بررسی و نقد نظریه اخلاقی قانون طبیعی بر مبنای آراء علامه طباطبایی و جان فینیس
- سطح:
- دکتری
به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی جزئیات این جلسه به شرح زیر بود:
عنوان: بررسی و نقد نظریه اخلاقی قانون طبیعی بر مبنای آراء علامه طباطبایی و جان فینیس
دانشجو : رحیم دهقان سیمکانی
استاد راهنما : دکتر محسن جوادی
استاد مشاوراول : دکتر امیر دیوانی
استاد مشاوردوم : دکتر محمدمهدی علیمردی
استاد داوراول : سرکار خانم دکتر زهرا خزاعی
استاد داوردوم : رضا الهی منش
زمان: دوشنبه 06/07/94
ساعت : 13
مکان: سالن کنفرانس امام موسی صدر
چکیده:
اخلاقِ مبتنی بر طبیعت، روش فهم سعادت و راههای وصول به آن بر اساس ظرفیتها و قوای طبیعی انساناست که در سنت یونانی و به ویژه در ارسطو وجود داشته و بعدها در نگرش آکوئیناس و سنّت آکوئینی دنبال شده است. جانفینیس که از اندیشمندان معاصر در حوزه فلسفه حقوق و اخلاق و از پیروان این سنّت اخلاقی است، تلاش نموده تا به پیروی از آکوئیناس ارزشهای اخلاقی را از طبیعت آدمی اخذ و اقتباس کند. علّامه طباطبایی نیز دیدگاههای اخلاقیِ خود را بر سرشت طبیعی انسان و ظرفیت های طبیعی او مبتنی ساخته و تقریری از نظریه اخلاقیِ قانون طبیعی را در سنّت اسلامی به تصویر کشیده است. دیدگاه این دو اندیشمند معاصر، علیرغم قرار داشتن در یک مسیر و برخوردار بودن از شباهتهای قابل توجّه، از تفاوتهای قابل ملاحظهای برخوردار است که بر اساس آنها میتوان در باب موجّه و قابل دفاع بودن هر یک از دو دیدگاه قضاوت نمود. این تفاوتها در سه رهیافت عمده وجودشناختی، معرفتشناختی و روانشناختی (انگیزشی) قابل طرح و بررسی است. به لحاظ وجودشناختی، علامه برخلاف فینیس، با اشکالاتی از جمله محدود بودن لیست خیرات پایه، بیگانهانگاشتن خیرات پایه و اولویت نداشتن برخی بر برخی دیگر مواجه نیست و مبانیای را اتّخاذ نموده که سیر تحوّل و تحقق هویّت اخلاقیِ انسان، بر اساس آن به خوبی قابل ترسیم است. همچنین، به لحاظ معرفتشناختی، علّامه برخلاف فینیس محدوده شناخت انسان را روشن ساخته و در باب چگونگی شناخت رضایت الهی به عنوان معیار اخلاقی بودنِ یک عمل، راهکار روشنی ارائه نموده است. به لحاظ روانشناختی ناظر به دلیل عمل و انگیزه نیز، علّامه برخلاف فینیس دلایل عمل را ضمن پرهیز از همسان پنداشتن «خواست» و «میل» از یکدیگر تفکیک نموده و با تأکید بر غایت اخروی و جاودان، انگیزه فاعل اخلاقی را به انگیزهای الهی و معنوی مبدّل ساخته است. به طور کلّی به نظر میرسد، رهیافت علّامه در سه بُعد مذکور، میتواند از توجیه معقولتر و قابل دفاعتری برخوردار باشد. در این رساله، تلاش نمودهایم تا ضمن تبیین نظریه اخلاقیِ قانون طبیعی و بررسیِ سیر تاریخی آن، دیدگاه این دو اندیشمند را تبیین و بر اساس سه رهیافت مذکور مورد تطبیق قرار دهد.
واژگان کلیدی: قانون طبیعی، اخلاق، طبیعت، سعادت، علامه طباطبایی، فینیس