداشت.
سه جایگاه بنیادین اهلبیت علیهمالسلام
سخنران این نشست با جمعبندی این فراز از خطبه دوم نهجالبلاغه، سه جایگاه اساسی برای امام معصوم برشمردند:
-
مرجعیت دینی و علمی امام
-
مرجعیت و حاکمیت سیاسی و اجتماعی امام معصوم
-
جایگاه باطنی و معنوی امام (ولایت تکوینی)
ایشان تأکید کردند که هرگونه امامشناسی که یکی از این سه بُعد را نادیده بگیرد، امامشناسی ناقص و ناتمام خواهد بود.
نقد رویکردهای ناقص در امامشناسی
دکتر نادم با انتقاد از برخی رویکردهای رایج در مراکز علمی و پژوهشی اظهار داشتند: متأسفانه در بسیاری از دانشگاهها، حوزههای علمیه و حتی مؤسسات با عنوان «امامتپژوهی»، به بُعد حاکمیت سیاسی امام معصوم توجه کافی نمیشود. برخی امام را صرفاً در مرجعیت علمی و دینی خلاصه میکنند و برخی دیگر تنها به ولایت تکوینی و مقامات باطنی میپردازند.
ایشان با ذکر نمونهای از یک نشریه تخصصی امامتپژوهی که صدها مقاله منتشر کرده اما تنها یک مقاله آن به حاکمیت سیاسی امام پرداخته است، این وضعیت را اجحاف در حق مفهوم امامت دانستند.
نهجالبلاغه؛ مبنای جامع امامشناسی
در پایان، دکتر نادم تصریح کردند: خطبه دوم نهجالبلاغه باید بهعنوان یک سرفصل و چارچوب بنیادین در آموزش، تدریس و پژوهش امامشناسی مورد توجه قرار گیرد. امامشناسی کامل، تنها زمانی محقق میشود که هر سه بُعد علمی، سیاسی–اجتماعی و معنوی امام معصوم بهصورت توأمان بررسی شود؛ رویکردی که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در کتاب «انسان ۲۵۰ ساله» بهروشنی بر آن تأکید کردهاند.
در پایان این نشست، حجتالاسلام والمسلمین دکتر نادم با تأکید بر نقش تاریخی و اجتماعی امیرالمؤمنین علیهالسلام در دفاع از حقوق مظلومان و مقابله با ظلم، خاطرنشان کردند: امامی که حکومت تشکیل داد، برای اجرای عدالت و احقاق حق مظلوم از ظالم قیام کرد و این خود، روشنترین گواه بر جایگاه حاکمیت سیاسی امام معصوم است.
وَالسَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه