بازخوانی اندیشه موعودگرایی در زند بهمن یشت و بحارالانوار

نویسنده:
خدیجه کوثر
سطح:
کارشناسی ارشد

به گزارش روابط عمومی دانشگاه ادیان و مذاهب، در جلسه دفاعیه‌ای که چهارشنبه 26 مهر 96 در سالن کنفرانس شهید بهشتی دانشگاه ادیان و مذاهب با حضور دکتر سیدسعیدرضا منتظری به‌عنوان استاد راهنما، ابوالقاسم جعفری، استاد مشاور و دکتر محمد شکری فومشی در جایگاه استاد داور برگزار شد دانشجو خدیجه کوثر از پایان‌نامه‌اش دفاع کرد.

در چکیده این پایان‌نامه آمده است:

مسئله ظهور منجی در آخرالزمان از آموزه‌های دینی است که تقریباً در همه ادیان با کیفیت‌های متفاوت مطرح می‌شود بنابر عقیده مشترک همه ادیان، در پایان دوران فردی از طرف خداوند خواهد آمد تا آنان را از ظلم و ستم و فسادی که به آن مبتلا شده‌اند، آزاد سازد. این موعود، اسامی و القاب متفاوتی در ادیان مختلف دارد که نوع رویکرد آن منجی را نشان می‌دهد. در اسلام هم نام با پیامبر (صلی‌الله علیه وآله وسلم) و لقبش مهدی و در دین زردشت سوشیانت نامیده شده است. در اسلام بر مسئله هدایت و در آیین زردشت بر سودرسانی موعود تأکید شده است. این موعود در اسلام دو غیبت دارد: غیبت صغری و غیبت کبری.

وقت ظهور نیز در هر دو دین مشخص نشده و در اسلام، بر اساس احادیث، هر کس در پی تعیین وقت باشد، باید او را تکذیب کرد و در کیش زردشت، گاهی گفته می‌شود که هزار سال فاصله میان دو موعود، نوعی استعاره از مدت طولانی است. سوشیانت‌ها بر طبق متون اوستا سه نفر هستند که آخرین سوشیانت موعود در پایان دوازدهمین هزاره از کیهان‌شناسی زردشتی متولد خواهد شد. این دو موعود مشترکاتی دارند ازجمله:

موعود بودن، سودرسانی، خرق عادت بودن تولد، محل تولد و ظهور، انتساب هر دو موعود به پیامبران دین خود، مشخص نبودن زمان ظهور، نسبت مادران دو منجی به نبی، ظهور همراه با یاران.

ازجمله تفاوت‌های مهم این دو موعود، نحوه برقراری عدالت و ملاک‌های آن است که در اسلام به‌تفصیل بدان پرداخته‌شده است ولی در آیین زردشت حتی مصداق سوشیانت‌ها نیز مشخص نشده است. اما با بررسی تاریخی از منابع تاریخی پس از اسلام می‌توان مصداقی برای دو سوشیانت نخست پیدا کرد و حتی شوسیانت نهایی دین زردشت را با مهدی موعود در اسلام انطباق داد.

کلمات کلیدی: سوشیانت، مهدی، موعود، هوشیدر، هوشیدرماه