تفاوت دیدگاه کلامی شیخ صدوق و ابوبکر خلال و ثمرات آن در خداشناسی

نویسنده:
سید حمید موسوی
سطح:
کارشناسی ارشد

به گزارش روابط عمومی دانشگاه ادیان و مذاهب، در جلسه دفاعیه‌ای که پنج شنبه 26 بهمن 96 در دانشکده مذاهب دانشگاه ادیان و مذاهب با حضور دکتر امداد توران به‌عنوان استاد راهنما، دکتر علی امیرخانی، استاد مشاور و دکتر اکبر اقوام کرباسی در جایگاه استاد داور برگزار شد دانشجو سید حمید موسوی از پایان‌نامه‌اش دفاع کرد.

در چکیده این پایان‌نامه آمده است:

شیخ صدوقم 381 ه و أبوبکر خلالم 311 ه از شخصیت‌های معروف اهل حدیث و دو چهره نامدار از قرن چهارم هجری، هر یک دارای روش کلامی خاص بوده‌اند. ما به جایگاه عقل و نقل و روش اخذ به آنها در مسائل کلامی و در ادامه نقاط اشتراک و افتراق روش کلامی و تأثیر آن بر خداشناسی آنها را بیان کرده‌ایم. جایگاه عقل و قلمرو و مقدار به کار گیری آن نزد این دو شخصیت از جمله تفاوت‌های بین این دو شخصیت است و بیشترین تأثیر را در خدا شناسی آنها گذاشته است. عده‌ای شیخ صدوق را یک نص گرا می‌شناسند ولی در حقیقت او نص گرایی است که در موارد متعدد از عقل بهره جسته است؛ البته مراد صدوق از عقل، عقل فطری می‌باشد، اما خلال عقل و استدلال عقلی را در مسائل کلامی جائز نمی‌داند و حتی یک مورد در تألیفات وی یافت نشده که از عقل جهت اثبات یک مساله کلامی استفاده کرده باشد. نسبت به روش تفسیری، خلال به ظاهر آیات توحیدی استناد می‌کند و تنها روش تفسیری او روش مأثور به مأثور می‌باشد، بر خلاف صدوق که از روش‌های متعدد تفسیری بهره برده است. در روش حدیثی نیز هر یک روش خاصی را دنبال کرده‌اند. خلال فقط از اصحاب پیامبر حدیث نقل کرده است، اما صدوق اهل البیت را منبع اصلی کلام نبوی می‌داند هر چند از اصحاب پیامبر نیز روایت نقل کرده است. نتیجه اختلاف روش در این موارد، در مساله تأویل که عصاره این مباحث است مشاهده می‌شود. خلال تأویل را نمی‌پذیرد و ثمره آن اثبات اعضا و جوارح و مکان برای خداوند است. اما شیخ صدوق با تأویل و به کمک عقل فطری، آیات و روایات توحیدی را بر غیر معنای ظاهری آنها حمل نموده و خود را از اعتقاد به تشبیه و تجسیم رها کرده است.

کلمات کلیدی: شیخ صدوق، أبوبکر خلال، روش کلامی، عقل فطری، تأویل، تشبیه و تجسیم، عرش