الگوی مستقل کلام امامیه در مدرسه کوفه
- نویسنده:
- حسین نعیمآبادی
- سطح:
- دکتری
به گزارش روابط عمومی دانشگاه ادیان و مذاهب، در جلسه دفاعیهای که چهارشنبه 8 آذر 96 در سالن کنفرانس شهیدبهشتی دانشگاه ادیان و مذاهب با حضور حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدتقی سبحانی بهعنوان استاد راهنما، حجتالاسلام والمسلمین دکتر حمیدرضا شریعتمداری، استاد مشاور و حجت الاسلام والمسلمین دکتر عزالدین رضانژاد، حجت الاسلام والمسلمیندکترمحمد غفورینژاد، دکتر محمدحسن محمدیمظفر در جایگاه استاد داور برگزار شد دانشجو حسین نعیمآبادی از پایاننامهاش دفاع کرد.
در چکیده این پایاننامه آمده است:
این اثر به بررسی کلام امامیه در عصر حضور (مدرسه کوفه) به مثابه یک الگو و پارادایم مستقل میپردازد. پرسش اساسی این است که آیا میتوان مجموعه نظام مند گزارههای موجود در کلام امامیهٔ نخستین را در قالب یک منظومهٔ فکری با یک الگو و چارچوب مستقل کلامی و به صورت یک پارادایم فکری مستتقل معرفی کرد؟ روش معرفت در این پروژه تاریخی و نقلی، روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای، روش تحلیل دادهها کلاسیک (نه آماری)، سطح تحلیل توصیفی- تحلیلی و نوع نگاه به موضوع (روش شناسی) ترکیبی از نگاه تاریخی و پدیدارشناسی است.
به نظر میرسد به طور کلی چه در روششناسی کلام امامیه نخستین و چه در نظام مندی و ساختار آن دو موضوع اساسی کاملاً خودنمایی میکند: موضوع اول این است که متکلمان امامیه در دوران حضور به دلیل ارتباطی که با امامان معصوم و در نتیجه با منبع اصیل معرفت داشتند، در تمام موضوعات از نوع اعتدال عقلانی و منطقی برخوردار بودند. موضوع دوم اینکه دیدگاههای امامیه نخستین به همان دلیلی که ذکر شد، از یک ارتباط و انسجام منطقی و یک به هم پیوستگی عقلانی و کاملاً روشن برخوردار بودند. دلیل اول ما بر این هماهنگی در روششناسی آنان، نحوه ارتباط وثیق و هوشمندانهای است که در ارتباط بین عقل و وحی، ارتباط نظام مند معرفت اضطراری و ادراک حسی با عقل و ارتباط وثیق موضوع شهود با معرفت وحیانی مبتنی بر نصوص دیده میشود. این هماهنگی در موضوعات کلامی نیز وجود داشت؛ موضوعاتی اساسی همچون اراده خدا و نسبت آن با اراده مخلوقات، صفات الهی، حقیقت انسان و معرفت اضطراری. فصل نهایی این رساله عهده دار نشان دادن پارادایمیک بودن کلام امامیه نخستین است. کلام امامیه در پی وقوع بحران در پارادایم پیش از خود که به ناتوانی در حل معماهای مربوط به جهان هستی، خدا و صفات او، اراده الهی و نسبت آن با اراده مخلوقات انجامیده بود، به صورت یک دانش ناانباشمند و دارای پیشنهادات قدرتمند برای حل این معماها پا به عرصه گذاشت. این دانش از مولفههای انقلاب یعنی تغییر رویکرد به جهان هستی و گوهر انسان و هم چنین ایجاد دانش ناانباشمند برخوردار بود. هم چنین پس از شکلگیری نهایی، به مولفههای دانش بهنجار نیز شامل نوآوریهای خارق العاده، استانداردهای مشابه، انباشمندی در حد خود و وجه معماگشایی نیز دست پیدا کرد. به علاوه اشتراک گروهی اعضای جامعه علمی، وجود دستگاه رشتهای و هم چنین سیستم به هم پیوسته و هدفدار شامل تعمیمهای نمادین، پایبندیهای مشترک میان اعضا و وجود ارزشهای مشترک نیز از جمله خصوصیات پارادایم کلام امامیه است. این پارادایم همچون همه پارادایمهای دیگر در یک مقطع تاریخی و البته به مرور بعد از غیبت امامان و خارج شدن آنان از دسترس نظریه پردازان دچار بحران شد و در نهایت کمرنگ گردید.
کلمات کلیدی: کلام امامیه، مدرسه کوفه، پارادایم، انقلاب علمی، دانش بهنجار