تقابل و تعامل عقل و عشق در مثنوی مولوی و حدیقه الحقیقه سنایی

نویسنده:
جعفر احمدی نقدهی
سطح:
دکتری

جلسه دفاع از رساله دکتری دانشجو جعفر احمدی نقدهی با عنوان «تقابل و تعامل عقل و عشق در مثنوی مولوی و حدیقه الحقیقه سنایی» روز چهارشنبه 19 تیرماه 1398 در سالن شهید بهشتی دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد.

 

در چکیده این رساله آمده است:

به یقین در میان متون منظوم ادب عرفانی، حدیقه الحقیقه حکیم سنایی و مثنوی معنوی حضرت مولانا را مرتبتی بالا و منزلتی والاست و در این دو اثر سترگ و گران‌سنگ، بیش از هر مقوله‌ای به مبحثِ عقل و عشق و تقابل و تعاملِ آن دو پرداخته شده است.

در این پژوهش نگارنده ضمن تبیین تعاریف، کیفیّات، ویژگی‌ها، انواع و مراتب آن عقل و عشق، به تشریحِ

تقابل، تعارض و رویارویی و نیز تعامل، همسویی و همراهی آن دو پرداخته و نظرات و دیدگاه‌های ارزشمند سنایی و مولانا را در آثار جاودانه منزلت آنان، به ویژه در دو مثنوی عرفانی، حدیقه الحقیقه و مثنوی معنوی، به‌عنوان شاهکار ماندگار ادب عرفانی بررسی نموده است و به فراخور بحث و تناسب موضوعِ اصلیِ تحقیق، نظرات دیگر شاعران و گویندگانِ عارف مسلک و فیلسوفان مورد توجّه قرار گرفته است.

قدر مسلّم گلواژه‌های عشق و عقل را در کتب عرفانی قدر و منزلت بالایی است؛ عشق به مثابه امانتی قدسی و ملکوتی و عقل به منزله‌ی نخستین آفریده‌ی حضرت باری تعالی، هر دو به انسان، جانشین و خلیفتِ آفریدگار و اشرف مخلوقات عطا شده است.

آن‌گاه که از عقل نکوهی سخن به میان می‌آید، مقصود عقل جزئی، سودجو و معاش اندیش است و آن‌جا که بحث عقل ستایی مطرح می‌گردد، مراد عقل کلّی، عرشی و ایمانی است و زمانی که از عشق مجازی سخن می‌رود به مصداقِ «اَلْمَجازُ قَنْطَرهُ الْحَقیقَهِ» پلی به سوی عشق راستین تلقی می‌گرددو عشق حقیقی که سر فصلِ رستگاری و سرفرازی آدمی محسوب می‌شود، هماره مورد تحسین و تمجید قرار گرفته است.