مناسبات فرق و جریان های فکری شیعه با تصوف در دوره قاجار از ابتدا تا پایان سلطنت محمد شاه(1264-1210 قمری)

نویسنده:
سمیه ارغیانی 
سطح:
دکتری

به گزارش روابط عمومی دانشگاه؛جلسه دفاع از رساله دکتری خانم سمیه ارغیانی  توسط معاونت آموزشی و پژوهشی دانشکده شیعه شناسی با مساعدت گروه علمی فرق تشیع برگزار شد.

اساتید راهنما: دکتر حسن زندیه و دکتر حسین آبادیان

استاد مشاور: دکتر  علی آقا نوری

اساتید داور: دکتر محمد غفوری نژاد، دکتر حامد قرائتی، دکتر حمیدرضا شریعتمداری

چکیده:
ارتباط گسترده‌ی نهاد شریعت با سلطنت، که از دوره‌ی صفوی شروع شده بود، در ایرانِ عصرِ قاجار نیز ادامه داشت. از این دوره به بعد، علاوه بر نهاد شریعت، طریقت و نیز به صورت محدود، اسماعیلیه، تلاش نمودند، تا با نهاد سلطنت مرتبط شده و از این رهگذر، گفتمان غالب را شکل دهند؛ از سوی دیگر، گرایش فکری شیخیه، نیز سعی در ارتباط با دربار و کسب قدرت معنوی داشت. از این رو، در این برهه‌ی تاریخی، می‌توان ارتباط فرق و جریان‌های فکری با تصوف را در قالب، ارتباط هریک با دربار و نقش دربار در سامان گرفتن این قضیه بررسی نمود. لذا مشاهده می‌شود، که نهاد شریعت با گفتمان «قدرت محور» با نهاد سلطنت مواجه می‌شود، و نهاد تصوف با گفتمان «ولایت محور» برخورد می‌نماید؛ شیخیه نیز از گفتمان «معنا محور»ی استفاده می‌کند که در یک چرخش مفهومی، تبدیل به گفتمان «مهدویت محور» می‌گردد. در قبال این گفتمان‌ها نیز، دربار رویّه‌ی خاصی در پیش می‌گیرد و برخی را به لطف می‌پذیرد و برخی را به قهر می‌راند. در واقع، این رفتارِ نهادِ سلطنت با هریک از نهادهای مورد بررسی، عامل قدرت‌گیری و در نتیجه گسترش آن می‌گردد و رویکردِ گفتمانیِ نهادِ غالب را با دیگر نهادها مشخص می‌کند.
این پژوهش با رویکرد تحلیل گفتمانی به نگارش درآمده و بیان گردیده، که نقش نهاد سلطنت در غلبه‌ی یک گفتمان بر دیگری بسیار پُر رنگ بوده است، از این رو، هر نهاد یا جریان فکری، برای گسترش یا غلبه بر گفتمان رقیب، سعی در نزدیک شدن به اهرم قدرت، یعنی «نهاد سلطنت» داشته است.