مقایسه مبانی و ساختاری تذکره نگاری تصوف با رئالیسم جادویی با تأکید بر آثار مارکز

نویسنده:
محمد رودگر
سطح:
دکتری

به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی در این جلسه که پنج شنبه 8 بهمن در سالن کنفرانس شهید بهشتی دانشگاه ادیان و مذاهب با حضور دکتر مهدی حجوانی به عنوان استاد راهنما، حجت‌الاسلام دکتر مسعود اسماعیلی، حجت‌الاسلام دکتر امیر جوان آراسته، اساتید مشاور و  دکتر محمد حنیف، دکتر مصطفی موسوی راد، دکتر محمد راستگو فر در جایگاه اساتید داور برگزار شد دانشجو محمد رودگر از پایان نامه اش دفاع کرد.

در چکیده این پایان نامه آمده است:

سنت تذکره‌نویسی تصوف در ادبیات عرفانی، مورد توجه برخی از برترین نویسندگان ادبیات داستانی با شیوه رئالیسم جادویی همچون مارکز بوده است. گرچه عناصر داستانی موجود در حکایات تذکره‌های تصوف دقیقاً مطابق با ساختار رئالیسم جادویی نیستند و طبیعی است که با یکدیگر متفاوت باشند، با این حال، نزدیک‌ترین متون ادبی به ساختار این شیوه ادبی هستند. در بخش «مقایسه ساختاری» به برترین شگرد رئالیسم جادویی نیز اشاره می‌شود که همانا «شگرد باورپذیری» است. تذکره‌نگاران صوفی نیز به باورپذیر جلوه دادن کرامات و خوارق عادات توجه بسیار نشان داده‌اند. و اما در «مقایسه مبنایی» از آنجا که رئالیسم جادویی به درآمیختگی رئال با جادو و خیال تأکید دارد، دیدگاه صوفیه درباره عالم مثال و خیال مطرح می‌شود. همچنین مهم‌ترین بحث در رئالیسم جادویی، جادو و خوارق عادات است و در تذکره‌نگاری تصوف، کرامات اولیاست که مبنای تصوف در این باره نیز بیان می‌گردد. در نهایت مشخص می‌شود که توجه خاص نویسندگانی چون مارکزبه تذکره‌های صوفیانه، بیشتر ناظر به ساختار و تکنیک‌های داستانی این متون است. مبانی تصوف که در تذکره‌های عرفانی به طور کامل جریان دارد و صوفیه با توجه به این مبانی به ساختار روایی-داستانی خاص خود رسیده‌اند، آنچنان مدّ نظر رئالیسم جادویی نبوده است.

واژگان کلیدی: تصوف، ادبیات عرفانی، تذکره‌نگاری، ادبیات داستانی، عناصر داستان، رئالیسم جادویی، مارکز، عالم مثال و خیال، کرامات و خوارق عادات.