تحلیل شاخصه های منهج فقهی اجتهادی محمد ناصرالدین البانپی-*7

نویسنده:
یحیی حقانی
سطح:
دکتری

به گزارش روابط عمومی دانشگاه، در جلسه دفاع از رساله دکتری دانشجو یحیی حقانی با عنوان «تحلیل شاخصه‌های منهج فقهی اجتهادی محمد ناصرالدین البانی»، حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر رضا اسلامی به عنوان استاد راهنما، حجج اسلام دکتر محمد معینی‌فر و دکتر عبدالصمد علی‌آبادی به عنوان استادان مشاور و دکتر محمدرسول آهنگران، دکتر سید حسن متهجد عسکری و دکتر اسدالله رضایی به عنوان استادان داور حضور داشتند.

 

در چکیده این رساله آمده است:

محمد ناصرالدین البانی از حدیث‌پژوهان پرآوازه و از پرچمداران بزرگ سلفیه در عصر حاضر است. همان‌گونه که عده‌ای از علما مقام علمی البانی را ستوده‌اند، در مقابل، عده‌ای دیگر از اندیشمندان، شخص البانی و شخصیت علمی او را مورد انتقاد جدی قرار داده‌اند. وی منهج فقهی و اجتهادی خود را بر اساس کتاب و سنت و با محوریت فهم سلف بنا نهاده است. مطالعه در آثار و اندیشه‌های رشید رضا، تحول شگرفی در نظام فکری او ایجاد کرد و به سمت و سوی حدیث‌پژوهی کشاند. او از منادیان توحید و اصلاح عقیده و عدم تمذهب و تقلید و پرهیز از عمل به احادیث ضعیف و موضوع است. او با استناد به آیات و روایات در صدد اثبات تحریم تقلید است که با مدعای او بیگانه است. تصفیه و تربیت از شاخصه‌های مهم منهج فقهی و اجتهادی او است، و تحت‌الشعاع آن دو به پالایش متون روایی پرداخته است. عقل و برخی از گزاره‌های عقلی، ازجمله قیاس، هم‌چنین استحسان، اجماع، مصالح مرسله و …، در هندسه فکری البانی جایگاهی ندارد و با جمود بر روایات و ظاهرگرایی و متابعت از فهم سلف، نصوص را تفسیر می‌کند. وی برای سلف قداست خاصی قائل است و این گروه را با استناد به حدیث خیرالقرون و حدیث فرقه ناجیه، افضل افراد امت اسلام می‌داند و فهم سلف از نصوص را به عنوان محوری‌ترین اصل در نظام فقهی و اجتهادی خود، لازم‌الاتباع می‌داند. وی سنت را آیینه تمام‌نمای قرآن دانسته و بین آیات و احادیث هیچ‌گونه تفاضل و برتری را قائل نبوده، بلکه نیازمندی قرآن به سنت را بیشتر از نیازمندی سنت به قرآن می‌داند. هرچند البانی با افکار و اندیشه فلاسفه و متکلمین مخالف است و وجود آنان را به مثابه مصیبتی برای دنیای اسلام می‌داند، اما تأویل متکلمین را فی‌الجمله می‌پذیرد. وی با متابعت از قواعد علم حدیث به تصحیح، تحسین و تضعیف احادیث پرداخته و روایات را ارزش‌یابی می‌کند. او در مقام تعارض ادله، نقل را بر عقل، قول پیامبر را بر فعل پیامبر و قول خلفای راشدین را بر قول فقهای صحابه ترجیح می‌دهد.