به گزارش روابط عمومی دانشگاه، به همت دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه ادیان و مذاهب، نشست تخصصی با موضوع «بازخوانی اعتقادی سیاستهای خانهداری در ایران پس از انقلاب اسلامی»، با حضور دکتر خدیجه برزگر عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب و دکتر سمیه عرب خراسانی عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد.
در ابتدای این نشست دکتر خدیجه برزگر سخنران آغازین این نشست، کار خانگی را فراتر از مجموعهای از فعالیتهای روزمره در حوزه خصوصی دانست و آن را «کار اجتماعی پایدار» خواند که نقشی کلیدی در بازتولید نیروی کار به عنوان اصلیترین عنصر نظم اقتصادی ایفا میکند.
وی با مروری بر سیر تاریخی مسئله، خاستگاه نگاه انتقادی به تقسیم کار جنسیتی و محدود شدن کار خانگی به عنوان وظیفهای زنانه را به اوایل قرن نوزدهم و انقلاب صنعتی مرتبط دانست.
دکتر برزگر بیان کرد: موج دوم فمینیسم بود که کار خانگی را از حیطه یک فعالیت «طبیعی» و «زنانه» خارج و آن را به مثابه پدیدهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و حتی پایهای پنهان برای نظام سرمایهداری مورد نقد جدی قرار داد.
وی افزود: «ایده «شیفت دوم» برای زنان شاغل نیز ناظر بر همین مسئله است؛ زنانی که در حوزه عمومی (شیفت اول) فعال هستند، در بازگشت به خانه با «شیفت دوم» کاری مواجه میشوند که همچنان به طور نامتناسبی بر دوش آنان است.
این پژوهشگر حوزه زنان با اشاره به لایههای مختلف مسئله کار خانگی در ایران، به سه سطح تاریخی، ساختاری (قوانین و حقوق) و هنجاری-فرهنگی اشاره کرد و افزود: حتی با رشد اشتغال زنان و تغییر اقتصاد خانواده به سمت الگوی دو درآمدی، تقسیم کار خانگی به صورت متوازن صورت نگرفته است. این امر ناشی از ادراک فرهنگی عمیقی است که کار خانگی را طبیعی و متعلق به زنان میداند. این ادراک از طریق ابزارهایی مانند رسانه و گفتمانهای روزمره، با رویکردی اخلاقی و احساسی تقویت میشود و گاه احساس گناه یا ناکافی بودن را در زنان ایجاد میکند.
دکتر برزگر تحولات اجتماعی از دهه ۷۰ به بعد، از جمله افزایش نرخ آموزش و اشتغال زنان، را نقطه عطفی دانست که منجر به ظهور الگوی «خانواده دو والد شاغل» در ایران شده است.
وی در پایان تأکید کرد: در این الگو، زنان در عین ایفای نقش جدید به عنوان فعال اقتصادی، از بار نقشهای سنتی (همسری و مادری) رها نشدهاند و این «بار مضاعف»، کار خانگی را از یک مسئله فردی به یک «مسئله اجتماعی» تبدیل کرده است. این تحول، فضا را برای ارزشگذاری اجتماعی آنچه تحت عنوان کار خانگی یا شیفت دوم انجام میشود، فراهم میآورد.
در ادامه این نشست دکتر سمیه عرب خراسانی، دیگر سخنران این نشست، بحث خود را با اشاره به کتاب تأثیرگذار بتی فریدان، «رازوری زنانه» (The Feminine Mystique)، در دهه ۶۰ میلادی آمریکا آغاز کرد که مسئله نارضایتی عمیق زنان خانهدار طبقه متوسط را با وجود رفاه مادی، افشا کرد.
وی با تشریح ابعاد گسترده خانهداری، آن را شامل شش مسئولیت پایهای دانست و گفت: این مسئولیتها شامل تهیه غذا و مدیریت بودجه، نظافت و نگهداری خانه، شستشو و اتوکشی لباسها، مراقبت و تربیت فرزندان (امروزه شامل امور آموزشی و ترابری نیز میشود)، رسیدگی عاطفی به همسر و فرزندان، و مراقبت از اعضای بیمار، معلول یا سالخورده خانواده میشود.
دکتر عرب خراسانی با تأکید بر بینافرهنگی بودن این تقسیم کار، به محاسبه اقتصادی کار خانگی پرداخت و تصریح کرد: اگر قرار بود تمامی این خدمات به صورت بازاری و با کیفیت مناسب خریداری شود، ماهانه هزینهای سرسامآور (به عنوان مثال، معادل صدها میلیون تومان در شرایط کنونی) به خانواده تحمیل میشد. این خدمات رایگان، سهم بزرگی در تولید ناخالص داخلی و صرفهجویی در هزینههای دولت (مثل هزینههای نگهداری از سالمندان و بیماران در مراکز دولتی) دارد.
وی افزود: با این حال، زن خانهدار در آمارهای رسمی «بیکار» محسوب شده، درآمد مستقیمی ندارد و امنیت اقتصادی پایینی به ویژه پس از فوت همسر تجربه میکند، چرا که معمولاً مالکیت داراییها به نام او نیست.
این استاد دانشگاه با اشاره به نگاه رهبری به زن به عنوان «مدیر داخلی خانه»، این تغییر مفهوم را مهم ارزیابی کرد و گفت: مدیر داخلی بودن به معنای تقسیم کار و مشارکت اعضای خانواده است، در حالی که مفهوم سنتی زن خانهدار، بار مسئولیت را به طور انفرادی بر دوش زن میگذارد.
دکتر عرب خراسانی با ارائه نتایج یک پژوهش که مروری بر ۳۹ سند بالادستی و سیاستی در جمهوری اسلامی ایران داشت، بیان کرد: پس از گذشت بیش از چهار دهه، عملاً سیاست منسجم و مؤثری در به رسمیت شناختن و حمایت اقتصادی از «خانهداری به مثابه شغل» طراحی و اجرا نشده است.
وی دلایل این غفلت را در چند نگاه کلان دانست: تعریف خانهداری به عنوان شغلی صرفاً زنانه و فاقد آورده اقتصادی برای زن، تأکید بر مسئولیت انحصاری مرد در تأمین معاش (نفقه)، و دوگانگی و سردرگمی سیاستی در قبال اشتغال زنان (بین تشویق و حفظ نقشهای سنتی).
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب تشریح کرد: سیاستهای موجود عمدتاً معطوف به «زنان شاغل» و با هدف تسهیل تلفیق نقش آنان است، مانند مرخصی زایمان، ساعت شیردهی، کاهش ساعت کاری یا بازنشستگی زودتر برای مادران دارای فرزند معلول. همچنین، سیاست «مشاغل خانگی» نیز با انگیزه حفظ حضور زنان در خانه طراحی شده است. اما برای «زنان خانهدار» به عنوان یک گروه مستقل، حمایت اقتصادی مشخصی پیشبینی نشده است.
وی به دو مکانیسم قانونی اشاره کرد و افزود: این دو مکانیسم به صورت محدود به این حوزه پرداختهاند: اول، «اجرتالمثل» کار خانگی که تنها در صورت اعلام قبلی زن مبنی بر عدم تبرع قابل مطالبه است و دوم، «بیمه زنان خانهدار» که در قالب بیمه مشاغل آزاد و با پیششرط پرداخت سهم بیمه توسط خود زن (که غالباً امکان مالی آن را ندارد) یا همسرش تعریف شده و در عمل با استقبال مواجه نشده است.
گفتنی است در این نشست هر دو سخنران بر پیامدهای منفی تداوم این وضعیت تأکید کردند. دکتر برزگر هشدار داد که تداوم این نگاه میتواند به کاهش رغبت به ازدواج، تأخیر در فرزندآوری و حتی افزایش طلاق در میان زنان شاغل به دلیل احساس بیعدالتی بینجامد. دکتر عرب خراسانی نیز تصویرسازی منفی از خانهداری و ناامنی اقتصادی آن را عاملی برای دوری دختران جوان از این نقش و گرایش به اشتغال، حتی با درآمدهای ناچیز، دانست.