روز دوم از دوره دین و گردشگری با حضور دکتر محمدحسین ایمانی خوشخو و حجتالاسلام والمسلمین دکتر مهراب صادقنیا به همت دانشکده ادیان دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد. در ادامه گزارشی از این دو نشست تقدیم میگردد:
هوش معنوی؛ پل بین معنویت و گردشگری
آیا زیارت همان گردشگری است؟ تقلیل زیارت به نوعی از گردشگری از اساس کار درستی است؟ آیا گردشگریِ مذهبی، امتدادِ زیارت در سنتهای گوناگون ادیان است و یا این دو گونه از سفر، از اساس جوهره متفاوتی دارند؟ نسبت بین گردشگری و معنویت چیست؟ مراد از گردشگری معنوی چیست؟ پرسشهای بیان شده، محورهای اصلی نشست«گردشگری با رویکرد معنوی» بودند.
این نشست، که سومین نشست از مدرسه تابستانه دین و گردشگری به میزبانی دانشکده ادیان در دانشگاه ادیان و مذاهب بود، با حضور دکتر محمدحسین ایمانیخوشخو، سوم شهریور ماه برگزار شد. دکتر ایمانیخوشخو هم اکنون ریاست پارک علوم، فناوریهای نرم و صنایع فرهنگی را زیر نظر جهاد دانشگاهی بر عهده دارد. او که مدرس رشته گردشگری مذهبی است، تا چندی پیش در سمت رئیس دانشکده علوم گردشگری دانشگاه علم و فرهنگ نقش داشت. مدرک تحصیلی او، دکتری اقتصاد گردشگری از دانشگاه منچستر انگلستان است و چند سالی است در زمینه گردشگری و معنویت فعالیت میکند. از دیگر برنامههای در حال اجرای شهریور ماه سمپوزیوم یکصد سال گردشگری در ایران است که دکتر ایمانیخوشخو ریاست آن را عهدهدار است.
ایمانیخوشخو در این نشست از مفهوم سفر و توریسم و انگیزههای آن گفت و در تعریف از ماهیت سفر گفت: آدمی به دنبال یافتن پاسخ برای چراییها آمده است. اینکه از کجا آمده و به کجا خواهد رفت و مقصد غایی چیست، کار آدمی در سراسر حیاتش است. در گردشگری انسان، به دنبال یافتن این پاسخها است. در ادامه او از ساحت دوگانه مادی- معنوی انسان گفت. و مطالبی را پیرامون انسان از منظر روانشناسی، فلسفه و ادیان بیان کرد. به گمان وی صرف نظر از اینکه انگیزههای دیگری در سفر همچون کسب تجربه جدید و تعامل با افراد مختلف وجود دارد، معنابخشی به زندگی یکی از اصلیترین انگیزههای انسان معاصر است.
او بیان کرد: در سالهای اخیر به دنبال برقراری ارتباط با ریشهای قوی بین معنویت و گردشگری هستیم. رویکرد معنوی، یکی از مهمترین رویکردهای نو در حوزه گردشگری است. این رویکرد دارای شاخههای بسیاری است و یکی از آن شاخهها ادراک معنوی گردشگری از سفر است. به بیان دیگر نقطه اتصال بین معنویت و توریسم ، هوش معنوی است.
وی تأکید کرد: مراد از گردشگری معنوی، گردشگری مذهبی نیست. هر چند هر گاه سخن از گردشگری معنوی میشود، معمولا ذهنها سراغ گردشگری مذهبی میرود. اما ما به دنبال بررسی این فرضیه هستیم که همه گونههای گردشگری به لحاظ معنا دارای نتایج ارزشمندی است. به عقیده ما همه پدیدهها صورت و معنایی دارند و گردشگری صورتی است که همه با آن آشنایی داریم، اما این معنا و باطن آن است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
ایمانی خوشخو ابراز داشت: گردشگری معنوی در تصور رایج، یک گونه از انواع گردشگری است. اما از نظر من همه انواع گردشگری میتوانند معنوی تلقی شوند. زیرا سفر و گردشگری به خودی خود مقولهای معنوی است. توریسم جدید به دنبال برآوردن نیازهای والاتری است. تجربیات معنوی قابل کنترل و اندازهگیری نیستند. تجربیات معنوی قابل کنترل و اندازهگیری نیستند.
سخنران مدرسه تابستانه دین و گردشگری تصریح کرد: با تکیه بر مفاهیم علمی و دینیمان در حوزه گردشگری میتوانیم بگوییم معنی و مفهوم گردشگری معنوی چیست و این نکته که گردشگر به دنبال آرامش روح است را نباید از نظر دور کرد.
او در پایان افزود: امیدواریم دانشگاه ادیان و مذاهب(قم) با ظرفیت ویژهای که در بحثهای دانشگاهی ادیان و عرفان دارد، بتواند در فضای راهاندازی بحثهای میانرشتهای دین و گردشگری به خوبی عمل کند. این مدرسه آغاز خوبی برای طرح این موضوع است.
زیارت و استخوان پاک کردن زائر
نشست چهارم مدرسه تابستانه دین و گردشگری با حضور دکتر مهراب صادقنیا، عضو هیئت علمی دانشکده ادیان دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد. او علاوه بر تحصیلات حوزوی سطح 4 در رشته تفسیر و علوم قرآن، دارای دکتری تخصصی جامعهشناسی فرهنگی از دانشگاه علامه طباطبایی هست و در حوزههای مختلفی همچون مطالعات تطبیقی قرآن و کتاب مقدس، جامعهشناسی دین، و الاهیات تطبیقی به تدریس و پژوهش در حوزه و دانشگاه مشغول است و هماکنون مدیرگروه ادیان ابراهیمی دانشکده ادیان دانشگاه ادیان و مذاهب است. در این نشست دکتر صادقنیا موضوع خود را تحت عنوان «زیارت، گردشگری و گردشگری زیارت» ارائه کرد.
دکتر صادقنیا در ابتدای این نشست گفت: مکان مقدس و زمان مقدس دو امر بسیار مهم در ادیان ابراهیمی و نیز شکلگیری آئین زیارت هستند.
او زمان مقدس را زمان تکرارپذیر دانست؛ زمانی که در تقویم جای نمیگیرد و تقدس آن به روز خودش بر میگردد و نه به رخدادی که در آن اتفاق افتاده است. مکان مقدس نیز مکانی به کلی دیگر یا other است که تجربه امر قدسی در آن بیشتر است. وجود مکان مقدس در ادیان که نوعاً از زیستگاه شهروندان متفاوت است و به قول ترنر قلب هستی شمرده میشود، نخستین و شاید مهمترین شرط برای سفر و یا گردشگری دینی است.
صادقنیا برای تبیین نهاد زیارت و وجود مکان زیارتی در میان شیعیان از نظریههای ترنر و الیاده کمک گرفت. بر اساس ویکتور ترنر و میرچا الیاده معتقدند برای اینکه یک تفکر دینی شکل بگیرد، به چیزی به نام امر مقدس و به صورت خاص مکان مقدس متمایز نیازمند است. مکانی که زیستگاه یک گروه خاص نیست و به قلمرو جغرافیایی و ملکیت هیچ گروهی در نیامده باشد. در حقیقت به مکان مقدسی نیاز دارد که با محل زندگی شهروندان فاصله دارد. بر این اساس وقتی در قرن سوم هجری برای نخستین بار جمعآوری روایات مربوط به زیارت انجام شدتا محدوده زیارتگاهی کربلا را تعیین شود، تلاش شد تا مکان مقدسی را برای شیعیان مشخص شود که به برساخت تفکر دینی آنان و انسجام آن کمک کند. اگر چه در آن زمان مکه به عنوان مکان مقدس همه مسلمانان وجود داشت، ولی تفکر دینی شیعیان با این مکان مقدس که به صورت خاص به آنان اختصاص دارد، انسجام بیشتری مییافت و آنان را از باقی گروههای مسلمان متمایز میکرد.
سخنران مدرسه تابستانه دین و گردشگری درباره اهمیت نهاد زیارت در میان شیعیان افزود: نهاد زیارت نزد شیعیان از اهمیت ویژهای برخوردار است و در حقیقت بخشی از هویت مذهبی آنان است. اگرچه در ادیان دیگر نیز زیارت به مثابه بخشی از هویت مذهبی تعریف میشود، ولی در میان شیعیان به دلیل زیارت بر محور اقتدار شخصیتی زیارتشونده استوار است. زیارتشوندگان شیعی افرادی دارای فره ایزدی بالا هستند که سخن و فعلشان دارای اعتبار بلامنازع است. در هیچ مذهب دیگری حتی در میان اهل سنت کسی برای افراد سوگواری نمیکند، اما در میان شیعیان سوگواری برای افرادی که از این درجه از اقتدار شخصیتی برخوردارند امری ستوده شده و متداول و یکی از مؤلفههای زیارت و گفتمان زیارت یک گفتمان دینی است.
مدیرگروه ادیان ابراهیمی دانشگاه ادیان درباره ماهیت گفتمان زیارت در میان شیعیان گفت: اگرچه صورتبندی زیارت در سیر تکون خود کیفیتهای مختلفی به خود دیده است، ولی یک حقیقت در این تنوع ثابت مانده است و آن این که زیارتکنندگان همواره خود را در یک کنش دینی دیدهاند. آنان کار خود را یک عمل دینی توصیف میکنند. زیارتکنندگان با عمل خود میخواهند به امر قدسی نزدیکتر شوند و تجربه بیشتری از حیات قدسی داشته باشند. در تحلیل محتوای زیارتنامههایی که شیعیان میخوانند پررنگترین مفهوم مفهوم تقرب به خداست. آنان در این زیارت نامهها میخوانند «انی اتقرب بک» و یا «متقرب منک الیه» به وسیله زیارتشونده قصد دارند به خدا نزدیکتر شوند.
او در ادامه افزود: در میان شیعیان اصطلاحاتی است که نشان میدهد توبه و پاک شدن از گناه نیز یکی از دالهای مرکزی زیارت است. در میان برخی از شیعیان، بویژه جنوب ایران اصطلاح زیبایی در این زمینه هست. آنان از زیارت به عنوان «استخوان پاک کردن» تعبیر میکنند و معتقدند به وسیله زیارت خود را از گناه پاک میکنند حتی اگر آن گناه تا مغز استخوانشان نفوذ کرده باشد. و یا اصطلاح دیگری دارند با عنوان «راهی بریدن»؛ یعنی راهی رفتن و مسیری طی کردن. این اصطلاح در جایی کاربرد دارد که میخواهند بگویند زیارت کننده از خطا پاک شده است چون راهی طی کرده و به زیارت رفته است. از آنجا که زیارت همواره با سفر و جابجایی همراه است، در نگاه شیعیان این جابهجایی به معنای حرکت از نقصان به کمال است و این بریدن راه، یعنی طی کردن مسیر از نقصان به کمان و آدمی که راهی طی بریده است در حقیقت کامل شده است.
صادقنیا از زیارت به مثابه یک سرمایه اجتماعی در میان شیعیان یاد کرد و برای نشان دادن مدعای خود به آئین «بیرقزنان» در میان برخی مناطق جنوبی کشور اشاره کرد. در این مراسم که در شب عید قربان برگزار میشود، خانواده و بستگان حاجی مجلس شادیای برقرار میکنند و بر سر در خانه زائر مکه بیرقهایی مینشانند. این کار نشاندهنده این است که صاحب این خانه به سفر حج رفته و حاجی شده است. بیرقها را معمولا در بالاترین قسمت پشت بام منزل که که به آن کنیسه میگویند نصب میکنند. در این کار به تعداد افراد تحت تکفل حاجی بر بالای کنیسه بیرق نصب میشد و گاهی تا چندین سال تجدید میشوند. البته هدف از این کار فخر فروشی و یا خودنمایی نیست؛ بلکه برعکس میتوان چنین گفت که هدف ارزشمندی مورد نظر بوده، و آن این که چون طبق شرع مقدس اسلام کسانی به انجام این سفر مکلفند که استطاعت مالی داشته باشند و در قدیم عموما مردم بسیاری از چنین استطاعتی برخوردار نبوده اند؛ افرادی که حاجی میشدند با نصب این بیرقها در حقیقت اعلام میکردند که از چنین استطاعات مالی برخوردار هستند تا چنانچه افرادی در همسایگی و یا شهر و محله و یا حتی غریبههایی که وارد شهر شده و نیازمند و درمانده میشدند بتوانند به درب خانه آنان به جهت رفع حاجت مراجعه کنند. نصب بیرق در حقیقن نشانه دینداری است.
صادق نیا در پاسخ به پرسش از نسبت میان گفتمان فقه و گفتمان زیارت گفت: تفاوت آشکار این دو گفتمان در تکلیفگرایی گفتمان فقه و تا اندازهای رواداری گفتمان زیارت است. در حالی که فقه تأکید دارد رستگاری قطعی عملی مبتنی بر انجام تکالیف شرعی است و تنها کسانی میتوانند به آن امیدوار باشند که همواره با تمرکز بر مراقبت و پرهیزگاری اطاعت پیشه کرده و تکالیف شرعی خود را انجام دهند و البته تلاش کنند اعمال خیر خود را با گناه و نافرمانی از بین نبرند، گفتمان زیارت به رستگاری سهلالوصل تمرکز دارد. زیارتکنندگان شیعه برای آنچه باور دارند، معتقدند که زیارت امام حسین علیه السلام برای آنان مغرفت دائمی به همراه دارد و آنان را از گناهان پیشین و پسین پاکیزه میکند. البته نهاد فقه همواره کوشیده است که به زائران تفهیم کند تمام وعدههای داده شده برای زیارتکنندگان به رعایت تعالیم فقهی مشروط است، ولی آنچه در ذهن زیارتکنندگان وجود دارد همچنان رستگاری سریع الوقوع و روادارانه است.
صادقنیا در نسبت میان گفتمان فقه و زیارت ادامه داد: البته زیارت به مثابه یک فعل باید موضوعی برای فقه باشد و هست. به همین دلیل در فقه آداب و شروطی برای آن تعریف میشود؛ اما واقعیت امر این است که گفتمان زیارت در مؤلفههایی میل به جدایی از فقه دارد و شماری از زیارتکنندگان همچنان از تکلیفگرایی فقه فاصله میگیرند. همین فاصله گرفتن سبب شده است تا گفتمان زیارت قدری عرفی شود و سفرهای زیارتی تا اندازه زیادی به سفرهای گردشگرانه شبیه شوند. امروزه با ورود صنعت گردشگری و آمیختهشدن آن به زیارت، حواشی زیارت آنچنان فربه شده که دیگر خود امر زیارت به حاشیه رفته و تمایز مکان مقدس با مکان نامقدس روز به روز کمرنگتر از پیش میشود.
دکتر صادقنیا در بخش پایانی سخنان خود از تفاوت میان زائر و گردشگر گفت: این درست است که سفر در زیارت کننده و نیز گردشگر مفهوم مشترکی است و هر دو مسافر به حساب میآیند؛ ولی برای یک زیارت کننده سفر بخشی از زیارت است و آئین مقدسی شمرده میشود. از مناسک مذهبی متراکم برخوردار است. پیشترها وقتی کسی میخواست به سفر برود از چند روز قبل اعلام میکرد و از دیگران حلالیت میطلبید. برایش موقع رفتن چاوشی میخواندند، دیگران خود را در ثواب زیارتش سهیم میکردند، به او اصطلاحا تو راهی میدادند، خود او در کل طول سفر حالتی از تقدس داشت و هر گام را همراه با ثواب میدانست. در حالی که برای گردشگران این سفر جنبه قدسیت ندارد. دیگر این که به مسافران زائر معمولا القابی میدهند که نشانه اهمیت سفر آنان است. به آنان مشهدی یا کربلایی و یا حاجی میگویند، این القاب نشانه محترم دانستن این سفرها و اعتبار مذهبی آنان است؛ در حالی که به گردشگران معمولی از این القاب داده نمی شود.
البته نباید از این واقعیت غافل شد که به دلیل آنکه نیازهای مشترکی میان هر دو وجود دارد، مثل شبخوابی، تغذیه، نظافت، و … معمولا مکانهای زیارتی هر چه بیشتر شبیه مکانهای گردشگری شدهاند و این امر به عرفی شدن پدیده زیارت کمک می کند.