از جاهلیت کهن تا جاهلیت مدرن؛ نگاهی به خطبه دوم نهجالبلاغه در کلام امام علی علیهالسلام
در جلسه تفسیر نهجالبلاغه در نمازخانه دانشگاه، حجتالاسلام و المسلمین دکتر نادم با محوریت خطبه دوم نهجالبلاغه به تحلیل محتوای این خطبه پرداخت و با اشاره به شرایط پس از جنگ صفین، تأکید کرد: «هشدارهای امیرالمؤمنین علیهالسلام درباره بازگشت جامعه به جاهلیت، تنها مربوط به گذشته نیست؛ بلکه برای همه دورانها و جوامع بشری است.»
ایشان در آغاز، ضمن قرائت فرازی از خطبه فرمودند:
«اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسمالله الرحمن الرحیم، و به نستعین، و صلیالله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین.»
سخنران جلسه در توضیح این خطبه گفتند: این خطبه شریف پس از بازگشت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام از جنگ صفین ایراد شده است؛ جنگی که دومین نبرد بزرگ در دوران حکومت آن حضرت بود. در این خطبه، امام علی علیهالسلام در چند فراز به موضوعات مختلف میپردازند:
فراز نخست، حمد و سپاس الهی است؛
فراز دوم، درباره ویژگیهای پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله و اهلبیت علیهمالسلام میباشد؛
فراز سوم، به وضعیت جامعه پیش از بعثت پیامبر اکرم اشاره دارد؛
فراز چهارم، مجدداً جایگاه اهلبیت پیامبر را یادآور میشود؛
و فراز پایانی، به قوم آخرین (منافقین) اختصاص دارد که امام، ویژگیها و نقش آنان را در جامعه تبیین میفرمایند.
دکتر نادم افزودند:
پس از جنگ صفین، شرایط اجتماعی مسلمانان دچار تفرقه و اختلاف شد. گروهی از سپاه امیرالمؤمنین علیهالسلام جدا شدند و گروهی دیگر در کنار ایشان باقی ماندند. در چنین فضایی، امام علی علیهالسلام این خطبه را ایراد فرمودند تا جامعه اسلامی را نسبت به بازگشت به فضای جاهلیت هشدار دهند.
ایشان تأکید کردند:
«این خطبه تنها ناظر به زمان گذشته نیست، بلکه هشداری است برای همه دورانها؛ هرگاه شاخصههای جاهلیت در جامعه ظاهر شود، آن جامعه در مسیر انحطاط قرار خواهد گرفت؛ خواه جاهلیت کهن باشد یا جاهلیت مدرن.»
در ادامه، بخشی از خطبه را ترجمه و تفسیر کردند:
«و الناس فی فتنٍ انْجَذَمَ فیها حبلُ الدین…»
یعنی: «مردم در فتنههایی گرفتار شده بودند که در آن، ریسمان دین گسسته و ارتباط با خداوند از میان رفته بود.»
ایشان افزودند:
امام علی علیهالسلام در این فراز، دین را به ریسمانی تشبیه میفرمایند که واسطه ارتباط میان انسان و خداوند است. وقتی این ارتباط گسسته شود، انسان به جای خدا، به سراغ بتها و رؤسای قبایل میرود و جامعه از مسیر الهی منحرف میگردد.
وی در ادامه با اشاره به تعبیر «سوار الیقین» بیان کردند:
«ستونهای یقین در جامعه سست شده بود. کسی نبود که مردم را به حق راهنمایی کند. در نتیجه، حق و باطل در هم آمیخته و تشخیص مسیر درست دشوار شده بود.»
دکتر نادم افزودند:
«اختلاف در اصول دین، از جمله توحید، نبوت و معاد، جامعه را دچار تزلزل کرده بود. در چنین فضایی، چراغ هدایت خاموش شده و نابینایی و کوردلی بر مردم سایه افکنده بود.»
ایشان در ادامه فرمودند:
«زمانی که چراغ هدایت خاموش شود، انسان دیگر راه حق را نمیبیند و به جای اطاعت خداوند، به فرمان شیطان درمیآید. در چنین شرایطی، ایمان خوار و بیارزش میشود و نشانههای ایمان در جامعه ناپدید میگردد.»
در پایان با تأکید بر پیام عبرتآموز این خطبه فرمودند:
«امروز نیز اگر همان شاخصهها در جامعه ما حاکم شود، همان سرنوشت در انتظار ما خواهد بود. جامعهای که راه ایمان را از دست بدهد، بهتدریج در مسیر شیطان قرار میگیرد و خود به پرچمدار باطل بدل میشود.»