فلسفه اگزیستانسیالیستی مرگ در نهج البلاغه

نویسنده:
طاهره صاحب‌الزمانی
سطح:
دکتری

به گزارش روابط عمومی دانشگاه، در جلسه دفاع از رساله دکتری دانشجو طاهره صاحب‌الزمانی با عنوان «فلسفه اگزیستانسیالیستی مرگ در نهج‌البلاغه»، دکتر سید علی علم‌الهدی و دکتر الله‌کرم کرمی‌پور به عنوان استادان راهنما، دکتر محمدمهدی علیمردی به عنوان استاد مشاور و حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر مهراب صادق‌نیا، دکتر محمدحسن نادم و دکتر نعیمه پورمحمدی به عنوان استادان داور حضور داشتند.

 

در چکیده این رساله آمده است:

آنچه از مرگ و یادآوری آن در طول دوران تفکر بشریت به بیان گذاشته می‌شود، بیشتر از جنبه متافیزیکی و ترس از وقوع این رخداد می‌باشد. خروج از این جهان و ورود به ساحتی دیگر از هستی نیامده که انسان آن را درک نکرده است و رخدادی که بعد از آن به جریان خواهد افتاد و مسائلی از این قبیل، دل‌مشغولی فکری اندیشمندان و فیلسوفان غرب و اسلام بوده است. در مضامین دینی خصوصاً نهج‌البلاغه حضرت امیر، مرگ، پایان زندگی و در جست‌وجوی آدمی در هر حال می‌باشد، مرگی که زمانی فراخواهد رسید و وقوع آن حتمی و یقینی است. از طرف دیگر در اندیشه اگزیستانسیالیستی مرگ به مثابه واقعه‌ای است که هر لحظه در طول زندگی انسان با وی همراه بوده و امکان اصیل او به شمار می‌آید، مرگی که با تولد زندگی در نبودن زایش می‌یابد، فلاسفه اگزیستانسیالیست  زندگی را نسبتاً نوعی مرگ که رخدادی محقق است در نظر داشته‌اند؛ آنان مرگ را خاص‌ترین امکان دازاین می‌دانند تا از طریق آن بتوانند به دریافت معنای هستی برسند. از طرفی قائل بودن به عدم و نیستی راه‌کار تازه‌ای است تا فلاسفه اگزیستانسیالیست بتوانند به تبیین و توضیح مفهوم هستی بپردازند. در این نوشتار با استناد به روش کتابخانه‌ای و تحلیلی سعی بر آن شده است تا اهمیت مفهوم مرگ در مکتب اگزیستانسیالیسم و نهج‌البلاغه حضرت امیر(ع) به دیده تبیین نگاشته شود و در انتها با نگاهی اگزیستانسیالیستی به مرگ در نهج‌البلاغه، حدود نزدیکی و هم‌اندیشی فلاسفه اگزیستانسیالیست و حضرت علی(ع) پیرامون مسئله مرگ و تأثیر آن در معنای زندگی مورد بررسی قرار گیرد .