بررسی تأثیر ماهیت گفت و گوی ادیان بر تفسیر متون مقدس
- نویسنده:
- محمد حقانی فضل
- سطح:
- دکتری
به گزارش روابط عمومی دانشگاه، در جلسه دفاع از رساله دکتری دانشجو محمد حقانی فضل با عنوان «بررسی تأثیر ماهیت گفت و گوی ادیان بر تفسیر متون مقدس»، حجتالاسلام والمسلمین دکتر مهراب صادقنیا به عنوان استاد راهنما، دکتر محمدحسن محمدی مظفر به عنوان استاد مشاور و دکتر سید محمدعلی ایازی، حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدتقی انصاریپور و حجتالاسلام والمسلمین دکتر بهروز حدادی به عنوان استادان داور حضور داشتند.
در چکیده این رساله آمده است:
در میان دیدگاهها و الگوهای مختلفی که درباره تعامل بین ادیان وجود دارد، امروزه سکه حامیان گفتگو رونق و مقبولیتی بسیار بیشتر دارد؛ به نحوی که اگر مدعی نشویم دیگر دیدگاهها را مقهور خود کردهاند، بهروشنی فضای رسانهای و عرصه سیاستورزی ادیان را در اختیار گرفتهاند. در ادیان ابرهیمی نیز اوضاع به همین شکل است و در بین دیدگاههای مختلف، غلبه از آنِ حامیان الگوی گفتگو است. با توجه به محوریت متن مقدس در ادیان ابراهیمی، یکی از مهمترین منابعِ حامیان گفتگوی ادیان برای پیشبرد اهدافشان استناد و تمسک به متون مقدس است. اما نگاهی به آثار حامیان گفتگو نشان میدهد که نحوه استناد آنان به متون مقدس و تفاسیری که از این آیات به دست میدهند، تفاوتهای قابلتوجهی با حامیان دیگر دیدگاهها دارد. این رساله قصد دارد با تمرکز بر ادیان ابراهیمی به این پرسش بپردازد که تفسیر حامیان گفتگو از متون مقدس تا چه حد تحت تأثیر ارزشهای حاکم بر فضای گفتگوی ادیان است.
برای رسیدن به این هدف ابتدا لازم بود تا ذهنیت حاکم بر فضای گفتگوی ادیان تحلیل و شناسایی شود. برای این کار پنج سند مسیحی، اسلامی و یهودی انتخاب شد که میتوان آنها را مهمترین اسناد مربوط به گفتگوی ادیان در دهههای اخیر دانست. سپس با استفاده از روش نظریه داده بنیاد، این اسناد بررسی، و مؤلفههای اصلی آنها استخراج شد. در تحلیل این مؤلفهها نشان داده شد که ارزشهای مدرنی چون مطلوبیت ذاتی صلح، کرامت انسانها فارغ از دین و نژاد، و تلاش برای ساختن جهان، ارزشها و ملاکهایی هستند که گفتگوی ادیان را راهبری میکنند. در گام بعدی و برای بررسی تأثیراتی که گفتگو بر تفسیر متون مقدس گذاشته است، نمونههایی از نحوه تفسیر متون مقدس در آثار طرفداران گفتگوی ادیان ارائه شده است. این نمونهها نشان میدهند که طرفداران گفتگو در دو حوزه عمده به ارائه تفاسیر نو دست زدهاند، اول برای موجه نشاندادن مبادی و استلزامات گفتگوی بین ادیان و دوم برای تدراکدیدنِ مبانی الاهیاتی برای گفتگوی ادیان. در پایان نیز این تحلیل ارائه شده است که میتوان تمام این تحولات تفسیری را ناشی از حاکمیت ارزشهای مدرن بر فضای گفتگوی ادیان دانست که این نیز به نوبه خود، محصول تغییر الاهیات در دوران مدرن است؛ بدین معنا که در دوره مدرن الاهیات بیش از آنکه دلمشغول خدا باشد، دغدغه انسان را دارد.