رابطه عقل و نقل در اندیشه ابن تیمیه و نقد آن بر اساس منظومه فکری آیت الله جوادی آملی

نویسنده:
ابوالفضل خراسانی
سطح:
دکتری

به گزارش روابط عمومی دانشگاه، در جلسه دفاع از رساله دکتری دانشجو ابوالفضل خراسانی با عنوان «رابطه عقل و نقل در اندیشه ابن‌تیمیه و نقد آن بر اساس منظومه فکری آیت‌الله جوادی آملی»، حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حمید پارسانیا به عنوان استاد راهنما، حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر مهدی فرمانیان به عنوان استاد مشاور و حجج اسلام دکتر حمیدرضا شریعتمداری، دکتر محمدرضا مصطفی‌پور و دکتر محمد معینی‌فر به عنوان استادان داور حضور داشتند.

 

در چکیده این رساله آمده است:

تحلیل و بررسی اصول و مبانی فکری ابنتیمیه به عنوان نماینده جریان نص‌گرا با محوریت موضوع نسبت عقل و نقل و نقد آن بر اساس منظومه فکری جوادی آملی و پیامدهای مبتنی بر این دو رویکرد در عرصه معرفت دینی، نتایج قابل توجهی به دنبال دارد. ابن‌تیمیه با جمود بر ظواهر نصوص حتی در اصول اعتقادی، دلیل اختلاف فلاسفه و متکلمان را عدم مرجعیت ذاتی و استقلالی عقل می‌داند، لذا تقدیم معقول بر منصوص را بی‌اساس می‌خواند و تنها راه ایمان واقعی را ایمان جازم به پیامبر (ص) برمی‌شمارد. وی با تعریفی که از عقل ارائه می‌دهد، عقل را عرض می‌خواند و تا سرحد غریزه و عقل عرفی آن را تقلیل می‌دهد؛ با خلط نقل و شرع، از تقدیم شرع بر عقل به طور مطلق دفاع می‌نماید؛ با پذیرش تعدد عقل و تن دادن به نسبیت معرفتی، در صدد حل تعارض عقل و نقل برمی‌آید و ابطال یک نوع از انواع عقل را، ابطال کل عقل نمی داند. لیکن جوادی آملی، با هم‌سطح خواندن علوم عقلی و نقلی، هر یک از عقل و نقل را مؤید دیگری می‌داند و با تفکیک وحی از نقل، فهم نقلی را هم‌چون فهم عقلی، آسیب‌پذیر و غیر مصون از خطا و صواب و تعارض معرفی می‌نماید و از تأویل به عنوان راه‌حل تعارض عقل و نقل، دفاع کرده و تقدیم دلیل عقلی بر دلیل لفظی غیر صریح را ضروری دانسته است. وی محصول عقل تجربی، نیمه‌تجربی، تجریدی و عقل ناب را اگر از سنخ قطع و یقین یا مفید اطمینان عقلایی باشد، حجت می‌داند و ضمن متفاوت دانستن عقل با بنای عقلا، برهان عقلی را از سنخ علم برمی‌شمارد که اعتبار و حجیتش ذاتی است نه جعلی! به باور او در علم اصول باید از عقل و نقل و مباحث مربوط به آن در حوزه معرفت‌شناختی دین بحث شود. نگرش جوادی از نسبت عقل و نقل پیامدهای معرفتی خاصی را به دنبال دارد که می‌توان به حل تعارض علم و دین، تبیین هویتِ علم دینی و اسلامی‌سازی علوم، نفی علم سکولار و ابطال نظریه تفکیک اشاره نمود.