بررسی رابطه نفس و بدن از منظر حکمت متعالیه و نوخاسته گرایی و تأثیر آن بر آموزه های دینی
- نویسنده:
- محمدمهدی عموسلطانی
- سطح:
- دکتری
به گزارش روابط عمومی دانشگاه، در جلسه دفاع از دکتری دانشجو محمدمهدی عموسلطانی با عنوان «بررسی رابطه نفس و بدن از منظر حکمت متعالیه و نوخاستهگرایی و تأثیر آن بر آموزههای دینی (با تأکید بر عالم پس از مرگ)» دکتر محمدمهدی علیمردی به عنوان استاد راهنما، حجتالاسلام والمسلمین دکتر مصطفی جعفرطیاری و دکتر مسعود آذربایجانی به عنوان استاد مشاور و حجتالاسلام والمسلمین دکتر حمیدرضا شریعتمداری، دکتر سید احمدرضا شاهرخی و دکتر حسین واله به عنوان استادان داور حضور داشتند.
در چکیده این رساله آمده است:
این رساله پژوهشی تطبیقی در معرفت نفس فلسفه اسلامی صدرالمتألهین و مکتبِ علمی و نوخاسته نوخاستهگرایی پیرامون مسائل حدوث، آفرینش و تکامل نفس/ ذهن در جهت حل مسئله دینیِ امکان و ضرورت حیات و جزای تکوینی پس از مرگ است. هدف: الف) از آنجا که تبیینهای رایج از مسئله برزخ، معاد، رجعت، در فلسفه دین اسلام بر اساس تجرد نفس است و بیشتر براهین تجرد نفس، بر طبیعیات قدیم مبتنی است لذا بررسی این براهین با توجه به دستاوردهای جدید نوخاستهگرایی از اهم اهداف رساله است. ب) پژوهش و درک تعامل علم و دین در مسئله نفس و بدن، و ارائه راهحلی نو در رفع تعارض ظاهری بین آن دو. ج) توسعه و بازسازی علمالنفس اسلامی و مترقی نسبت به رشد مبانی علم روانشناسی. د) بررسی و نقد نگاه روانشناسی حال حاضر به انسان و تزریق روحیه نفس باوریِ صحیح و معنویتهای مربوطه آن به روحیه علمزده و تلقیهای دنیوی از انسان. هـ) سنجش توان فلسفه اسلامی نسبت به دستاوردهای فلسفی و علمی حال حاضر دنیا. و) ارائه افقهای جدید فکری برای متکلمان، فیلسوفان و روانشناسان. روش: در پژوهشی مسئلهمحور بین نوخاستهگرایی جوهری ذهن و نظریه جسمانیهالحدوث صدرایی مطالعهای تطبیقی، تحلیلی (تحلیل محتوای متون فلسفی و علمی)، استدلالی، انتقادی و میانرشتهای انجام شد. مبنای رساله بر آن بوده که روش شناخت منحصر به روش تجربی نیست. یافتهها: در سایه نوخاستهگرایی بسیاری از ادله صدرایی مبنی بر تجرد نفس ناطقه ابطال و از طرفی برخی از آن ادله تقویت، بازنگری و مبنای طرح نظریه نوخاستهگرایی جوهری صدرایی واقع شد. نقاط قوت فلسفه صدرایی در رفع شکافهای تبیینی نوخاستهگرایی پررنگ گردید و ضعف علمی استدلالهای صدرایی بر امکان بقای نفس پس از مرگ و تحقق تکوینی جزای اخروی با استدلالهای بهروزتری جبران شد. با عبور از هیمنه علمی و فلسفی نوخاستهگرایی ویژگیها و تبیین مستدل نوخاستگی جوهر مجرد نفس، معضل وابستگی تنگاتنگ جوهر نفس به بدن (مغز) و تأثیر و تأثرات متقابل آنها توجیه علمی و عقلی مناسبتری یافت. پس از با ابطال نوخاستهگراییِ ویژگیها، در فصل آخر با الهام از نگاه صدرایی این نظریه استنتاج شد که در این دنیا نفس از قابلیت سیستمی بدن نوخاسته میگردد و مادامیکه به بدن تعلّق ذاتی یا (پس از تکامل جوهری، تعلّقِ) عارضی دارد از بدن قویاً تأثیرات ذهنی/نفسانی میگیرد که این تأثرات و بعضاً اختلالات در حکم نوخاستگی ویژگیها است، امّا نفس (در فرایند حرکت و تکامل جوهری) به نوخاستگی جوهری نائل میشود و این جوهرِ نوخاسته (بر خلاف دیدگاه نوخاستهگرایان جوهری نظیر هسکر، و غیره) تکویناً پس از مرگ باقی است. در این مرتبه بدن مثالی و همچنین تمام حالات و رویدادهای اخروی، تکویناً از نفس نوخاسته میگردد. همچنین این تحقیق به ارائه معانی جدید در مطالعه احادیث مربوط به حدوث پیش از بدن نفوس کمک نمود و نیز ضمناً با طرح خلأ تبیینی نوخاستهگرایی جوهری، و سپس رفع این خلأ به کمک حکمت متعالیه، ضمن پذیرش تکامل نوخاستهگرایانه، خالقیت مستقیم الهی نیز تبیین گردید.