سه نشست علمی با حضور استاد دانشگاه بازل سوئیس برگزار شد

تاریخ انتشار:

به گزارش روابط عمومی دانشگاه ادیان و مذاهب، با سخنرانی پروفسور رینولد برنهارت استاد دانشگاه بازل سوئیس و دکتر باقر طالبی دارابی مدیر گروه دین‌پژوهی سه نشست علمی در این دانشگاه برگزار شد.

این نشست‌ها که به‌عنوان بخشی از کلاس دانشجویان دکتری دین‌پژوهی برگزار می‌شد، در روز نخست چهارشنبه 13 اردیبهشت به موضوع «جنبش‌های کاریزماتیک مسیحیت به‌مثابه جنبش نوپدید دینی» پرداخت.

در ابتدای این نشست پروفسور رینولد برنهارت با ابراز خرسندی از حضور دوباره در دانشگاه ادیان و مذاهب این دانشگاه را به‌نوعی خانه خود دانست.

وی کاریزماتیک شدن ادیان را محدود به مسیحیت ندانست و با اشاره به سفرهای خود به آفریقا و کشور غنا اظهار داشت که اسلام نیز در مناطقی مانند آفریقا در حال کاریزماتیک شدن است.

دکتر باقر طالبی دارابی در توضیح کاریزماتیک شدن دین، آن را اعتقاد یافتن گروهی از پیروان یک دین به ظهور فره ایزدی در یک شخص و مجذوب این نوع از کاریزمای آن فرد خواند.

پروفسور رینولد برنهارت سپس نقشه رشد جنبش کاریزماتیک در همه شاخه‌های مسیحیت را بررسی کرد و خاستگاه آن را جنبش‌های اصلاح‌گر مسیحی همانند کویکرها، باپتیست ها و رفورمیست ها دانست.

در ادامه این نشست پروفسور برنهارت به قرائت و بررسی فرازهایی از کتاب مقدس درباره روح‌القدس و نیز اعتقادت پیروان مسیحیت پنتاکوستال، از شاخه‌های مسیحیت کاریزماتیک، درباره این آیات پرداخت و منشأ این اعتقادات را در کتاب مقدس دانست.

برنهارت آیین فنا شدن در روح‌القدس را از آیین‌های قدیمی مسیحیت پنتاکوستال و انجام اعمال و حرکت‌های هیجانی را از ویژگی‌های جنبش کاریزماتیک جدید عنوان کرد.

دومین جلسه از این نشست‌های علمی که صبح پنجشنبه 14 اردیبهشت برگزار شد، به موضوع «بررسی جریان‌های روابط اسلام و مسیحیت» اختصاص داشت.

در این نشست پروفسور رینولد برنهارت به تغییر پارادایمی در دهه 60 میلادی در مطالعه روابط مسیحیت و اسلام اشاره کرد و افزود: از این دهه به این‌سو روابط اسلام و مسیحیت از حالت جدلی به حالت گفتگو تبدیل شد که تغییر پارادایمی مهمی بود.

وی در ادامه به اعتقادات و رویکرد مسیحیت به دیگر ادیان پیش از شورای دوم واتیکان اشاره کرد که هیچ راهی برای رستگاری انسان خارج از کلیسا (مسیحیت) را به رسمیت نمی‌شناخت.

برنهارت اضافه کرد: بعدازاین شورا بود که مسیحیت موضع خود را نسبت به سایر ادیان و پیروان آن‌ها اصلاح کرد و این همان تغییر پارادایمی بود که ذکر شد و عمده این تغییر رویکرد حاصل تلاش کشیش‌ها ژزوئیت رومن کاتولیک در آن زمان بود که بسیار روشنفکر بودند و به‌نوعی نمایندگان روشنفکری در کلیسا به شمار می‌آمدند.

رینولد برنهارت ادامه داد: پس‌ازاین شورا بود که رویکرد مسیحیت به اسلام نیز تغییر کرد و گفتگو با مسلمانان رواج یافت و سایر کلیساها نیز به تبعیت از کلیسای رومن کاتولیک رویه خود را درباره مسلمانان تغییر دادند.

برنهارت ازجمله نتایج این تغییر پارادایم را تغییر تعابیر مسحیان درباره مسلمانان از «دیگری دور» ((Distant Other به دیگری نزدیک (Aproximate Other) دانست.

وی در ادامه به مهاجرت مسلمانان به اروپا ازجمله سوئیس و حضور فعال آنان در مراکز آموزشی، بیمارستانی و اداری اروپا اشاره کرد و این روند را نیز از نتایج این تغییر پارادایم دانست.

برنهارت در پایان این روند را نشانه پذیرش تکثر در دوره مدرن دانست و حضور کشیش-پرستاران افتخاری مسیحی برای مراقبت از بیماران مسلمان در بیمارستان‌ها و نیز آموزش اسلام در مدارس اروپایی را از نشانه‌های این پذیرش دانست.

اما در نشست سوم که روز چهارشنبه 20 اردیبهشت برگزار شد پروفسور برنهارت و دکتر طالبی دارابی به موضوع «دین و سکولاریسم» پرداختند.

در بخش نخست نشست پروفسور برنهارت در دو قسمت سخنان خود را ارائه داد: اول سکولاریسم در مقام پدیده، تجربه و عمل، آنگونه که در کشورهای مختلف پیاده شد و دوم سکولاریسم در مقام یک نظریه علمی، و اینکه آیا می‌توان نظریه کلاسیک سکولاریسم را امروزه به کار بست یا نه.

برنهارت سپس به‌عنوان مثال اعضای کلیسای کاتولیک در شرق آلمان را وارد بحث کرد و افزود: تنها 28% مردم عضو کلیسا هستند لذا در سطح مردمی و اجتماعی سکولاریزاسیون رخ داده است. به‌نحوی‌که این منطقه سکولارترین منطقه در جهان است.

برنهارت در بخش دوم سخنان خود نظریه کلاسیک سکولاریزاسیون را مرور کرد و گفت: این نظریه بیانگر آن است که با گسترش علم و معرفت و رشد صنعت به‌تدریج نقش دین در جامعه کمرنگ شد و عاقبت کنار رفت.

وی سپس با ارائه آماری از جهان، سطح دینداری را بالا دانست و گفت اما اروپای شرقی میزان دینداری کمتری دارد.

برنهارت نقش کلیسا را امروزه در جوامع غربی ضعیف دانست و افزود که علاوه بر این آموزش دینی نیز کمتر شده و پایبندی به آداب‌ورسوم دینی در آیین‌ها و مناسک کمتر شده است.

برنهارت در ادامه به‌مرور نظریه‌های اجتماعی درباره نقش دین در جامعه پرداخت و نظریات دورکیم، مارکس وبر و کارل مارکس را در این راستا بررسی کرد.

برنهارت سپس نظرات پیتر برگر (دوم) را بررسی کرد و افزود که طبق دیدگاه وی نظریه سکولاریزاسیون کلاسیک دیگر کاربرد خود را ازدست‌داده است.

در ادامه این جلسه سخنرانان به سؤالات دانشجویان حاضر در جلسه پاسخ گفتند.

مطالب مشابه