معرفی مکتب های فلسفی هند
5,000,000 ریال
نویسندگان این اثر، دو پرفسور فقید، پرفسور چاترجی، رئیس اسبق دپارتمان فلسفه دانشگاه کلکته و پرفسور داتا استاد فلسفه دانشگاه «پات نا» میباشند که هر دو از فیلسوفان پرآوازه معاصرهندی به شمار میآیند و هر یک دارای آثار پرشمار و اصیل در حوزههای مربوط به فلسفه (اعم از شرق و غرب)اند. هر دو فیلسوف به زبان سنسکریت تسلط تام و کامل داشته و از اینرو مطالب کتاب خود را از منابع دست اول برگرفتهاند.
این کتاب با عنوان «مقدمهای بر فلسفه هند» یکی از متون اصیل و نامدار دانشگاهی در معرفی شالودههای نظری و زیربنیادی نُه مکتب فلسفی اصلی در هند است. هدف این کتاب معرفی اجمالی مکتبهای فلسفی هند است.
یکی از امتیازهای اصلی این کتاب این است که بدون هیچ گونه حاشیه پردازی یا تفسیری، به بیان و شرح نکتههای اصلی و کلیدی فلسفت هند میپردازد و عصاره و کلیات هر یک از مکتبهای نه گانه مادر را در سرزمین هند، با روشی نظاممند، بیانی استدلالی و کلامی موجز به خواننده عرضه میدارد.
بنابراین حاوی اطلاعات محض است، بدون هرگونه داوری ارزشی، جانبدارانه یا غرض ورزانه. فایده دیگر آن این است که چون همت اصول و بنیادهای کلیدی نُه مکتب اصلی هند را در همت شاخههای فلسفی (اعم از متافیزیک به معنای عام و خاص، وجودشناسی، معرفتشناسی، اخلاق و غایتشناسی) بر میشمارد فهم جزئیات و تفصیل هر مکتب را برای خواننده آسان و دلپذیر میشود.
کتاب حاضر در فصل اول شامل اصول کلی و نکات اصلی فلسفه هند، به همراه طرحی اجمالی از هر مکتب است و به خواننده یک دید کلی نسبت به موضوع میدهد و او را برای مطالعت هر یک از این مکتبها، که محتوای فصلهای بعدی است آماده میسازد. مراد ما از فلسفت هند اندیشه ورزیها و تعقلات حکیمان وارسته و فرزانهای است که در سرزمین هند، بر پایت قبول یا نفی مرجعیت وداها، به بنیاد افکنی نظامهای فلسفی منسجم با اجزایی سازگار و منطبق دست یازیده و کوشیدهاند که بر پرسشهای بنیادین انسان دربارت مفاهیمی چون خدا، کاینات و پیدایش آن، چیستی معرفت، موضوع آن، چگونگی نیل بدان و ابزار معتبر شناخت، ماهیت زندگی نیک و راههای رسیدن به آن، غایت زندگی انسان و… پاسخی عقل پسند و مستدل ارائه دهند و این پاسخها را از راه منطق به اثبات برسانند.
فلسفه در سرزمین پهناور هند زادت تامل و تفکر بیوقفت حکیمانی است که هرگز بر آنان پیامبری نازل نشد و کتاب مُنزلی هم با خود نیاورد ولی این همه موجب نشد که آنان نگاه خود را از آسمان فرو گیرند و به اندیشه دربارت امر متعالی و تبیین جایگاه انسان در هستی و غایت زندگی انسانی نپردازند بلکه بر عکس کوشیدهاند تا از راه تفحص و تدبر درباره نفس انسان به تبیین ماهیت وجود متعالی بپردازند.
در حقیقت، سر و کار پیداکردن متفکران هندی با موضوعهایی که ما به طور سنتی در قلمرو فلسفه جای میدهیم، فراهم آوردن زمینههای لازم برای نیل به هدفی متعالی، یعنی ورود به ساحت دین و اخلاق و عرفان است. دین سبب، آنچه را که ما فلسفه مینامیم هندوان «دهارما» میخوانند. دهارما یعنی چیزی که ماهیت انسان را نگاه میدارد و موجب تمایز او از سایر موجودات میشود. دهارما الوهیت انسان را، یعنی چیزی که انسانبودن انسان بسته به آن است، در او نگاه میدارد.
پس هدف از دهارما (یا فلسفه در هند) رساندن انسان به جایگاه ذاتی انسانی او، یعنی خدایی شدن است. اساس اندیشههای (دینی و فلسفی) هندی بر پایت رد یا قبول مرجعیت و اعتبار وداهای چهارگانه استوار است.
بر پایت این معیار شش مکتب مرجعیت وداهارا پذیرفتند (آستیکه Astika) و سه مکتب آن را رد کردند (ناستیکه Nastika) و مجموعاً نُه مکتب مادر و اصلی فلسفی در هند تشکیل دادند. مکتبهای فلسفی هند الف. ناستی کا (مرجعیت وداها را نپذیرفتند) ب. آستی کا (مرجعیت وداها را پذیرفتند) 1. مکتبهایی که به طور مستقیم بر شالودت وداها مستقر میباشند 1. مکتب عملی (آئینی و مناسکی) (می مام سا) 2. مکتب نظری (ودانتا) 2. مکتبهایی که بنیادهای مستقل دارند (وی شه شیکا، نیایا، یوگا، سانک هیا) تاریخ پیدایش مکتبهای فلسفی هند دقیقاً بر ما دانسته نیست. یکی از علل این امر از بین رفتن آثار کهن و اولیه این مکتبها بوده است و علت دیگر آنکه فیلسوفان هندی مجموعاً هیچ علاقهای به ذکر نام خود و شرح زندگی و آثارشان نداشتهاند.
شش مکتبی که بر پایت پذیرش مرجعیت وداها پدید آمدند عبارتند از: 1) نیایا 2) وی شه شیکا 3) سانک هیا 4) یوگا 5) می مام سا 6) ودانتا و سه مکتبی که بر پایه رد مرجعیت وداها شکل گرفتند عبارتند از: 1) جارواکا 2) جانیا 3) بودا به نظر داس گوپتا از لحاظ زمانی مکتبهای سانک هیا، یوگا، می مام سا بر مکتب بودا تقدم دارند …
نویسنده | دریندراموهان داتا, ساتیش چاندرا چاترجی |
---|---|
مترجم | فرناز ناظر زاده کرمانی |
تعداد صفحات | 792 |
نوع جلد | شومیز |
سال نشر | 1394 |
10 in stock