دکتر اکبر باقری مشاور عالی رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در امور پژوهشی در مراسمی که روز دوشنبه چهارم اسفندماه 1399 به مناسبت میلاد امام جواد(ع) از سوی معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد، به ایراد سخنرانی پرداخت.
متن سخنرانی وی به شرح زیر است:
نبوت خردسال در قرآن و امامت امام جواد(ع)
به امامت رسیدن حضرت امام جواد(ع) در کودکی، پرسشهایی را در اذهان پدید آورد که یکی از آنها قابل جمع بودن امامت با خردسالی است.
نزدیکترین راهکار پاسخ به پرسشها مراجعه به ثقلین است. پیامبر خدا(ص) تمسک به قرآن و اهل بیتع را راه هدایت و بازدارنده از ضلالت معرفی مینماید. اگر فهم قرآن از کلام مبیّن آن پیامبر اکرم(ص) و ائمه اهلبیت(ع) و شناخت اهلبیت(ع) به معرفی قرآن میسر گردد، زمینه هدایت فراهم میآید.
قرآن، حاوی داستانهایی از پیامبران گذشته است که قرائت مدبرانه آن، سؤالاتی همچون سؤال فوق را در نبوت برخی از پیامبران پیشین برای انسان پیش میآورد که نبوت طفل شیرخواره یا کودک خردسال به چه معناست؟
از آنجا که قرآن کتابی زنده است، داستانهای قرآنی مثالهایی برای فهم عقلا و علماست. داستان پیامبران پیشین، باید در زمان نزول بر پیامبر(ص) یا پس از آن کاربرد داشته باشد و الا لغو خواهد بود که با حکمت الاهی سازگار نیست.
نبوت خردسال در قرآن:
قرآن کریم به نبوت دو نفر از پیامبران الاهی اشاره میکند:
- حضرت عیسی(ع): زمانی که در آغوش مادر بر بندگی خود بر خدا و دریافت کتاب و نبوتش زبان گشود.
- حضرت یحیی(ع): که در دوران کهولت پدر و نازایی مادر به دعای پدرش حضرت زکریا(ع) به دنیا آمد و در خردسالی از سوی خدا به نبوت رسید.
با تأمل در این آیات به این نتیجه میرسیم که بافت موقعیتی حیات پیامبران پیشین(ع) که خداوند به وقایع زندگانی اشاره نموده است، بسیار تأملبرانگیز و قابل انطباق با موقعیت حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه اهلبیت(ع) بوده است. به طوری که فهم موقعیت هریک از آن پیامبران(ع) در تحلیل وقایع تاریخی امامان(ع) بسیار مفید است.
به عنوان مثال درک موقعیت حضرت زکریا(ع) در میان قومش به درک موقعیت امام رضا(ع) کمک شایان توجهی میکند و شباهتهایی میان حضرت یحیی(ع) و حضرت امام جواد(ع) وجود دارد. فرزند پسر نداشتن حضرت زکریا(ع) موجب شد تا کاهنان یهودی و برخی از مردم بر نبوت و جایگاه حضرت زکریا(ع) طعن زنند. همچنین کاهنان از موقعیت مذهبی خوب خود سوءاستفاده نموده به مالدوستی و استفاده ابزاری از موقعیت خویش روی آوردند.
موقعیت امام رضا(ع) در جامعه
حدوداً مشابه آنچه در مورد حضرت زکریا(ع) گفته شد، تأخیر در تولد حضرت جوادالائمه(ع)، برای حضرت امام رضا(ع) واقع شد.
- بزرگانی از اصحاب و دانشمندان مورد اعتماد امام موسی کاظم(ع)، تحت تأثیر اموال قابل توجهی از سهم امام(ع) که نزد آنها امانت بود، ضمن انکار شهادت آن حضرت، در امامتش توقف کردند و «واقفیه (توقف کنندگان)» نام گرفتند.
- آنان با استناد به نداشتن فرزند ذکور (پسر)، امامت امام رضا(ع) را نفی کردند.
- امام کاظم(ع) را مهدی دانستند و به غیبت ایشان قائل شدند.
به عنوان مثال روزی حسين بن قياما، از سران واقفيه از امام رضا(ع) پرسید: آيا تو امام هستي؟ امام پاسخ مثبت داد. حسین در کمال جسارت گفت: به خدا قسم که تو امام نيستي. امام از دلیل وی بر چنین عقیدهای پرسید. او پاسخ داد: از امام صادق(ع) براي ما روايت شده که امام، عقيم (بدون نسل) نيست و تو اکنون به اين سن و سال (حدود 47 سال) رسيدهاي و فرزند پسري نداري. امام فرمود: قسم به خدا که مدت زيادي نخواهد گذشت که خداوند، پسري به من عطا میکند.
ابن ابي نجران ميگويد: خداوند در کمتر از يک سال، امام جواد(ع) را به امام رضا(ع) عنايت فرمود.
چنانچه میدانیم، همواره در جامعه، طیفهای گوناگونی از باور نسبت به مسئلهای واحد وجود دارد. نه تنها حضرت زکریا(ع) و حضرت امام رضا(ع) با عنایت الاهی از طعن بیگانگان تبرئه شدند که امامت خردسال نیز همچون نبوت پیامبران خردسال مورد پذیرش عمومی قرار گرفت. فرزندان ائمه(ع)، اصحاب و شیعیان امامان نیز در مواجهه با امتحانات الاهی و چالشهای پیش رو، عکسالعمل واحدی نداشتند و به گروههایی تقسیم میشدند. معمولاً آنان پس از مدتی به جریان غالب شیعه که باورمند به امامت اهلبیت(ع) بودند، میپیوستند. دوره حیات امام رضا(ع) نیز از این قاعده مستثنا نبود و بسیاری از واقفیه با تولد و بروز معجزاتی از امام جواد(ع)، امامت ایشان را پذیرفتند. در ادامه گزارش واقعه مواجهه یکی از بزرگان فرزندان امام صادق(ع) با امام خردسال خویش، امام جواد(ع) نقل میشود.
احترام جناب علی بن جعفر(ع) به امام جواد(ع)
شیخ كلينى در رابطه با باور جناب علی بن جعفر(ع) بر امامت حضرت جوادالائمه(ع)، روایتی را نقل میکند که به دلیل اهمیت آن، عین روایت ذکر میشود:
محمد بن حسن بن عماد میگوید؛ روزی در حضور على بن جعفر ـ عموى امام رضا(ع) ـ در مدينه نشسته بودم. دو سال بود كه در مسجد رسول خدا(ص) نزد او می رفتم و احاديثى را كه از برادرش امام كاظم(ع) شنيده بود، مىفرمود و من مىنوشتم (و شاگرد او بودم). در اين هنگام ناگاه ديدم ابوجعفر (حضرت جواد(ع) در سنين كودكى) در مسجد رسول خدا(ص) بر او وارد شد. على بن جعفر [با آن سن و سال] تا حضرت جواد(ع) را ديد، شتابان برخاست با پاى برهنه و بدون رداء، به سوى حضرت جواد(ع) رفت و دست او را بوسيد و احترام شايان به او نمود، حضرت جواد(ع) به او فرمود: «اى عمو! بنشين، خدا تو را رحمت كند». على بن جعفر گفت: «اى آقاى من! چگونه بنشينم، با اينكه تو ايستادهاى؟».
هنگامى كه على بن جعفر (ع) به مجلس درس خود بازگشت، اصحاب و شاگردانش، او را سرزنش كردند و به او گفتند: «تو عموى پدر او (حضرت جواد(ع)) هستى، در عين حال اينگونه در برابر او كوچكى میكنى (و دستش را میبوسى) و …؟». جناب على بن جعفر گفت: ساكت باشيد، آنگاه ريش خود را به دست گرفت و گفت: «اگر خداوند اين ريش سفيد را شايسته (امامت) ندانست و اين كودك را شايسته دانست و به او چنان مقامى داد، آیا من فضيلت او را انكار كنم؟ پناه به خدا از سخن شما. من بنده او هستم» (اصول كافى، ج 1، ص 322)
نتیجه:
- جعل نبوت و امامت در انحصار خداست.
- نبوت و امامت، لزوماً مساوی با خلافت و حکومت ظاهری نیست که لازمه آن، بلوغ و سلطه باشد.
- شؤون هدایتگری و وساطت فیض در تمام حجج الاهی جاری است که شرط سنی ندارد.
پینوشت:
- إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي؛ شیخ مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد،ج1، ص233.
- وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (نحل، 44).
- تِلْکَ الاَمْثالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ ما یَعقِلُهَا اِلاّ الْعالِمُونَ (عنکبوت، 43).
- قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا (مریم، 30).
- يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا (مریم، 13-12).
اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ (آل عمران، 124).